Home   |  تماس با ما و ارسال مطالب |  پروژه‌ها  | نرم‌افزارهاي مورد نياز |

home

 

18-12-2023

 

سلیمان نبی و ملکه سبا

 

پس زمانی که مقتضی کردیم برایش فوت را، دلالت (راهنمايی) نکرد برایشان برای مرگش مگر جانور زمینی [که]  می‌خورد چوب‌دستش را (موريانه) پس زمانی كه (سلیمان) افتاد، دریافت جن [که سلیمان رسول‌الله فوت نموده است]، كه اگر می‌دانستند غیب را درنگ نمی‌کردند در عذاب خوار کننده  ۱۴ سبا

بعدازاین واقعه گروهی از جنیان اقدام به سرقت وسایل شخصی سلیمان من‌جمله انگشتر، شمشیر، سپر و ... حتی تابوت عهد نموده و به‌طرف کشورهای افریقایی من‌جمله مصر، اتیوپی، زامبیا و ... گریختند. این گروه از طایفه جنیان جزو اقوام بدوی یا غارنشین ابتدایی بوده که تمامی کارهای خود را با فریب، حقه، سحر و تردستی به‌پیش برده و اقدام به فریب انسان‌ها و آموختن سحر و جادو به آنها کرده اند.

و تبعیت کردند آنچه را که تلاوت می‌کردند شیاطین در فرمانروایی (حوزه اقتدار) سلیمان و کافر نشد (کفران نکرد) سلیمان و لیکن شیاطین ناسپاسی کردند (کافر شدند) ، یاد می‌دادند انسیان (مردم) را جادو و آنچه را که نازل شد برای دو مَلَك  به بابل، هاروت و ماروت و یاد نمی‌دادند آن دو از شخصی را تا اینکه می‌گفتند آن دو [که] جز این نیست [که] ماییم فتنه‌ای (مایه امتحانی) ، پس کافر نشو (کفران نکن) ، پس یاد می‌گرفتند از آن دو آنچه را که تفرقه (جدایی، ناسازگاری) می‌انداخت به‌وسیله آن مابین مرد و زوجش و نبود ایشان به ضرر دهندگان به آن از شخصی مگر به اذن خداوند و یاد می‌گرفتند آنچه را که ضرر می‌داد ایشان را و نفع نمی‌کرد ایشان را و حتماً دانسته‌اند [که] حتماً کسی که خرید آن را، نیست برایش در آخرت از نصیبی (بهره‌ای) از خیر و حتماً بد است آنچه را که خریدند به آن خویشتن (خودهایشان) را، اگر می‌دانستند ۱۰۲ بقره 

یکی از این حقه‌ها که توسط زامبی‌ها اجرا می‌شود، زنده کردن مردگان بعد از مرگ و بیرون آوردن آنها از درون قبر است که از جنیان بدوی متواری آموخته اند.

 

پودر زامبی متعلق به جادوگران وودو چیست؟

مسافرانی که از هائیتی بازگشتند، داستان‌های شگفت‌انگیزی از قربانیان گمنامی تعریف کردند که توسط جادوگرانی شیطان‌صفت مسموم شده و به خاک سپرده شده بودند. جادوگران سپس با نبش قبر اجساد قربانیان را از قبر خارج کرده و با پودر جادویی دیگری دوباره زنده کردند. قربانی بدشانس که اختیار و حافظه‌اش از او گرفته شده بود، با نام جدیدی غسل تعمید یافته و به‌عنوان برده به کار گرفته می‌شد. هرکدام از جادوگران وودو ترکیب‌های عجیب‌وغریب خاص خود را دارند که شامل موادی همچون وزغ، قورباغه درختی، مار، مارمولک، هزارپا و کرم دریایی می‌شدند. بااین‌حال، در تمام پودرهای جادویی همواره ۳ ماده مشترک وجود دارد.

1-      استخوان‌های سوخته و خُردشده انسان و سایر بقایای انسانی

2-      گیاهانی با پرزها و خارهای سوزش‌آور، صمغ‌های سّمی و بلورهای کلسیم اگزالات

3-      ماهی بادکنکی

استخوان انسان از نظر دارویی بی‌اثر و خنثی است. گیاهانی با پرزهای سوزش‌آور یا سایر عوامل محرک قطعاً می‌توانند با سایش پوست، باعث ورود مستقیم سّم به جریان خون شوند. برخی از این پودرها حاوی رتیل که بازهم دارای پرزهای سوزش‌آور است یا شیشه‌های خردشده است که همان تأثیر را دارد.

این مواد باعث خارش و سوزش شده و موجب می‌شوند که قربانی با تلاش‌های بیهوده خود برای خلاص شدن از درد و خراشیدن پوست، خودش را زخمی کند که به جذب بهتر سّم کمک می‌کند. جادوگران وودو اصرار دارند که پودرهای جادویی نباید خورده شوند. بلکه پیشنهاد آن‌ها ریختن پودر درون کفش قربانی، مالیدن آن به کمر یا پاشیدن آن روی زخم است. همچنین پاشیدن آن به‌طرف صورت.

 

ماهی بادکنکی و سّم مهلک تترودوتوکسین

سومین ماده تشکیل‌دهنده پودر زامبی، ماهی بادکنکی است که جنجال‌برانگیز است. ماهی بادکنکی حاوی «تترودوتوکسین»، مهلک‌ترین سّم شناخته‌شده در طبیعت برای انسان است. تترودوتوکسین که تا پانصد برابر قوی‌تر از سیانور است، به کانال‌های سدیم در غشای سلول‌های عصبی چسبیده و مانع از ارسال تکانه‌های عصبی می‌شود. علائم مسمومیت با تترودوتوکسین هم شامل ضعف و بی‌حالی، خواب‌رفتگی، کبودی لب‌ها، مشکلات گوارشی، آدم ریه، سرمازدگی، مشکلات تنفسی، افت فشارخون و ناتوانی در صحبت و نهایتاً فلج کامل بدن است.

 

و گم کرد (نیافت) پرنده‌ای را، پس گفت چیست برای من (مرا چه شده) [که] نمی‌بینم هدهد را، آیا شد از غایبان ۲۰

حتماً عذاب می‌کنم او را عذابی شدیدی را یا حتماً ذبحش می‌کنم یا اینکه حتماً بیاورد مرا به دلیلی آشکاری (موجهی) ۲۱

پس مکث کرد غیر (نه‌چندان) دوری (طولانی) ، پس [هدهد] گفت که احاطه کردم (دریافتم) به آنچه که احاطه نکردی (آگاهی نیافتی) به آن و آوردم تو را از [دیار] سبا به خبری یقینی (حتمی و درست و بدون شک و شبهه‌ای) ۲۲

به‌درستی من دریافتم زنی را [که] مالک بود (پادشاهی می‌کرد) ایشان را و داده شد از هر (تمام) چیزی ، برای اوست تختی بزرگی ۲۳

دریافتم او و قومش را که سجده می‌کردند برای خورشید از غیر خداوند و آراست برای ایشان شیطان اعمالشان را پس بازداشت (مانع شد) ایشان را از راه (سیرت، سلوک خداوندی) ، پس ایشان هدایت نمی‌یابند (نمی‌شوند) ۲۴

[سلیمان گفت] آیا سجده نمی‌کنند برای خداوند کسی که خارج می‌کند نهان (مخفی) را در آسمان‌ها و زمین و می‌داند آنچه را که پنهان می‌کنید و آنچه را که علنی (بی‌پرده و آشکار) می‌کنید ۲۵

خداوند [که] نیست خدایی جز او، سرور عرش بزرگ [است] ۲۶

گفت به‌زودی می‌نگریم که آیا راست گفتی یا بودی از دروغگویان ۲۷

برو به نوشته‌ام (مکتوبم) این، پس بیفکن آن را به‌جانب ایشان، سپس برگرد از ایشان، پس نظاره کن چه برمی‌گردانند (پاسخ می‌دهند) ۲۸

[آن زن پادشاه] گفت ای بزرگان (درباریان) به‌درستی من، افکنده شد به جانبم مکتوبی (نامه‌ای) با کرامتی (با ارزشی) ۲۹

به‌درستی آن از [جانب] سلیمان و به‌درستی [عنوان] آن به نام خداوند رحم کننده مهربان [است] ۳۰

که بزرگی (نخوت و کبر) نکنید برای من و بیایید مرا مسلمانان (تسلیم و سلامت شدگان) ۳۱

گفت ای سران (درباریان) ، پس فتوا دهید مرا در کارم، نبودم قطعی (لازم) کننده کاری را تا اینکه گواهی (تأیید) دهید مرا ۳۲

گفتند ماییم دارندگان نیرویی و دارندگان دلاوری شدیدی و فرمان به‌جانب تو است، پس بنگر چه فرمان می‌دهی ۳۳

گفت به‌درستی فرمانروایان آنگاه که داخل می‌شوند قریه‌ای (شهری) را، تباه کنند آن را و قرار دهند عزتمندترین اهلش را ذلیل‌ترینی و آن‌چنان عمل می‌کنند ۳۴

و من فرستنده‌ای [هستم] به‌جانب ایشان به هدیه‌ای، پس نظاره کننده‌ای (چشم‌به‌راهی) [هستم] به آنچه که برمی‌گرداند فرستاده‌شدگان ۳۵

پس زمانی که آمد سلیمان را، گفت آیا کمک می‌کنید مرا به مالی، پس آنچه داد خداوند مرا، بهتری است از آنچه که داد شما را، بلکه شما به هدیه خودتان شادی می‌کنید ۳۶

برگرد به‌جانب ایشان، پس حتماً می‌آوریم ایشان را به لشکریانی، نباشد تاب (توان و تحمل) برای ایشان به آن و حتماً خارج می‌کنیم ایشان را از آن ذلتی و [درحالی‌که] ایشان کوچک‌شدگان (پست و خوار شدگان) [باشند] ۳۷

گفت ای بزرگان (درباریان) کدامین [از] شما می‌آورد مرا به تخت او قبل از اینکه بیایند مرا تسلیم‌شدگان ۳۸

گفت عفریتی (ناقلایی، مکار و حیله‌گر و به‌غایت زیرکی رسیده‌ای) از جن، من بیاورم تو را به آن قبل از اینکه بلند شوی از جایگاهت و به‌درستی من برای آن حتماً قوی امینی هستم ۳۹ نمل

 

مسلماً این مخلوق جن، شیاد و حیله‌گر بوده و قصد فریب‌دادن سلیمان و فرار و رهایی از دست امرونهی و خدمتگزاری سلیمان بوده است.

 

گفت کسی که در نزد او علمی از کتاب بود، من می‌آورم تو را به آن قبل از اینکه رد شود (باز گردد) به جانبت چشمت (پلکت، مدت زمانی معادل یک چهلم ثانیه) ، پس زمانی که دید آن را استقرار یافته‌ای در نزدش، [سلیمان] گفت این از فضل (لطف و کرامت) سرور من است برای اینکه امتحان کند مرا که آیا شکر می‌کنم یا کفر (ناسپاسی) می‌کنم و کسی که شکر کند، پس جز این نیست که شکر می‌کند برای خودش و آن کس که کفران می‌کند پس به‌درستی سرور من غنی (بی‌نیازی) کریمی (گرامی) است ۴۰ نمل

 

اما جن دیگری که نسبت به جن اول خیلی عاقل‌تر و باهوش‌تر بوده خیلی سریع مداخله نموده است. چون نیک می‌دانسته است که فریب دادن سلیمان و فرار کردن هم‌نوعش تبعات سخت و پیامد بدی برای همه جنیان گروه خواهد داشت و با مکر و نیرنگ آن عفریت همه آنها دچار دردسر بزرگی خواهند شد و چون یقین داشت که انجام این کار از عهده طایفه جن در آن مدت‌زمان ناچیز خارج بوده و فعلی محال و غیرممکن است، به علم کتاب الله متوسل شده است.

 

و اوست کسی که می می‌راند شما را به شب و می‌داند آنچه را که آشکار کردید به‌روز، سپس برمی‌انگیزد (بیدار و زنده می‌کند) شما را در آن برای اینکه مقتضی شود اجلی (موعدی) معینی را، سپس به‌جانب او مراجعت شماست، سپس آگاه می‌کند شما را به آنچه که عمل می‌کردید ۶۰ انعام

و روزی كه جمع ميكند ايشان را گويا بدرستی درنگ نكردند مگر ساعتی از روز را ، شناخته ميشوند مابينشان ، زيان كرده است  كسانی كه تكذيب كردند به ملاقات خداوند و نبودند هدايت يافتگان 45 یونس

روزی كه دميده ميشود در صور و جمع ميكنيم مجرمان را در چنين روزگاری كبود چشمی ( كوری )

آهسته می گويند مابينشان كه درنگ [نه] كرديد مگر دهی ( ده شبانه روزی ) را

ماييم داناتر به آنچه كه ميگويند زمانی كه ميگويد همانندشان ( بهترينشان ) طريقتی ( روش و راهی ) كه درنگ [نه] كرديد مگر روزی را 4 طه

و شیاطین (بعضی از طایفه جنیان) را هر (تمام) بنایی (سازنده بنا و سازه‌ای) و غواصی (شناگری روی آب و زیر آب)  ۳۷

و دیگرانی بسته‌شده‌ها در بندها (قیدها، بسته‌شده‌ها به زنجیرها) ۳۸ ص

 

آن جن غواص و شکارچی دریایی بسیار ماهری بوده و انواع و اقسام آبزیان سمی را جمع‌آوری، خشک، پودر و مخلوط می‌کرده است.  و آن جن می‌دانست که انس و جن در زمان خواب و بیهوشی مرده‌اند و هرگز متوجه گذر زمان نمی‌شوند. پس تصمیم گرفت به مرگ موقت سلیمان. او ترکیب به‌خصوصی از این پودر را برای روز مبادا و برای خود تدارک و تهیه نموده بود که از سلیمان نبی می‌خواهد که چشمان خود را ببندد و خیلی سریع و ماهرانه مقدار لازمی از آن را به‌طرف بینی سلیمان پاشیده است (فوت کرده است) که موجب مسمومیت و فلج عصبی و مرگ موقت او شده است. مصرف سموم، مواد مخدر و روان‌گردان‌ها به‌صورت خوراکی و تزریقی بسیار خطرناک است. چون راهی برای جلوگیری و برگشت از اور دوز شدن به این راحتی‌ها در دست نیست. ولی مصرف استنشاقی آنها می‌تواند تحت واپایش و مثمر ثمر باشد. به‌هرحال جنیان برای تحقق به این فرمان سلیمان به مدت‌زمان و وقت کافی دست‌یافته‌اند. آنها هدهد را گرفته و بازجویی کرده‌اند و ابعاد و مشخصات کامل تخت ملکه سبا را دانسته‌اند و در کارگاه سنگ‌بری و مجسمه‌سازی خود اقدام به ساخت مشابه و بدل آن تخت را نموده‌اند.

 

انجام می‌دادند برایش آنچه را که می‌خواست از [ساختن] محراب‌ها (نماز خانه‌ها) و تمثال‌ها (مجسمه‌ها) و کاسه‌ای همچون حوض و دیگ‌هایی ایستادگانی، عمل کنید آل داود شکری را و [درحالی‌که] اندکی از بندگانم شکر گزارند ۱۳ سبا

 

اما با مشکل غیر پیش‌بینی‌شده‌ای مواجه شده‌اند و آن کوررنگی نادر هدهد بوده است. یعنی آن پرنده نادر فقط می‌توانسته است که رنگی همچون آبی را تشخیص دهد و از رویت رنگ‌های دیگر عاجز و ناتوان بوده و طایفه جن از طرح، نقوش و رگه‌های سنگ موفق به شناسایی نوع کانی سنگ به‌کاررفته در ساخت تخت یا عرش سبا شده‌اند و چون می‌دانسته‌اند که ملکه سبا و کل اطرافیان و لشکریان سبا شهرشان را ترک نموده‌اند، گروهی از آنها به مقصد سبا خروج و در جهت تخریب تخت واقعی اقدام نموده‌اند. یعنی فرقی نمی‌کند که خود تخت آورده شود و یا اینکه نمونه بدل آن ساخته شده و اصل آن تخریب شود. نتیجه این ترفند یا تردستی همان فعل را در ذهن مخاطبین خود ایجاد می‌کند. یعنی یک نوع انحراف ذهن زیرکانه و ماهرانه‌ای انجام داده‌اند. ولی مسلماً سلیمان دچار منگی، خماری و عوارض مصرف سموم بعد از بیداری یا هشیاری طولانی‌مدت شده است. یا متوجه بروز تغییراتی در محیط پیرامون خود بعد از سپری شدن چندین روز شده است. مثلاً پلاسیدن یا پوسیدن میوه‌جات روی میز یا ترش شدن و تخمیر آب میوه‌جات در دسترس، احساس گرسنگی، تشنگی و خستگی شدید جسمی و ... بعد از تحقیق متوجه کاهش تعداد تخته‌سنگ‌های انبار کارگاه و ریخت‌وپاش‌های اطراف آن شده و کاملاً فهمیده است که این بار هم طایفه جن حقه‌ای سوار کرده و سر او را شیره مالیده‌اند. چون این خاصیت و ذات طایفه جن گمراه و شیطان‌صفت است که تمام کارهای خود را با توسل به‌دروغ و فریب به‌پیش می‌برند. بعد از تهدید و بازجویی آنها متوجه کل قضیه شده است و برای اینکه ملکه سبا متوجه این گند و رسوایی طایفه جن نشوند با مشاوره با آنها تصمیم گرفته است که:

 

گفت ناشناس کنید برای او تختش را، می نگرییم که آیا راهنمایی (متوجه) می‌شود یا است از کسانی که راه نمی‌یابند (درنمی‌یابند) ۴۱  نمل

 

یعنی سلیمان نبی فرمان داد که بدل ضایع تخت ملکه سبا را ماست‌مالی و گل‌مالی کنند و ضریب هوشی او را بسنجند که آیا قدرت تشخیص اصل و یا بدل تخت خود را دارد یا اینکه ندارد؟

 

پس آنگاه که آمد [آن زن] ، گفته شد آیا چنین است تخت تو، گفت گویا آن همان است و داده شد ما را دانش (آگاهی) از قبلش و بودیم مسلمانان (تسلیم‌شدگان) ۴۲ نمل

 

ملکه سبا نیز دچار شک و تردید شده ولی به روی خود نیاورده است. هم اینکه آنها توانسته‌اند در مدت چند روز تخت او را شبیه یا بازسازی کنند، کار بزرگی بوده است. چون ساخت اصل آن تخت برای خودشان سالیان دراز به طول کشیده و بسیار هم پرهزینه بوده است و اقرار کرده است که ما قبلاً از توانایی‌های شما بسیار شنیده بودیم و این یک نمونه بارز آن است که کار چندین‌ساله ما را در عرض چند روز انجام داده‌اید.

 

و مانع شد او را آنچه که عبادت (بندگی) می‌کرد از غیر خداوند، به‌درستی او بود از قومی کافران (بی‌ایمان‌ها) ۴۳

گفته شد برای او داخل شو قصر (کاخ و ساختمان) را، پس آنگاه که دید آن را، حساب کرد آن را جزیره‌ای (دریاچه‌ای) [است] و برهنه کرد از ساق‌هایش (دامنش را بالا زد که خیس نشود) ، [سلیمان] گفت به‌درستی آن قصری آراسته‌ای (درخشان، منبت‌کاری‌شده و منقوش) از بلور (بلوره، شیشه، آینه‌کاری شده) [است] ، [آن زن] گفت سرورم به‌درستی من ظلم کردم نفسم (خودم) را و اسلام آوردم (تسلیم شدم) همراه با سلیمان برای سرور عالمیان ۴۴ نمل

 

این یک واقعیت است که سلیمان نبی به طایفه جن زیر دستش فرامینی صادر کرده و یا از آنها درخواست‌هایی داشته است که انجام آن از توان آنها خارج بوده و آنها برای انجام فرامین یا به دنبال یافتن راه فرار و نجاتی از دست او بوده‌اند و یا اینکه مجبور بوده‌اند این بلایا و مصیبت‌ها را به سرش بیاورند که در نهایت سلیمان، از دست آنها خسته و جان‌به‌سر شده و در هنگام استراحت روی تخت و تفکر و اندیشه به عمق شیطنت و خباثت شیاطین جن، دق مرگ و سکته قلبی زده است و اما پیام نهایی الله به طایفه جن در هنگام شکستن چوب دست سلیمان و زمین‌خوردن کالبد پاک آن نبی، این بوده است که هرچند جن بسیار باهوش‌تر از انس است و می‌تواند به‌سادگی آن را فریب داده و دست‌به‌سرش کند، ولی آنها برای انجام این کار مجبور بوده‌اند که سلیمان را خواب، خام و بی‌هوش کنند. ولی خداوند متعال درحالی‌که طایفه جن کاملاً هشیار، بیدار و در کمال عقل و شعور بوده‌اند را خام، خواب و فریب داد است. چون چندین روز اصلاً متوجه مرگ یا فوت آن نبی بزرگوار نشده‌اند و الله انتقام رسول را گرفته و به آنها وحی فرموده است که این حقیقت بدیهی و روشن را به بقیه طایفه جن ابلاغ و تعریف کنند که خداوند خودش استاد اعظم فریب و گمراه‌کننده طایفه جن و شیاطین است و با خدا نمی‌توان طرف حساب شد و باید از او ترسید و این واقعه هشدار و گوشمالی خوبی برای آنها بوده است. امروزه بعد از گذشت بیش از ۲ هزار و چند صدسال از این واقعه، هیچ پزشک، داروساز و متخصص بیهوشی جرئت و جسارت کار یا استفاده از این‌گونه سموم و مواد بیولوژیک خطرناک را ندارد. ولی طایفه جن ده‌ها یا صدها و حتی هزاران هزار یا حتی خیلی قبل‌تر از آن، استاد و متخصص استفاده ازاین‌گونه مواد پرخطر بوده‌اند. آن‌هم بدون احساس ترس و یا بدون وجود هیچ‌گونه از خطری به‌عنوان مرگ دائمی. هرچند که امروزه طایفه جن بسیار متمدن‌تر و پیشرفته شده و می‌توانند با استفاده از امواج الکترومغناطیس انسان‌ها را از راه دور بیهوش و زنده گیری کنند و حافظه آنها را دست‌کاری و یا حتی پاک کنند.

آصف بن برخیا کیست؟

آصف بن برخیا شخصیتی خیالی، ساخته‌وپرداخته شده توسط ذهن یا توهم بیمار فلاسفه و راهبان بی‌سواد قوم بنی‌اسرائیل گمراه است که بعدها به فلسفه اسلام باطله عربی نیز راه‌یافته است. اصل موضوع طرح دعوی برتری انس یا جن است. چون انسان‌ها ذاتاً موجودات خودخواه، متکبر، خودپرست، برتری‌طلب و برتری‌جو هستند، این شخصیت جعلی و خیالی را در ذهن خود ساخته و پرداخته‌اند که ثابت کنند انسان برتر از جن است و اولاد آدم توانایی‌هایی برتر از جن داشته و می‌تواند در کارها از او پیشی بگیرد. درحالی‌که انسان، گونه‌ای از میمون‌ها یا انترهای درختی طبقه‌بندی می‌شود. ولی جنیان موجودات هوشمند و توانایی هستند که صرفاً یکی از احمق‌ترین آنها توان فریب جمعیت ۸ میلیاردی از نوع انسان را دارد که توانایی خود را نیز به خوبی ثابت کرده است و آن جن کسی نیست جز خود ابلیس. تخت ملکه سبا بیشتر از ۲۰۰ تن وزن داشته و از سنگ مرمر ساخته شده بود و خود سلیمان نمی‌دانست که درخواست انجام چه کاری را کرده است. شاید طایفه جنیان مجبور شده‌اند که نقاش یا چهره‌پردازی از نوع خودشان را همراه هدهد به یمن ارسال کنند تا از نزدیک آن تخت را کپی‌برداری و متراژ کند. این درخواست سلیمان صرفاً از عهده ملائکه برمی‌آمده و ملائکه هم گوش‌به‌فرمان او نبوده‌اند. طایفه جن نیز تنها همین راه را برای انجام کار داشته‌اند که هوشمندترین راهکار بوده است. شعبده‌بازانی همچون دیوید کاپرفیلد و کریس انجل و ... دنباله‌رو راه همان جنیان متواری هستند که این‌گونه ترفندها از جنیان به انسیان به میراث رسیده است.

 

محمدرضا طباطبايی 29/5/1401

https://www.ki2100.com