Home   |  تماس با ما و ارسال مطالب |  پروژه‌ها  | نرم‌افزارهاي مورد نياز |

 

 

14-02-2023

 

تردید در صحت نظریه انفجار بزرگ

 

طبق نظریه مهبانگ جهان حدود ۱۳ الی ۱۴ (۱۳٫۷) میلیارد سال پیش بر اثر یک انفجار بزرگ به وجود آمده است. یعنی هنگامی که یک توده بسیار متراکم و به‌شدت داغ ساخته شده از ذرات پیش بنیادی بر اثر یک نیروی غیرقابل‌تصور ازهم‌پاشیده است. در این انفجار بزرگ اتم‌های هیدروژن و هلیم، نخستین اتم‌هایی بوده‌اند که به هستی پا نهاده‌اند. بنا به این نظریه کل جرم و انرژی فعلی هستی، قبل از انفجار بزرگ در گوی بسیار کوچک و چگالی جای داشته است .

 

 

در ابتدا ما سعی خواهیم کرد تا یک انفجار کلاسیک واقعی را در یک محیط سه‌بعدی برسی کنیم!

 

 

در تمامی انفجارهای کلاسیک (رهاشدن سریع مقادیر قابل‌توجهی انرژی و ذرات انفجار در فضا به هر صورت ممکن) انرژی و ماده، هرکدام به‌صورت یکنواخت در محیط سه‌بعدی و کروی شکل توسعه می‌یابند، یعنی جهت تمامی نیروهای حاصل از انفجار به‌صورت یکنواخت در کل محیط سه‌بعدی مرکز انفجار به‌صورت کره گسترش می‌یابد، لازم به ذکر است که انرژی انفجار همواره پیشروتر از مواد حاصل از انفجار است، برای اینکه سرعت انتشار انرژی سرعت نور است؛ ولی باتوجه‌به قوانین نسبیت، سرعت پرتاب ذرات کمتر از سرعت نور خواهد بود. تصویر فوق عکس‌هایی از مراسم آتش‌بازی را نشان می‌دهد. این انفجارها همگی در حوزه جاذبه سیاره زمین روی داده و مرکز انفجار دارای سرعت اولیه بوده است؛ ولی چون قدرت و سرعت انفجار نسبتاً زیاد بوده است، همگی انفجارها در لحظات اولیه به‌صورت کره بوده‌اند، همان‌طور که مشخص است با کم‌شدن انرژی جنبشی ذرات به علت مقاومت هوا، ذرات تحت‌تأثیر نیروی گرانش زمین به‌طرف پایین منحرف شده و سقوط می‌کنند . ولی در انفجار بزرگ هیچ نیروی خارجی وجود نداشته است تا مسیر حرکت ذرات را تحت‌تأثیر خود قرار دهد و باتوجه‌به اینکه مرکز انفجار نیز ساکن بوده است و به روایت این نظریه، مکان انفجار نقطه صفر فضا - زمان بوده است، در نتیجه امروزه حاصل این انفجار بزرگ می‌بایست عالمی کروی شکل، در حال انبساط با سرعت ثابت و به شعاع چند میلیارد سال نوری باشد !مگر اینکه پدیده‌هایی باعث بروز تغییر در این روند کلی و اولیه شده باشند. 

 

برسی انفجار بزرگ از دیدگاه نسبیت :

فیزیک‌دانان در گذشته چنین پیش‌بینی کرده‌اند که اگر جرم یک ستاره، نسبتاً بیشتر از جرم خورشید ما باشد، در پایان عمر آن ستاره، فشار گرانشی می‌تواند چنان جرم این ستاره را درهم‌پیچیده و متراکم کند که فضای خالی درون اتم از بین رفته و چگالی به‌صورت فوق‌العاده زیادی افزایش یابد. از طرفی نسبیت بیان می‌کرد که نیرویی به نام گرانش نیوتنی اصلاً وجود ندارد؛ بلکه علت جاذبه، انحنای فضا - زمان است که در این صورت، فضا - زمان در پیرامون این اجرام سماوی فوق‌العاده چگال، به‌صورت بسته و خیلی انحنا یافته در می‌آید که اصطلاحاً به آن تکینگی گفته می‌شود که تعاریف متداول و رایج ما از علم فیزیک در آنها دگرگون و غیرقابل‌پیش‌بینی و درک می‌شود. اینک اگر این نگرش انتزاعی را به قبل از انفجار بزرگ انتقال دهیم با تراکم کل جرم و انرژی کیهان فعلی در مکانی به نام گوی چگال، ما با یک تکینگی اولیه و ابتدایی به نام انفراد روبرو می‌شویم که فضا - زمان در آن کلاً بسته و مسدود شده، یعنی صفر مطلق خواهد بود، چون نسبیت اجازه حجم صفر به این گویچه فوق چگال را می‌دهد، چون در این شرایط متر ما صفر و زمان ما توقف کرده است. اینک این سؤال بسیار مهم مطرح می‌شود که اگر گرانش کلاسیک همان انحنای فضا - زمان نسبیت است و قبل از انفجار بزرگ، فضا - زمانی وجود نداشته است و اگر وجود داشته بعد از تشکیل گوی صفر شده است، پس چگونه نیروی جاذبه تحت این شرایط، اعمال و باعث پیوند ذرات تشکیل‌دهنده گویچه (یکپارچگی آن) و همچنین باعث ثبات و بقای آن تا قبل از انفجار بزرگ شده است؟ به بیان ساده در مکانیک مقدار نیروی گرانش با واحد نیوتن ارائه می‌شود؛ ولی در نسبیت با مقدار انحنای فضا - زمان. اگر فضا - زمانی اصلاً وجود نداشته و مقدار آن و انحنای آن صفر بود، پس لابد چیزی به نام جاذبه و محیطی برای اعمال و موجودیت آن وجود نداشته است.

چنین به نظر می‌رسد که گویا قبل از انفجار بزرگ و یا پدیدارشدن گویچه، فضا - زمانی وجود داشته است که بعداً این فضا - زمان به‌واسطه تجمع جرم کل کیهان قبلی، انحنا و انقباض شدیدی یافته و در نهایت صفر شده است، یعنی همان نظریه  big crunch ( برخورد بزرگ ) كه بیان می‌کند در نهایت، انبساط عالم متوقف شده و کیهان شروع به انقباض می‌کند و گویچه اولیه، مجدداً شکل خواهد گرفت، یعنی انفجارهای متوالی و پدیدارشدن دنیاهای پی‌درپی . ولی این مشکل جدی پیش می‌آید که با صفرشدن فضا - زمان (پدیدارشدن تکینگی) نیروی جاذبه نسبیتی یا همان انحنای فضا - زمان، مفهوم و موجودیت خود را کلاً از دست می‌دهد، برای اینکه دیگر محیطی برای اعمال آن وجود نخواهد داشت (فضا - زمانی نیست تا انحنا یابد) و مشکل تکینگی خودبه‌خود مرتفع می‌شود، چون گرانش از بین می‌رود یا منتفی می‌شود. موضوع بسیار مهم این است که در این وضعیت نو شناخته شده، تکلیف این‌همه انرژی و جرم متراکم چه می‌شود و چه چیزی یا عاملی باعث داغ‌شدن گویچه چگال و به دنبال آن انفجار انبساطی بزرگ و حتی ثبات یا پایداری آن گوی تا مدتی پیش انتظار می‌شود؟  چاشنی و محرک اولیه چیست؟ آیا با نبودن زمان درنگ و صبر معنی دارد؟

به‌هرحال نظریه‌پردازان چنین مطرح می‌کنند که بعد از انفجار بزرگ، فضا - زمان پدیدار شده و شروع به انبساط کرده است و جرم کل کیهان همواره به فضا - زمان کیهان انحنا می‌دهد و کیهان همانند سطح یک بادکنک گرد، در حال انبساط است. یعنی شبیه شکل زیر:

 

   

 

البته این نگرش انتزاعی زمانی مشهود خواهد بود که موجودی چهاربعدی در فضای چهاربعدی به کیهان ما نگاه کند که این کیهان در حال انبساط زیرمجموعه‌ای از آن محیط چهاربعدی او بوده باشد .

برسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که سرعت دورشدن کهکشان‌ها از یکدیگر و در کل، سرعت توسعه کیهان ثابت نیست، بلکه لحظه‌به‌لحظه در حال افزایش است و این‌گونه افزایش سرعت‌ها، نیرویی پیوسته می‌خواهد که به‌صورت مداوم به اجرام سماوی نیرو وارد کند و پیوسته به‌سرعت آنها بیفزاید و اصطلاحاً حرکت شتاب‌دار باشد، این در حالی است که انرژی انفجار، لحظه‌ای بوده و پیوسته نمی‌باشد، در واقع نیروی انفجار در یک‌لحظه آزاد و تخلیه شده و یکبار به ذرات انفجار نیرو وارد می‌کند که این نیرو باعث حرکت ذرات با سرعت ثابت می‌شود، البته اگر ذرات تحت‌تأثیر نیروی خارجی قرار نگرفته باشند، ازاین‌رو نظریه‌ای به نام انرژی تاریک ارائه شده است که عنوان می‌کند در عالم، انرژی و نیرویی دائمی در خلأ وجود دارد که باعث می‌شود به‌جای اینکه کهکشان‌ها یکدیگر را بربایند باعث می‌شود تا آنها یکدیگر را به‌شدت از هم برانند و علت اصلی شتاب در توسعه عالم از انرژی تاریک است، شاید این نیرو خاصیت ضد گرانشی نیز داشته باشد !

انرژی تاریک یعنی انرژی ناشناخته که بشر فعلاً هیچ درک و تصوری از آن ندارد و صرفاً آن را به‌عنوان یک تبصره به نظریه انفجار بزرگ الحاق نموده‌اند که اولاً انبساط شتاب‌دار کیهان را توجیه کند و ثانیاً باعث جلوگیری از مردود شدن نظریه انفجار بزرگ شود !

آیا انرژی تاریک وجود دارد؟ و اگر وجود دارد ماهیت آن چیست؟ در مباحث دیگر به آن پرداخته و فرمول‌بندی هم شده است. ولی موضوع بسیار مهم اینکه این انرژی هرچه که باشد نمی‌تواند حاصل یک انفجار بزرگ بوده باشد. چرا که سرعت حرکت و انتشار انرژی انفجار ثابت است برای اینکه سرعت امواج الکترومغناطیس در عالم ثابت اندازه‌گیری شده است، البته در محیط‌های یکسان و همگن و ازاین‌رو نظریه نسبیت ارائه شده است و پایه و اساس آن ثابت‌بودن سرعت حرکت و انتشار نور در فضاست. انرژی انفجار شاید در لحظات اولیه بتواند سرعت شتاب‌داری را سبب شود؛ ولی انرژی انفجار سریعاً به صفر می‌رسد و سرعت در لحظه آخر ثابت می‌شود، ازاین‌رو اگر عالم بر اثر انفجار بزرگ شکل‌گرفته باشد، پس‌سرعت انبساط آن نیز باید ثابت باشد که این‌گونه نیست! بلکه سرعت انبساط عالم فزاینده و شتاب‌دار است و آیا این شتاب ثابت است یا خود این شتاب نیز فزاینده است؟ سؤالی است که آینده به آن پاسخ خواهد داد! قدرمسلم اینکه امروزه انرژی حاصل از انفجار بزرگ در عالم به آن مقدار مشهود نیست که به‌صورت پیوسته به اجرام نیرو وارد کند و باعث شتاب آنها و افزایش سرعت توسعه عالم شود! بلکه به باور کیهان‌شناسان این انرژی سرد و رقیق شده است (امواج پس‌زمینه کیهان)

 

شکل روبرو نمودار سرعت ثابت را نشان می‌دهد

 

شکل روبرو نمودار سرعت با شتاب ثابت را نشان می‌دهد که تقریباً برای انبساط فعلی عالم مناسب است.

 

 

شکل روبرو نمودار سرعت ذرات انفجار را در فضا بدون تأثیر نیروی گرانش و یا مقاومت هوا نشان می‌دهد که با نظریه انفجار بزرگ سازگار است که نمی‌تواند سرعت انبساط فعلی عالم را توجیه نماید.

 

 

از طرفی اگر انرژی تاریک وجود دارد و باعث شتاب در توسعه کیهان می‌شود، مسلماً خود این نیرو می‌تواند توسعه اولیه کیهان را توجیه کند و اصلاً نیازی به ارائه و قبول نظریه انفجار بزرگ نیست. درحالی‌که چنین به نظر می‌رسد؛ چون نظریه انفجار بزرگ از توجیه توسعه شتاب‌دار کیهان درمانده و عاجز شده است، نظریه انرژی تاریک به‌عنوان یک تبصره به آن افزوده شده است. نظریه انفجار بزرگ، آغاز کائنات را از یک هسته (گوی) به‌اندازه یک اتم در فضا - زمان صفر می‌داند، زیرا آن هنگام هنوز فضا - زمان آغاز نشده بود که در این صورت متر ما همواره در حال بلندشدن (انبساط فضا) و زمان ما در حال تند شدن خواهد بود و در این حالت، علی‌رغم اینکه سرعت نور را همواره مقدار ثابتی اندازه‌گیری خواهیم کرد، ما هرگز متوجه انبساط عالم نیز نخواهیم شده، چه برسد به انبساط شتاب‌دار آن . ولی ما همیشه متوجه توسعه شتاب‌دار عالم می‌شویم، پس این نظریه نمی‌تواند درست بوده باشد که توضیحات بیشتر در مبحث انبساط فضا - زمان ناشی از نظریه انفجار بزرگ، توجیهی غیرموجه برای توسعه کیهان است ارائه می‌شود .

 

طبق نظریه انفجار بزرگ، انبساط جهان به‌قدری شدید رخ‌داده که از اندازه کوچک‌تر از یک هسته اتم در یک‌لحظه به‌اندازه کره زمین بزرگ می‌شده، یعنی انبساط و تورم بعد از بیگ بنگ شروع شده بود، اما هنوز کهکشان‌ها به وجود نیامده بودند. باتوجه‌به جرم خیلی زیاد و حجم این گوی که در پاره‌ای موارد صفر هم در نظر گرفته می‌شود، ما می‌توانیم سرعت فرار برای ذرات ماده یا ذرات انفجار را محاسبه کنیم. این سرعت بی‌نهایت است و چون دسترسی به‌سرعت بی‌نهایت برای ماده غیرقابل‌تصور و از طرفی متناقض با نسبیت است، پس بعد از انفجار بزرگ، ماده و انرژی مجبور بوده‌اند به‌طرف گوی برگردانده شوند و این گوی به‌صورت مکان بسته‌ای باقی بماند، پس این نظریه نمی‌تواند درست باشد که توضیحات بیشتر در مبحث نظریه انفجار بزرگ محال است ارائه می‌شود.

 

طبق نظریه انفجار بزرگ پیدایش عالم چند مرحله داشته است :

مرحله اول - صفر تا 43-^10 ثانیه  

این مسئله هنوز برایمان کاملاً روشن نیست که در این اولین اجزای ثانیه‌ها چه چیزی تبدیل به گلوله آتشینی شد که کیهان باید بعداً از آن ایجاد گردد. هیچ معادله و یا فرمول‌های اندازه‌گیری برای درجه حرارت بسیار بالا و غیرقابل‌تصوری که در این زمان حاکم بود در دست نمی‌باشد .

  

مرحله دوم - 43-^10 تا 32-^ 10 ثانیه

طبق مفاهیم فعلی اولین سنگ بناهای ماده مثلاً کوارک‌ها و الکترون‌ها و پادذره‌های آنها از برخورد پرتوها با یکدیگر به وجود می‌آیند. قسمتی از این سنگ بناها دوباره با یکدیگر برخورد می‌کنند و به‌صورت تشعشع فرومی‌پاشند. در لحظه‌های بسیار، بسیار اولیه، ذرات فوق سنگین نیز می‌توانسته‌اند به وجود آمده باشند. این ذرات دارای این ویژگی هستند که هنگام فروپاشی، ماده بیشتری نسبت به ضد ماده و مثلاً کوارک‌های بیشتری نسبت به آنتی کوارک‌ها ایجاد می‌کنند. ذرات که فقط در همان اولین اجزای بسیار کوچک ثانیه‌ها وجود داشتند برای ما میراث مهمی به جا گذاردند که عبارت بود از: افزونی ماده در برابر ضد ماده

و ...

همان‌طور که می‌دانیم دما به علت جذب یا شارژ انرژی امواج الکترومغناطیس در لایه‌ها و زیرلایه‌ها (ترازها) بالا می‌رود و اصولاً موج الکترومغناطیس حامل انرژی است و موج الکترومغناطیس توسط ذرات باردار الکتریکی و اتم‌ها تولید و منتشر می‌شود و توسط همین ذرات و اتم‌ها جذب می‌شوند و دما این‌گونه ردوبدل و تعریف می‌شود. طبق نظریه انفجار بزرگ در مرحله اول، ماده باریونی و ذرات باردار و اتم‌ها اصلاً وجود نداشته‌اند، من‌جمله کوارک‌ها و الکترون‌ها و اگر این ذرات باردار و اتم‌ها وجود نداشته‌اند، امواج الکترومغناطیسی چگونه تولید و تشدید و حتی تمرکزیافته و در چه چیزی جذب و شارژ و باعث بالارفتن دما شده‌اند؟ و اصولاً دما قبل از پدیدارشدن این ذرات و اتم‌ها چه معنی و تعریفی داشته و چگونه توضیح داده می‌شود. سؤالی است که نظریه‌پردازان انفجار بزرگ باید به آن جواب دهند! در حقیقت در مرحله اول چیزی به نام بار الکتریکی و امواج الکترومغناطیسی وجود نداشته است تا حرارت تعریف و مفهومی برای خود داشته باشد، پس هیچ عاملی برای انفجار بزرگ و یا انبساط عالم وجود نداشته است، یعنی انفجاری در کار نبوده برای اینکه عاملی برای آن نبوده است و از همه مهم‌تر اینکه تمامی نیروهای شناخته شده من‌جمله گرانش، الکترومغناطیس، هسته‌ای قوی و ضعیف منشأ واحدی دارند (نظریه وحدت). کمااینکه نیروی الکترومغناطیس و هسته‌ای ضعیف با هم متحد شده‌اند و چنین پیش‌بینی می‌شود که در انرژی‌های بسیار بالا، تمامی نیروها با هم متحد شوند و اگر نظریه انفجار بزرگ درست بوده باشد قبل از انفجار بزرگ، این نیرو و یا منشأ واحد در گویچه حاکم بوده است که نمی‌توانیم عبارت حرارت را به آن اطلاق کنیم؛ چون حرارت و دما نتیجه به‌وجودآمدن نیروی الکترومغناطیس است و صدالبته خود گرانش و بسیار بعید به نظر می‌رسد که این مقدار گرانش غیرقابل‌تصور و درک در گویچه اجازه تولید، انتشار و تراکم امواج الکترومغناطیس را بدهد.

در نظریه نسبیت چاله‌های فضایی پیرامون اجرام نوترونی تشکیل شده از ماده باریونی (نوکلئون‌ها) مطرح می‌شود، طبق نظریه انفجار بزرگ جنس گوی آتشین از ماده باریونی نبوده است؛ بلکه جنس آن ماده اولیه یا پیش‌ماده باریونی بوده است و مدتی بعد از انفجار بزرگ، ماده باریونی تشکیل شده است و این در حالی است که ما بار الکتریکی، جرم و گرانش را جزو صفات ماده باریونی می‌شناسیم. چاله‌های فضایی ثمره تجمع ماده باریونی با چگالی بالاست و اینک نظریه‌پردازان انفجار بزرگ بار، جرم و گرانش را چگونه برای ماده اولیه یا پیش‌ماده باریونی تصور می‌کنند تا سبب انفجار بوده باشد؟

آیا قبل از انفجار بزرگ بار، گرانش و جرم معنی و مفهوم داشته است، و اصولاً اگر بار، جرم و گرانش معنی نداشته است پس چگونه این گوی به این مقدار از تراکم و حرارت دست‌یافته است؟ و این موضوع یکی از نقاط ضعف نظریه انفجار بزرگ است !

همان‌طور که می‌دانیم بار الکتریکی نوترون‌ها تقریباً صفر است و به همین دلیل چون نیروی گرانشی مابین نوترون‌ها برقرار است به این چگالی بالادست می‌یابند و اصولاً این سؤال مطرح می‌شود که آیا جنس این گوی آتشین از چه بوده است؟ بار داشته است؟ جرم و گرانش داشته است و اصولاً چه علتی باعث این تجمیع و این افزایش چگالی در گوی شده است؟ آیا ما نگرشی را که به کیهان متشکله از ماده باریونی داریم می‌توانیم به قبل از پیدایش آن منتقل کنیم؟ آیا این قوانین فیزیکی قبل از پیدایش کیهان حاکم و معتبر بوده‌اند؟

 


 


ناسا نظریه دکتر بهرام مبشر را پذیرفت
:

تیم‌های تلسکوپ‌های فضایی « اسپیتزر» و «هابل» قدمی تازه برای شناخت یک بچه کهکشان در عالم نوزاد برداشتند. تلسکوپ‌های فضایی هابل و اسپیتزر یک کهکشان فوق‌العاده پرجرم را در فضا شناسایی کردند که در دورترین فاصله‌هایی که تاکنون شناخته شده است، رصد شده‌اند. این مسئله ازآن‌جهت برای اخترشناسان تعجب‌آور بود که اولین کهکشان‌ها در عالم، عرفاً این گمان را به یدک می‌کشند که این توده‌های ستاره‌ای بسیار کوچک‌تر از آن هستند که پس از چندی با یکدیگر برخورد کنند و پدیدآور کهکشان‌های بزرگ‌تری چون راه شیری ما باشند .
دکتر بهرام مبشر از مؤسسه علوم تلسکوپ‌های فضایی که کاشف این کهکشان بوده است، گفت: به نظر می‌رسد این کهکشان در ظرف صد میلیون سال اولیه پس از انفجار بزرگ به‌سرعت و به طرزی شگفت‌انگیز، عظیم‌الجثه‌تر شده است.

وی افزود: این کهکشان تقریباً ۸ بار بیشتر از راه شیری در ستارگان جرم‌سازی کرده است و تنها در یک‌لحظه شکل‌گیری ستارگان در آن متوقف شده است. به نظر می‌رسد این کهکشان به طور نابهنگامی رشد کرده است. این کهکشان بادقت زیادی به تقریباً ۱۰ هزار کهکشان دیگر که دربسته‌ای کوچک از آسمان قرار دارند و میدان‌های فراژرف هابل نامیده می‌شوند، اشاره می‌کند. در سایه تحقیقات هابل این منطقه ژرف‌ترین مناظر و تصاویر را به‌صورت مرئی و نزدیک به طول‌موج فروسرخ از عالم به دست می‌دهد و نیز در عمیق‌ترین زمینه دید تلسکوپ فضایی اسپیتزر است که البته این دو بزرگ‌ترین رصدخانه‌های بنیادین پیمایش عمقی در آسمان هستند .


این كهکشان به دوری دورترین اجرام و کوازارهایی است که تاکنون شناخته شده‌اند. نوری که امروز از آن به ما می‌رسد در واقع سفر خود را زمانی آغاز کرده است که هستی تنها
۸۰۰ میلیون سال عمر داشته است. دانشمندان با عکاسی از آن گمان می‌بردند کهکشانی بسیار جوان یا اصطلاحاً کهکشانی نوزاد را یافته‌اند؛ اما در عوض کهکشانی نوجوان را آشکار کرده بودند که نسبت به کهکشان‌های هم عصر کیهانی خود بسیار بزرگ‌تر بوده است و پیش‌ازاین کاملاً به حد بلوغ رسیده بوده است . دوربین پیشرفته پیمایش آسمان هابل (ACS) هرگز موفق به رویت این کهکشان نشده است. این در حالی است که در حقیقت میدان فراژرف هابل دورترین تصویر تهیه شده‌ای است که تاکنون در نور مرئی از اعماق جهان به‌دست‌آمده است و نمایانگر این واقعیت است که نور آبی آن به جهت سفری از نوع سال نوری و گذر از میان گازهای هیدروژن حایل جذب شده بوده است (همچون تلاش برای دیدن کف دریاچه‌ای که مملو از لجن است). فی‌الواقع این کهکشان با استفاده از دوربین فروسرخ هابل و طیف نمایی چندجزئی (NICMOS) و نیز با يک دوربین فروسرخی که بر روی تلسکوپ بسیار بزرگی (VLT) واقع در رصدخانه جنوبی اروپا نصب است رویت شده است. اما در این طول‌موج‌ها کهکشان بسیار کم‌نور و قرمزرنگ است. بااین‌حال تعجب واقعی در آنجا است که چقدر این کهکشان در تصاویر اسپیتزر درخشان‌تر و واضح‌تر است و به‌راحتی آن را در طول‌موجی ۵ بار بلندتر از طول‌موج رویت شده به‌وسیله هابل آشکار می‌کند .


اسپیتزر به نور دریافتی از ستارگان پیرتر که باید بیشتر جرم کهکشان را شامل شوند حساس‌تر است و درخشندگی کهکشان به‌راستی بر این مدعا که کهکشان بسیار پرجرم است، اشاره دارد . «مارک دیکینسون» از رصدخانه ملی مریی
(NOAO) گفت : این كهکشان امروز باید یک زوج کهکشان عظیم باشد . وی افزود: در آن زمان که گیتی تنها ۸۰۰ میلیون سال سن داشته است این کهکشان واقعاً و به‌طورقطع غول‌پیکر بوده است. دکتر مبشر و همکاران او از طریق آمیختن اطلاعات ناشی از رصدهای هابل، اسپیتزر و VLT فاصله تا این كهکشان را تخمین زدند . این رصدها جمعاً ردپای وسیعی را از طیف الکترومغناطیس _ از طول‌موج مرئی تا نیمه‌های فروسرخ (از۴/۰ تا ۸ میکرون )- را پوشش می‌دهد .


درخشندگی نسبی این كهکشان در طول‌موج‌های مختلف با نظریه انبساط عالم به‌خوبی توافق دارد و به اخترشناسان اجازه می‌دهد تا با استفاده از سایر روش‌ها فاصله را با تقریب مناسبی تخمین بزنند
. آنها در این زمان همچنین می‌توانند تصویری از پیشروی کهکشان چه از نظر جرم و یا سن ستارگان به دست آورند. این تیم همچنان تلاش می‌کند تا فاصله تخمینی را به‌وسیله سنجش طیف نمایی با بزرگ‌ترین تلسکوپ‌های مستقر در زمین یعنی VLT ، KECK و رصدخانه‌های GEMINI به‌درستی تثبیت كنند . اما این کهکشان اثبات کرده است که برای رصدهای زمینی سوژه‌ای بس کم‌نور و ضعیف است؛ اگرچه در نتیجه رصدهای بسیاری در طول‌موج‌های متفاوت تأثیر رنگ در آن بسیار منحصربه‌فرد به نظر می‌رسد و آن را از حیث جرم و اندازه بسیار عظیم‌الجثه معرفی می‌کند .


بسیاری از اخترشناسان بر این باورند که کهکشان‌ها، پس از چندی اقدام به کوچک‌شدن می‌کنند و به‌ازای آن جرم خود را تقویت می‌کنند
. هرچند این موضوع به دکتر مبشر و همکاران او نظریاتی سنتی و قدیمی را گوشزد می‌کند که در آنها برخی کهکشان‌ها به طور یکپارچه متولد می‌شوند و به‌سرعت شکل می‌گیرند و در جمع کل همچون گذشته هستند. برای چنین کهکشان بزرگی این باید به‌صورت یک رویداد انفجاری هولناک بوده باشد و انرژی حاصل از ظهور سریع ستارگان احتمالاً به گرم‌کردن عالمی که پس از انفجار بزرگ سرد شده بوده است کمک کرده است. این حادثه زودهنگام ( ۵ درصد اولیه عمر هستی) زمینه‌ای پرثمر برای انتظار تلسکوپ فضایی James Webb است كه حساسیتی فروسرخی دارد تا شاید به تماشای ستارگان بسیار قدیمی که پس از مهبانگ مشتعل شده‌اند، بپردازد .

 

http://elminews.blogspot.com/2005/06/blog-post_111863242166606716.html "

 

در نظریه انفجار بزرگ چنین تصور شده است که کل ماده فعلی موجود در کیهان، در مدت‌زمان کسری از ثانیه بعد از انفجار بزرگ پدیدار شده یا به وجود آمده است. ولی برسی‌های جدید که توسط این اخترشناس انجام‌گرفته، می‌تواند موید این موضوع مهم باشد که اجرام سماوی وجود دارند که پیدایش آنها از قانون کلی وضع شده توسط تئوری انفجار بزرگ برای کیهان، پیروی نمی‌کنند و بافاصله زمانی بسیار زیادی از سایر اجرام شکل‌گرفته‌اند. ساده و خلاصه مطلب مهم اینکه، ما در کیهان امروزی، ماده با تاریخ تولید یا خلقت متفاوت داریم، همچنین کهکشان‌هایی که خیلی قبل از تاریخ پیش‌بینی‌شده توسط نظریه انفجار بزرگ برای پیدایش کیهان، پدیدار شده‌اند و این مدارک می‌تواند نظریه انفجار بزرگ را نقض و مردود کند .

 

مسلماً طرف‌داران نظریه انفجار بزرگ دست‌به‌کار شده و نظریه جدید دیگری به نام انفجارهای چندگانه و پی‌درپی را برای پیدایش کیهان ارائه و به‌عنوان تبصره به نظریه اصلی خواهند افزود که این هم نمی‌تواند مشکل به وجود آمده را حل‌وفصل کند. چون هر انفجار برای خود یک فضا - زمان و کیهان منحصربه‌فرد را به وجود خواهد آورد که از یکدیگر کاملاً مجزا خواهند بود و ساکنین آنها نمی‌توانند موجودات یکدیگر من‌جمله ستارگان و کهکشان‌ها را رصد نموده و از روی دادهای همدیگر باخبر شوند.  

 

نظریه انفجار بزرگ به‌زودی مردود می‌شود :

" تصویر فراژرف با تلفیق تصاویر و داده‌های تلسکوپ‌های فضایی در ناحیه مرئی و آشکارساز " نیکموس" در ناحیه مادون‌قرمز و" اسپیتزر" - در طول‌موج‌های بلندتر - و نیز برخی تلسکوپ‌های زمینی ۸ متری و ۱۰ متری نظیر کک، جمینا و سوبارو حاصل شده و امکان بررسی روند شکل‌گیری کهکشان‌ها را فراهم می‌کند .

نماینده آژانس فضایی اروپا (ESA) در مؤسسه تلسکوپ فضایی "هابل" درباره تصویر فراژرف تهیه شده توسط هابل گفت: "فراژرف" عمیق‌ترین تصویری است که تاکنون بشر دیده است . وقتی به اعماق فضا می‌نگریم - به دلیل محدود بودن سرعت نور و در نتیجه زمانی که طول می‌کشد تا نور به ما برسد -، گویی در زمان به عقب نگاه می‌کنیم، در نتیجه کهکشان‌ها را آن‌طور که بوده‌اند می‌بینیم، نه آن‌طور که در حال حاضر هستند و هر چه دورتر برویم، گویی به ابتدای جهان نزدیک‌تر می‌شویم .

در تصویر فراژرف، کهکشانی را رویت کردیم که حدود ۶۰۰ میلیون سال پس از "بیگ بنگ" (انفجار بزرگ) به وجود آمده و فاصله آن با ما ۱۲ میلیارد سال است و جرمی نزدیک به صدهزار میلیون برابر جرم خورشید دارد و این سؤال پیش می‌آید که در مدت‌زمان کوتاهی از ابتدای جهان، چطور توانسته چنین جرم زیادی را کسب کند .

در ادامه مطالعات، تعداد بیشتری از این نوع کهکشان‌ها را پیدا کردیم و مشغول مطالعه هستیم که در صورت صحیح بودن نتایج، تئوری‌های موجود در زمینه پیدایش کهکشان‌ها را زیر سؤال می‌برد .

دکتر مبشر تصریح کرد: این کهکشان‌ها از ستاره‌های پیر تشکیل شده‌اند و اگر فرض کنیم تمام جهان به یک‌شکل و نظیر همان نقطه‌ای است که ما این مطالعات را انجام داده‌ایم؛ پس در کل جهان این کهکشان‌های غول‌پیکر پراکنده هستند .

بر اساس تئوری‌های موجود، کهکشان‌های بزرگ در اثر ادغام کهکشان‌های کوچک‌تر به وجود می‌آیند، اما نکته اینجاست که کهکشان‌های یاد شده آن‌قدر زود در طول عمر جهان به وجود آمده‌اند که فرصتی نبوده تا کهکشان‌های کوچک به وجود آمده و با هم ادغام شوند و تنها در صورت تلقی پیدایش ناگهانی این کهکشان‌ها در اثر توده گاز و ابر، می‌توان این مسئله را توجیه کرد که صحت این تئوری هنوز به اثبات نرسیده است.

 

http://www.nojumi.org/newsn/news.php?action=fullnews&id=718  "

 

اگر با قبول و پذیرش نظریه انفجار بزرگ به این کهکشان رصد شده نگاه کنیم یک چنین استنباطی خواهیم داشت که ۸ برابر سرعت کهکشان راه شیری ستاره‌سازی و رشد کرد است؛ ولی اگر فرض کنیم که این کهکشان با روال طبیعی خود، یعنی همانند سایر کهکشان‌ها ستاره‌سازی و رشد نموده، عمر آن در نظر اول تقریباً هشت برابر کهکشان راه شیری تخمین زده می‌شود .

همان‌طور که می‌دانیم مشاهدات فیزیک‌دانی به نام هابل نشان داد که کهکشان‌ها با سرعت V در حال دورشدن از یکدیگر هستند که از رابطه :

 

V=HX 

 

به دست می‌آید که در آن H ثابت هابل و X فاصله از زمین است . در واقع این رابطه را برای هر نقطه از جهان می‌توان بکار برد. به طور خلاصه به‌ازای هر یک میلیون سال نوری فاصله از ما، سرعت تقریباً ۲۰ کیلومتر در ثانیه افزایش پیدا می‌کند. فاصله کهکشان موردنظر ۱۲ میلیارد سال نوری یا ۱۲٫۰۰۰ میلیون سال نوری تخمین زده شده است که سرعت فرار آن معادل 12.000*20=240.000 کیلومتر در ثانیه است. به استناد معادلات لورنتس - جرالد در مورد رابطه سرعت و زمان:

در واقع اگر برای کهکشان راه شیری ۱۳٫۷ میلیارد سال سپری شده باشد برای کهکشان رصد شده زمان ۸٫۲۲ میلیارد سال سپری شده است و برعکس که علی‌رغم بعد مکانی، کهکشان موردنظر می‌بایست خیلی جوان‌تر از پیش‌بینی اخترشناسان رویت می‌شد و برعکس که چنین نشده است؛ چون به مقدار ۵٫۴۸ میلیارد سال اختلاف زمانی به علت سرعت دورشدن وجود دارد . پس با وضعیت رصد شده برای این کهکشان می‌توان سن آن را به احتساب سنوات خودمان حساب کرد .

 

برای اینکه هشت برابر بیشتر از کهکشان ما فعالیت کرده پس سن آن می‌بایست هشت برابر باشد و در ثانی گذشت زمان را ۰٫۶ بار کندتر از ما احساس کرده که به سن آن افزوده می‌شود البته این سن با زمان و تقویم ما محاسبه شده است. در نهایت اینکه خود این کهکشان اینک سن 0.6*182.66= 109.6  میلیارد سالگی را تجربه می‌کند که ممکن است فعلاً وجود نداشته و مدت‌ها پیش مضمحل و در هم فروریخته است و از طرفی چون محاسبه سن عالم بر پایه نظریه انفجار بزرگ استوار شده، چنین به نظر می‌رسد که درست نباشد و ... به‌هرحال مشاهدات بیانگر این واقعیت است که موجودیت بعضی از اجرام سماوی به قبل از نظریه پیدایش ماده توسط انفجار بزرگ بر می‌گردد، یعنی همان‌طور که نظریه انفجار بزرگ برای توجیه انبساط شتاب‌دار عالم شکست‌خورده است و مجبوریم نظریه انرژی تاریک را به آن اضافه کنیم، این نظریه در توجیه زمان پیدایش ماده و کائنات نیز شکست‌خورده و عاجز است و بهتر است این نظریه به فراموشی سپرده شود. هرچند که این نظریه در نهایت برای اثبات صحت خود به پدیده انبساط عالم متوسل شده است، یعنی پدیده‌ای که قرار بود آن را توجیه کند که نتوانسته است. جدا مایه تأسف است که بعضی‌ها توسعه کیهان را مدرکی برای صحت نظریه انفجار بزرگ می‌دانند، شاید آنها از تاریخ علم و روند تکامل آن ناآگاه باشند .

اینک فرض می‌کنیم که کهکشان مشاهده شده ثابت و ما با سرعت ۲۴۰٫۰۰۰ کیلومتر در ثانیه در حال دورشدن از آن هستیم که مسلماً زمان ما ۰٫۶ کندتر از زمان کهکشان مشاهده شده حرکت خواهد کرد که هرگز ۸ برابر سرعت ستاره‌سازی آن را توجیه نخواهد کرد و نگرش انتزاعی به کیهان یعنی همان مثال بادکنک نیز در مبحث انبساط فضا - زمان ناشي از نظريه انفجار بزرگ ، توجيهی غير موجه براي توسعه كيهان است مورد تردید و ابطال قرار گرفت. آنچه که مسلم است اینکه کیهان منطبق بر الگوی یک فرکتال بسیار جالبی درحال‌توسعه است که توزیع و پراکندگی ماده در آن همیشه یکنواخت باقی می‌ماند و خیلی‌ها روی طرح و معادله ریاضی این فرکتال شگفت‌انگیز در حال کار هستند، چون در بعضی موارد نزدیک‌شدن و ادغام کهکشان‌ها مشاهده می‌شود و اشاره به مسیر حرکت به خصوصی برای کهکشان‌ها دارد

سرعت گریز از سطح زمین ۴/۱۱ کیلومتر بر ثانیه است. حال اگر پرتابه‌ای با سرعت کمتر بخواهد از جو زمین خارج شود، سرعت آن رفته‌رفته کمتر شده و گرانش زمین این اجازه را به آن نمی‌دهد و پرتابه به‌سوی زمین باز می‌گردد و سرعت سقوط آن لحظه‌به‌لحظه بیشتر می‌شود. پس اگر سرعت نسبی دو کهکشان از سرعت گریزشان کمتر باشد روزی انبساط پایان‌یافته و کیهان آغاز به انقباض می‌کند و اگر سرعت گریزشان بیشتر باشد، انبساط عالم ادامه خواهد داشت. چون سرعت دورشدن کهکشان‌ها از یکدیگر در حال افزایش است پس نتیجه می‌گیریم که این سرعت بیشتر از سرعت گریز و یا فرار لازم است پس کیهان تا پایان عمر خود درحال‌توسعه خواهد بود .

نظریه انفجار بزرگ یک طرز فکر نادرست از پیش‌بینی نادرست جورج لماتیره یک کشیش بلژیکی است که قصد داشت با نظریه ماتریالیسم یعنی ازلی و ابدی بودن کیهان مقابله و مبارزه کند.

 

 

محمدرضا طباطبايي   27/5/86

http://www.ki2100.com