-
سوگند روشنايي
[روز] را (
روز روشن و واضح را )
-
و شب را ، هنگامي كه آرام شود (
آرامش گرفت ، يا رخت پوشاند ، ساكن و ساكت شود )
-
ترك ( وداع و
رهايي ، دوري ، ول ) نكرد تو را سرورت و دشمن نشد (
بي مهر ، خشمگين ، كينه دار نشد ) [با
تو]
-
و حتما آخرت (
بعد قيامت ، آينده ) بهتري [است]
براي تو از اوليه (
قبل قيامت ، گذشته ، زندگي اين دنيا )
-
و حتما به زودي زود ميدهد تو
را سرورت ، پس راضي
ميشوي ( خشنود ميشوي )
-
آيا نيافت تو را يتيمي ، پس پناه داد
( در حمايت خود قرار داد ، ماوا داد ، خانه و
آشيانه و پناه گاه داد )
-
و يافت (
پيدا كرد ، دريافت ) تو را گم گشته اي (
گمراه و حيراني ،
گمشده اي )
پس هدايت كرد ( راه برد ، راهنمايي كرد )
-
و يافت تو را خرج به دوشي (
عائله مندي ،
در تنگنايي ، كسي كه خرج و مخارج ديگراني را نيز به دوش دارد
) ، پس غني كرد (
پرمايه ، خودكفا ، ثروتمند و بي غصه ، توانگر كرد و بي نياز از
سايرين نمود )
-
پس اما [در
مورد] يتيم ، پس جبر نكن ( مجبور نكن ،
خشم نگير ، با شدت و خشونت رفتار نكن ، قهر نكن ، زور نگو )
-
و اما [در
مورد] درخواست كننده ( جوينده ،
سوال كننده ، طلب كمك و روزي كننده ، گدا ، یا شخص كنجكاوي كه سوال
زياد ميپرسد ) ، پس سرزنش نكن
( ملامت و بر سرش فرياد نزن ، از خود نران )
-
و اما به نعمت (
لطف و بخشش ) سرورت ، پس حكايت كن (
تعريف كن ، خاطرات گذشته را بازگو كن )