Home   |  تماس با ما و ارسال مطالب |  پروژه‌ها  | نرم‌افزارهاي مورد نياز |

home

 

09-03-2024

 

گاگ و مگاگ یا یأجوج‌ومأجوج دقیقاً چیست؟

גּוֹג וּמָגוֹג Gog and Magog

هاروت و ماروت چیست و اثبات بی‌ناموسی اساتید حوزه و دانشگاه

طالوت و جالوت

 

 

 

در ابتدا باید بدانیم که یگان ویژه، نیروی مخصوص یا نیروی ضربت چیست؟

 

 

این نیروهای پلیسی و نظامی برای انجام مأموریت‌های مخصوصی تعلیم و آموزش‌دیده‌اند که از عهده نیروهای عادی بر نمی‌آید. به طور مثال مبارزه، درگیری و یا دستگیری باندهای مسلح تبهکار یا بزهکار و... شهری یا حتی نیروهای مهاجم و دشمن نظامی خارجی. ولی انسان‌ها موجودات باهوشی هستند و دست به تقلب و فریب می‌زنند. یعنی باندهای فاسد، تبهکار و بزهکار انواع وسایل، پوشاک و حتی مدارک و تسلیحات این نیروهای پلیس را جعل و کپی می‌کنند. در نتیجه کار برای آنها راحت می‌شود و تحت پوشش حمایت قانونی قرار می‌گیرند. یعنی اگر کسی نتواند تشخیص دهد که آنها قلابی هستند به‌راحتی می‌توانند کارهای خود را در محیط شهری انجام دهند. نیروهای نظامی هم چنین هستند؛ یعنی اگر بخواهند که در خاک دشمن عملیاتی انجام دهند، درست شبیه نیروی نظامی طرف مقابل شده و بعد از نفوذ به اعماق خاک دشمن ضربات خیلی سنگینی را وارد می‌کنند. سارقان مسلح هم این‌چنین هستند که از وسایل نقلیه با پلاک‌های دزدی شده، کارت شناسایی و حکم جعلی، لباس و پوشش فریب‌دهنده و... استفاده می‌کنند که بعداً قابل ردگیری و تعقیب نباشند. یعنی سعی می‌کنند که همه را گمراه کرده و به‌راحتی بگریزند.

 

بلایای طبیعی مثل سیل، زلزله، توفان و... مناسب مناطق روستا و شهرنشین است؛ ولی با اقوام چادرنشین وحشی و بربر باید کار دیگری کرد.

 

 

در گذشته خداوند گاگ و مگاگ یا یأجوج‌ومأجوج (ملائکه یا ملاخین) را نازل و آنها اقوام تاتار، نایمان، ترک و مغول بربر و وحشی را مثل گوسفند جمع کرده و بعد از داغ‌کردن، گردن می‌زدند. یعنی ظاهرشان درست مثل اقوام چادرنشین و اسب‌سوار بوده‌اند. البته با سرعت زیاد، تیراندازی دقیق و شمشیرزنی برتر با انواع و اقسام مهارت‌های نظامی و... این بلا و نفرین آسمانی در آسیا هونگ و ماهونگ نامیده می‌شد که با رویت آنها همه پا به فرار می‌گذاشتند و خیلی‌خیلی ترسناک و وحشتناک بوده‌اند.

بربرهای آسیایی چیستند؟ اینها اسب‌سوار و چابک بودند و اگر دستشان به سرخ‌پوستان امریکا و آدم‌خوارهای آمازون یا آدم‌خوارهای افریقایی می‌رسید، مثل میمون آنها را شکار می‌کردند. چون در اسب‌سواری و تیراندازی و شمشیربازی ماهر بودند و اروپایی‌ها و رومی‌ها هیچ شانس دفاعی در مقابل آنها نداشتند؛ ولی خودشان حریف یأجوج‌ومأجوج نمی‌شدند یا شکست یا فرار، چون با نوع انسان طرف حساب نبودند، بلکه درگیری فیزیکال با ملائکه انسان‌نما داشتند.

ازاین‌رو غارتگران آسیایی قدیم از نام یأجوج‌ومأجوج سوءاستفاده می‌کردند و خودشان را درست شبیه آنها کرده و به اقوام و ملل دیگر حمله کرده‌ و اموال و دارایی آنها را غارت می‌کردند. یعنی این کار اولاً اعتمادبه‌نفس آنها را بالا برده ثانیاً ایجاد رعب و وحشت می‌کرده ثالثاً به‌نوعی قدرت‌نمایی بوده که اقوام دیگر فریب‌خورده و خیلی سریع تسلیم خواست آنها می‌شده‌اند.

یعنی شیاطین انس آسیایی با خدا وارد مکر و حیله شده بودند و از ظاهر نیرو و یگان ویژه یا گروه ضربت خدا سوءاستفاده بسیاری می‌کردند. ولی مکر خدا هم قوی است و از این حقه‌بازی آنها بر علیه کلیه شیاطین انس استفاده و بهره‌برداری کرد. اما چگونه؟


جواب خیلی ساده است! با یک انحراف ذهن بسیار ساده برای گمراه‌کردن تمامی انسان‌های روی زمین. عبارت یأجوج‌ومأجوج در دو جای کتاب قرآن آمده است.

 

قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا ﴿۹۴﴾ کهف

 

دقت کنید که خدا خودش نگفته است که یأجوج‌ومأجوج مفسدین فی‌الارض هستند؛ بلکه از طرف و زبان و قول قبایل کوشیا در آذربایجان نقل‌قول کرده است. یعنی قبایل آسیایی در تبت و مغولستان ماهیت واقعی آنها را به‌عنوان بلای آسمانی برای خودشان می‌شناختند؛ ولی قبایل کوشیا با بدل و تقلبی آنها سروکار داشته و آنها را غارتگر و مفسدفی‌الارض می‌شناختند که استنباط غلط و نادرستی بوده است؛ چون گول‌خورده بودند. ازاین‌رو اعراب و اسرائیل و پارسیان زنازاده و زناکار مادر خراب گمراه شدند و گفتند که اینها اقوامی وحشی و بربر و بدوی هستند که مثل تب‌خال برطرف خواهند شد. هرچند که تب‌خال تناسلی یا زگیل جنسی آنها شاید سرطان‌زا است و زنان و دخترانشان نیز مبتلا و آلوده هستند و مردان و پسرانشان نیز ناقل آن هستند.

این سه نژاد پست و فرومایه در این تصور و باور باطل و غلط هستند که خداوند آنها را در مقابل حمله و هجوم یأجوج‌ومأجوج محافظت خواهد کرد! چون آنها در زیر زمین زندگی می‌کنند و خودبه‌خود و خودسرانه و بدون اطلاع و اجازه خدا از زیر کوه خارج خواهند شد و علتش زلزله و شکسته‌شدن سد اسکندر است و چون اعراب سگ سنی هستند و بنی‌اسرائیل یهودی صهیونیست و پارسی مجوس دالیت سیمرغ نشان مهدوی تشریف دارد، پس خداوند این قوم مفسد و بربر و وحشی را قلع‌وقمع خواهد کرد. درصورتی‌که چنین نیست!

نیروهای نظامی اسرائیل صهیونیست، ارتش اعراب، سپاه و بسیج مهدوی و سازمان ناتوی صلیبی و... تا دندان مسلح هستند و به خدا هم اطمینان و باوری ندارند. یأجوج‌ومأجوج برای آنها افسانه‌ای خنده‌دار بیش نیست یعنی اساطیرالاولین. با خود چنین می‌پندارند که راهب و رهبان آنها یک‌مشت جن‌زده، خرافاتی و روانی هستند. مگر قومی بدوی و بربر وحشی می‌تواند به آنها حمله کرده و درگیر شود و با سلاح‌های خود دخلشان را می‌آورند و مسخره‌تر از قیامت چیزی برای آنها نیست.

حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ ﴿۹۶﴾ انبیا

ولی این حرام‌زادگان بی‌ناموس غافل‌گیر می‌شوند؛ چون خداوند یأجوج‌ومأجوج واقعی یا حقیقی یعنی نیرو مخصوص یا یگان ویژه و ضربت آموزش و تعلیم‌دیده خودش را می‌فرستد. آنها در شکل، شمایل، جنس، گونه، ظاهر، قیافه، هیکل، لباس، تسلیحات و لوازم جنگی و امکانات هیچ محدودیت و تعریف خاصی ندارند. اولین سؤالی که می‌پرسند اینکه مادر، زن، خواهر و دختر فاحشه و روسپی شما کجاست و زیر چه کسی یا کسانی خوابیده است؟ زمانی که از خانه خارج شده و به پادگان و سرکار می‌روید از جندگی آنها مطلع هستید؟ دوست دارید لوکیشن و تصویر معشوقه و مشتری دائمی آنها را به شما نشان دهیم؟ همچنین کسانی را که با آنها لواط کرده اید؟ با چه جرئت و جسارتی به جنگ و نبرد با ما برخاسته‌اید. مادر به حالتان بگرید. شما نتوانستید جلوی خودفروشی و هرزگی زنان و دختران را بگیرید اینک می‌خواهید جلوی ما را بگیرید؟ زنان و دختران به عزایتان بنشیند. بروید به دنبال قرمساقی و قوادی و الواطی خودتان. زمانی که پا به فرار گذاشتند از پشت سر شکافته می‌شوند و کاسه سرشان پرانده می‌شود. بعداً هم نوبت زنان و دختران روسپی بی‌دفاع است؛ چون بی‌سرپرست و تنها مانده‌اند و از ناحیه شکم پاره می‌شوند؛ چون پر از اسپرم مردان و عفونت و چرک است (توالت عمومی سیار) و گفته می‌شود، این هم مدرک فاحشگی شماست که همواره همراه با شماست.

 

 

صد رحمت به Predator یا غارتگر سینمایی که تصور و استنباط ابلیس کارگردان است. او دوست دارد که آنها این شکلی باشند؛ یعنی غارتگرانی برای کل سیاره زمین و نه برای قبایل کوشیا که نه از زیر کوه بلکه از فضا می‌آیند. خوب سرش می‌آید. آدم از هر چه که بترسد سرش می‌آید الا آتش جهنم. اگر خون آنها سبز باشد، خون مردان در چنین روزی قرمز و مال زنان و دختران سفید است؛ چون چیزی شبیه انبار اسپرم و منی هستند. پرچم سه‌رنگ پارس کامل است. سبز، سفید و قرمز. پیروان مذاهب ابراهیمی فریب خوردند و گمراه شدند و فکر می‌کنند که یأجوج‌ومأجوج غارتگر یا Predator هستند؛ ولی این‌گونه نیست. بلکه خودشان غارتگر بوده و سورپرایز می‌شوند. با حمله و هجومی از طرف خود خداوند مواجه می‌شوند که نتیجه آن کشتار و قتل‌عام ۸ میلیارد انسان بی‌دفاع است.

يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَى إِنَّا مُنْتَقِمُونَ ﴿۱۶﴾ دخان

 

 

شاید هم این شکلی شدند؛ چون سفارش خود ابلیس سناریونویس است. آنها چیزی مثل منو و سفارشی هستند و هر مدلی دوست داشته باشید بر سرتان خراب و آوار می‌شوند. از هرچه بیشتر بترسید همان شود.

 

 

اما در تبت قدیم این شکلی بودند؛ یعنی مشابه خود آنها.

 

 

توله‌های آدم با خدا مکر کردند و این بار نوبت مکر خدا و مگاگ است. آنها هم به شکل و شمایل و قیافه خودشان نازل می‌شوند. یعنی نازل شده‌اند و منتظر آمدن مسیح و روح‌القدس هستند. توله‌های آدم یأجوج‌ومأجوج را جعل و تقلب کردند خوب این بار هویت خودشان به دست مگاگ می‌افتد. توله‌های آدم از سایه خودشان خواهند ترسید و به‌طرف دوستان و خودی‌ها تیراندازی خواهند کرد؛ چون دیگر هیچ اطمینانی وجود ندارد که نزدیکانشان یک مگاگ نبوده باشد؛ یعنی هم‌سنگر شما یک مگاگ شبیه خودتان خواهد بود و البته قاتل و بلای جانتان.

 

وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ ﴿۹﴾ انعام

و اگر قرار ميداديم او را مَلَكی ، حتما قرار ميداديم او را مردی و حتما ميپوشانيديم برای ايشان آنچه را كه ميپوشند 

 

یعنی دیگر قادر به تشخیص خودی و ناخودی و دوست و دشمن نخواهید بود. بد مهلکه‌ای است که وارد آن می‌شوید. رنگ مو، چشم، ظاهر و قیافه حتی پوشاک شما کپی می‌شود تا غلط بکنید مگاگ را جعل و تقلب کنید. این تاوان اجداد متقلب شماست چون شما هم بودید مرتکب می‌شدید چون می‌شوید و رنگ عوض می‌کنید و فریب‌کار و دغل‌باز یا دودره‌باز می‌شوید. ابلیس در نهایت گیر مگاگ افتاد بدجوری هم افتاد؛ چون مگاگ کل نیروهایش را تخلیه کرده است. منتظر فرمان اجرایی هستند. مگاگ نیروی نفوذی و گاگ نیروی یورشی است.

 

 

اما خصوصیات و ویژگی یک فرمانده خوب چیست؟


1- زمان حمله را مخفی و پوشیده نگه دارد تا دشمن غافل‌گیرشده و آمادگی دفاعی نداشته باشد؛ یعنی سورپرایز و بهت‌زده شود.


2- نوع حمله و مکان حمله مشخص نباشد تا دشمن نفهمد که از کجا خورد و متفرق و پراکنده شود.

 

3- ذهن دشمن به‌طرف نامربوطی منحرف شود و از جایی که احتمالش را ندهد مورد حمله و هجوم قرار گیرد.

 

می‌پرسند تو را از ساعت (وقت قیامت) که کی باشد استقرار (توقف و ایستادن، روی دادن) آن، بگو جز این نیست که علم (دانش) آن در نزد سرورم [است]، آشکار نکند (نمی‌تواند بکند) آن را برای وقت (زمان مقرر) اش مگر او، سنگین (دشوار و سخت) شود در آسمان‌ها و زمین [که] نمی‌آید شما را مگر غافلگیرانه‌ای، می‌پرسند تو را گویا به‌درستی تو مطلعی از آن (به چون و چند آن کاملاً آگاهی) ، بگو جز این نیست که علم آن در نزد خداوند است و لیکن اکثر انسیان (مردم) نمی‌دانند . ۱۸۷ اعراف

 

و حرامی ( ممنوعی ) برای قريه ای [كه] نابود كرديم آن را ، بدرستی ايشان بر نمی گردند

تا زمانی كه گشوده شود ياجوج و ماجوج و ايشان از هر پشته ای ( بلندی ، تپه ای ) به سرعت جاری ميشوند ( مثل سيل جاری ميشوند )

و نزديك شود وعده حق ، پس آنگاه آن مشخصی ( خيره ای ) ديدگان كسانی كه كفران كردند ، ای وای ما را بوده ايم ما در غفلتی از اين ، بلكه ما بوديم ظالمان 97 انبیا

 

و كسانی كه تكذيب كردند به آيات ما ، به زودی و به تدريج بگيريم ايشان را از جايی كه نمی دانند

و مهلت ميدهم برای ايشان [كه] بدرستی ترفند من محكمی ( كار آمدی ) است 183 اعراف

 

کار ابلیس و پیروانش تمام است چون هنرنمایی خدا در کتاب قرآن این است که ذهن شیاطین را مشوش، گمراه و درگیر کرده است. یعنی آنها سعی می‌کنند که سد اسکندر و قوم غارتگر و مفسد و حمله گاگ و مگاگ را به هم مربوط کنند. یعنی سدی وجود دارد در قفقاز که شکسته خواهد شد و در پشت سد یأجوج‌ومأجوج آزاد و رها می‌شوند. پس آنها در جایی در زیر زمین و یا در دل کوه هستند. تازه اگر بیرون هم آمدند گلوله می‌خورند و با تسلیحات پیشرفته نابود می‌شوند و خدا هم آنها را حمایت خواهد کرد؛ چون یهودی، نصرانی، سنی و مهدوی بندگان خدا محسوب می‌شوند. نمی‌دادند که یأجوج‌ومأجوج برای کشتار و قتل آنها تشریف‌فرما می‌شوند و گول خوردند و گول خوردند زقوم نمکی خوردند و به خودشان مغرور شدند. نوش جان و گوارای وجودتان باشد به همین خیال باشید تا بر سرتان بیاید.

حداکثر ظرف مدت ۲۹ شبانه‌روز کاری ۸ میلیارد انسان تکه‌تکه می‌شوند و تنها کسی که روی زمین باقی می‌ماند مسیح عیسی ابن مریم است. ایشان هم برای قبض روح شدن توسط خود شخص خداوند است و کسی حق ندارد به روح‌الله آسیبی برساند وگرنه مجازات خواهد شد. اصل دعوی هم تکذیب‌شدن خود ایشان است و مسیح در این دعوی ذی‌نفع بوده و فرامین او لازم‌الاجرا هستند؛ چون وحی خداست چون مسیح رسول‌الله است. ابلیس و شیاطین هیچ راهی برای فرار ندارند. زمان رودررویی مستقیم و فیزیکال فرارسید. آنها تحت‌نظر مگاگ و محاصره شده توسط گاگ هستند. تنها یک فرمان اجرایی کار را تمام می‌کند.

 

شیاطین چنان گمراه شدند که برای یأجوج‌ومأجوج آیه و حدیث هم جعل کردند.

اینان فرزندان دودمان نوح اند: سام و حام و یافث که پس از طوفان برای هر یک فرزندانی شد، فرزندان یافث عبارت بودند از جومر و مگاگ و مادای و باوان و نوبال و ماشک و نبراس. - کتاب پیدایش، فصل ۱۰

آنها از نوع و جنس ملک هستند و نه اینکه اولاد آدم و نوح بوده باشند. هر چند که ملائکه به‌نوعی اجداد غیر بیولوژیک انس و جن و انسان محسوب می‌شوند.

ای فرزند آدم روی خود متوجه جوج سرزمین ماجوج رئیس روش مشک و توبال، کن، و پیشگویی خود را اعلام بدار و بگو: ای گاگ رئیس روش مشک و توبال، علیه تو برخاستم. - کتاب حزقیال فصل ۳۸

یعنی چنین انگاشته‌اند که یأجوج‌ومأجوج قبیله یا طایفه‌ای از نوع و نسل بشر است. به‌احتمال خیلی زیاد این آیات بعد از فوت اسکندر مقدونی تحریف و به کتب عهد عتیق اضافه شده است. چون برای آنها ریشه و ژنوم انسانی قایل شده‌اند.

گاگ شکست خورده و در نهایت در دره هامون-گاگ در اسراییل دفن می‌شود.  زرشک، صنار بده آش به همین خیال باش. جنازه کل بنی‌اسرائیل در دره هامون - گاگ سوزانده می‌شود.

 

جهنم‌دره یا جهنا واژه‌ای عبری برای بیان جهان زیرین و سرزمین تاریکی است، و شاید بتوان آن را برابر با جهنم مسلمانان دوزخ دانست. بیرون از شهر اورشلیم باستان مکانی بود بنام قدس قدیم که دو دره اصلی آن را دربرگرفته بودند، تنخ (عهد عتیق) یکی از آن‌ها را درهٔ پسرِ هینوم می‌نامد که واژهٔ جهنم مأخوذ از آن است (Gehenna /Gehinnom / Yiddish Gehinnam). طریقه نوشته شدن این واژه در زبان‌های گوناگون ازاین‌قرار است: یونانی: γέεννα؛ عبری: Gei’ Hinno גהנום/גהנם؛ انگلیسی: Gehenna؛ آلمانی: Geenna.

تنخ آنجا را جایگاه رانده‌شدگان بنی‌اسرائیل و پیروان ایزد بعل و خدایان کنعانی، مانند مولوخ، می‌داند که فرزندان خویش را برای آتش قربانی می‌کردند (دوم تواریخ ۲۸:۳، ۳۳:۶؛ ارمیا ۷:۳۱، ۶-۱۹:۲؛ دوم پادشاهان ۲۳:۱۰). کتاب ارمیا (۶-۱۹:۵) آن را دره سلاخ‌ها گفته است. زمانی نیز در آن آشغال می‌سوزاندند. جهنا در کتاب‌های آسمانی یهودیت و مسیحیت و اسلام سرانجام گناهکاران است. واژهٔ جهنا را نباید با کلمهٔ خنثای شئول یا هادس به معنای دنیای مردگان یکی دانست، امری که در ترجمهٔ انگلیسیِ معروفِ کتاب مقدس بنام انجیل شاه جیمز صورت گرفت و هر دوی آنها را با واژهٔ انگلوساکسونی جهنم (Hell) یکسان دانست.

مکان صحیح درهٔ هینوم مورد گفتگو است. تفسیرهای کهن جای آن را زیر دیوار جنوبی اورشلیم باستانی، کشیده از پای کوه صهیون به سوی شرق، و گذشتن از دره تیروپائون Tyropoeon تا دره کدرون گفته‌اند. با این همه دره تیروپائون دیگر با دره هینوم مرتبط نیست، زیرا در دوره آحاز و منشه (پسر حزقیال نبی) دره تیروپائون این سوی دیوار بود و کودکان را آن‌سوی دیوار قربانی می‌کردند.

 

و آنچنان زينت يافت برای كثيری از مشركان قتل اولادشان [جهت] شريكانشان ، برای اينكه هلاك كنند ايشان را و پوشيده كنند برای ايشان دينشان را و اگر خواست خداوند انجام نميدادند آن را پس رها كن ايشان را و آنچه را كه افترا ميبندند 137 انعام

اعراب و اسرائیل بر این باور بودند که دستان ابراهیم لرزید و نتوانست اسماعیل را قربانی کند؛ ولی دستان ما نمی‌لرزد و کودکان خود را در مقابل طاغوت قربانی می‌کنیم. ویبره زدن آنها در مقابل مسیح و گاگ و مگاگ تماشایی است.

 

وقتی هزار سال تمام شد شیطان از زندان خود آزاد خواهد شد و تمامی ملتهای چهارگوشه دنیا را فریب خواهد داد گاگ و مگاگ و آنها را برای جنگ آماده خواهد کرد. تعداد آنان مانند شن در ساحل دریا خواهد بود. - مکاشفه یوحنا ۲۰:۷–۱۰

این هم خرابکاری کلیسای رومی چون گاگ و مگاگ با خود پیشوا مشیخا هم پیمان و متحد هستند.

 

ابوسعید خدری می‌گوید: رسول‌الله فرمود: «زیارت بیت الله برای حج و عمره، بعد از خروج یاجوج و ماجوج نیز ادامه خواهد یافت». - صحیح بخاری، ۱۵۹۳

عرب شتر صفت با پای خودش دم دکان قصابی می‌آید. آنها چنین فکر خواهند که حرم جای امنی برای آنهاست و در همان مکان سلاخی می‌شوند. چون گاوداری تعطیل است.

 

ابوسعید خدری می‌گوید: محمد فرمود: «خداوند متعال می‌فرماید: ای آدم. آدم در جواب می‌گوید: آماده و گوش به فرمان توأم و خیر فقط در دست توست. خداوند خطاب به او می‌فرماید: جهنمیان را جدا کن. می‌گوید: جهنمیان چقدر هستند؟ می‌فرماید: از هر هزار نفر، نه صد و نود و نه نفر. با شنیدن این سخن، کودک، پیر می‌شود و همه‌ی زنان باردار، سقط جنین می‌کنند و مردمان را مست می‌بینی ولی مست نیسند بلکه عذاب خدا، شدید است» صحابه پرسیدند: آن یک نفر، از میان ما چه کسی است؟ فرمود: «خوشحال باشید. زیرا یک نفر از شما و هزار نفر از یأجوج و مأجوج به دوزخ می‌رود». سپس افزود: سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، امیدوارم که یک چهارم بهشتیان، شما باشید». ما تکبیر گفتیم. سپس فرمود: «امیدوارم یک سوم بهشتیان، شما باشید». ما تکبیر گفتیم. سپس فرمود: «امیدوارم نصف اهل بهشت، شما باشید». باز هم ما تکبیر گفتیم. بعد از آن، فرمود: «شما در میان مردم، مانند موی سیاهی هستید که بر پوست گاو سفیدی باشد یا مانند موی سفیدی هستید که بر پوست گاو سیاهی باشد». - صحیح بخاری، ۳۳۴۸

جدا یا سوا کردن اهل بهشت و جهنم در عهده آدم نیست؛ چون خود آدم و حوا به اتهام نافرمانی و شرک اهل جهنم هستند؛ بلکه این کار در روز قیامت مجدداً توسط یأجوج‌ومأجوج انجام می‌شود؛ چون اهل جهنم کبود چشم هستند و سریعاً شناسایی می‌شوند. پیرشدن کودکان و سقط‌جنین و مستی مردم هم به زلزله قیامت مربوط است و نه در صحن محشر. چون در محشر زن حامله و کودکی وجود ندارد. اعراب هم موی گاو نیستند؛ بلکه خود گاو هستند و این گاوداری در حال جمع‌آوری است. یأجوج‌ومأجوج هم چوپان اعراب و اسرائیل و پارس گوسفند صفت است.

 

زینب دختر حجش همسر رسول خدا می‌گوید: نبی اکرم وحشت زده، وارد خانه شد و می‌گفت: «لا إله إلا الله، وای بر عرب از شری که به آنان، نزدیک شده‌است». و در حالی که انگشت شست و سبابه اش را به‌صورت حلقه درآورده بود، افزود: «امروز، این اندازه از سد یأجوج و مأجوج، باز شده‌است». زینب می‌گوید: گفتم: ای رسول خدا! آیا ما نابود می‌شویم در حالی که افراد نیکوکار در میان ما وجود دارند؟ فرمود: «بلی، هنگامی که فسق و فجور زیاد شود». - صحیح بخاری، ۳۳۴۶

نبی اکرم از یأجوج‌ومأجوج وحشتی نداشت؛ چون خودش و آنها همگی رسول‌الله بودند. رسول که به رسول آزار و اذیتی نمی‌رساند؛ بلکه برعکس یأجوج‌ومأجوج خودشان محمد را در جنگ‌ها یاری کرده و از او محافظت می‌کردند.

در پشت سد هم اصلاً هیچ خبری نیست و محمد آرزو داشت تا ببیند که این اعراب سوسمارخور چطوری زیر سم اسب مگاگ چرخ‌کرده می‌شوند؛ چون از دست آنها شاکی بود.

 

صحیح بخاری = جعلیات و توهم ابلیس

 

کدام آدم عادل و با انصافی حاضر می‌شود که یاران و هم‌رزمانش اهل جهنم و دشمنان و بدخواهانش اهل بهشت شوند و برای خود کدامش را می‌خواهد؟

 

 

 

 

آثار هنری ابلیس بعد از گمراه‌شدن

نهایت فهم و شعور سگ‌توله‌های مشترک آدم و ابلیس

 

 

 

 

یکی از خصوصیات بارز و مشخص اعراب و اسرائیل و پارس این است که از اول تاریخ بشریت تا به امروز نفهمیده‌اند که این مادران، زنان، خواهران و دخترانشان زیر خوابه چه کسانی و اشخاصی هستند و در طول مدت شبانه‌روز در کدام خانه یا روسپی‌خانه‌ای هستند و جالب است که در مورد یأجوج‌ومأجوج آثار هنری خلق کرده یا سخنرانی هم می‌کنند و مقاله و کتاب می‌نویسند. کسی نیست به آنها بگوید شما که نمی‌دانید این زنان و دختران روسپی کجا هستند از کجا می‌توانید بفهمید که یأجوج‌ومأجوج چیست و کجاست؟ الکی اسم، شهرت و اعتبار آنها را خراب کردید و کلاس آنها را پایین آوردید. خلاصه کلام آنها جلادان و قاتلان شما و زنان و دختران جنده و فاحشه شما هستند خلاص.

 

دختر و زن عرب، اسرائیلی و پارس = توالت عمومی سیار
مرد و پسر عرب، اسرائیلی و پارس = مفعول صدبار داده و ناقل بیماری‌های جنسی

 

این است یقین و باور گاگ و مگاگ چون به چشم خود دیده‌اند و سایر ملل و اقوام و نژادها هم جای خود را دارند.

 

موضوع خیلی ساده است. اعراب نزد محمد آماده و از او پرسیده‌اند که این اسکندر مقدونی چه بود که در ۱۹ سالگی شاه مقدونیه شد و در ۲۹ سالگی دنیا را فتح کرد. یعنی حکمت خدا چه بود؟

خدا در جواب از اسم اسکندر یا الکساندر استفاده نکرد؛ چون به معنی منجی است و مدرکی می‌شد در جهت اثبات منجی و منجی گری؛ لذا از واژه ذی القرنین استفاده کرد که در آن زمان ناشناخته و نامعلوم و نامفهوم بود؛ ولی اشاره به خود اسکندر دارد؛ چون اصل سؤال در مورد اسکندر بود. قبل از این سؤال شخصیتی به نام ذی القرنین اصلاً وجود خارجی نداشته است. برای اولین‌بار اقوام کوشیا او را این‌چنین نامیده‌اند آن هم به زبان و گویش خودشان و نه عربی. خدا این نام را برای او پسندیده و آن را به عربی ترجمه کرده است؛ چون بهتر از الکساندر یا منجی است. از طرفی این واقعه برای اسکندر نوعی کسرشان بوده و غرورش را لکه‌دار کرده و به اطرافیانش دستور داده که به کسی تعریف و بازگو نکنند و در جایی هم مکتوب نشود و اگر خدا می‌گفت اسکندر، پارسیان و رومی‌ها و مقدونی‌ها ایراد می‌گرفتند که چنین ماجرایی در تاریخ‌نگاری اسکندر نیست.

وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿۸۳﴾ کهف

یعنی وحی سوره کهف در اینجا متوقف شده است و خدا خواسته است که در مورد آینده برنامه‌ریزی جامعی داشته باشد. تصمیم خدا این‌گونه بوده است که حکایت اسکندر و یأجوج‌ومأجوج را چنان تعریف و حکایت کند که ذهن شیاطین به سد اسکندر و کوه قفقاز منحرف شود و در آینده هیچ ترس و وحشتی از آنها به دل راه ندهند و آن را تمسخر کنند تا زمانی که متوجه شوند مگاگ رودرروی آنها قرار گرفته و یا در خانه آنها نشسته یا پر شده‌اند داخل پادگان‌ها و مراکز نظامی یا به‌راحتی در کوچه و بازار در حال گذر و رفت‌وآمد هستند و... یعنی قاتلان و جلادان خودشان را از فاصله نزدیک دریابند. این راهبرد الله است؛ یعنی در اول خود ابلیس و شیاطین را فریب داده و گمراه می‌کند، سپس آنها توله‌های آدم را فریب داده و به دنبال خودشان می‌کشند.

احمق‌تر از ابلیس و شیاطین کسانی هستند که دعوای کوروش و اسکندر راه انداخته‌اند. شما که قرار است به درک واصل شده و گوشت چرخ‌کرده شوید، آن سد را کوروش ساخته باشد یا اسکندر، مگر فرقی به حال شما دارد؟ مگر چیزی را عوض می‌کند؟ هر خری که ساخته باشد، چیزی نیست جز انحراف ذهن شیاطین. در زلزله قیامت همه چیز تخریب می‌شود حتی خود کوه‌ها و طبیعی است که آن سد هم تخریب شود؛ ولی چیزی که پشت سد است فریب‌خوردگی و گمراهی شیاطین است. چون پشت سد جعل هویت و عنوان و منصب کردند. زمانی که رو به سد هستند از پشت سر توسط مگاگ زخم بر می‌دارند.

بعضی‌ها به دادسرا و دادسرای نظامی مراجعه و از خود نیروی انتظامی به اتهام ورود به منزل و سرقت شکایت می‌کنند؛ ولی در اداره آگاهی به آنها توضیح می‌دهند که شما فریب‌خورده‌اید و آنها سارق مسلح و مأمور جعلی و قلابی بوده‌اند و نه خود نیروی انتظامی. اسکندر مقدونی هم اصل موضوع را متوجه و به قبایل کوشا توضیح داده است که اینها یأجوج‌ومأجوج حقیقی یعنی نیرو مخصوص الله نیستند؛ بلکه اقوام غارتگر آسیایی و چادرنشین هستند. برای آنها سدی ساخته و تسلیحات و آموزش نظامی هم داده تا با آنها مقابله و مبارزه کنند؛ ولی خدا برای گوشمالی اسکندر، یأجوج‌ومأجوج واقعی را نشانش داده است تا زیاد مغرور نشود و متوجه تفاوت این دو گروه بشود.

چرا نمی‌فهمید یأجوج‌ومأجوج واقعی و حقیقی نوع تقلبی و جعلی خود را پشت سد دستگیر، محاصره و جلوی چشم اسکندر مقدونی و فرماندهان نظامی‌اش داغ و سلاخی کرده‌اند و اسکندر و اطرافیانش پا به فرار گذاشته‌اند؛ یعنی پشت سد حمام خون راه افتاده است. این غارتگران هم زیاد بودند و سد برای دیگرانشان بوده است. اسکندر و فرماندهانش شاهد فجیع‌ترین صحنه‌های جنگی مابین بربرهای وحشی و نیرو مخصوص الله بوده‌اند.

 

 

یک راهبرد جالب دیگر خدا:

وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ ﴿۵۷﴾

وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ ﴿۵۸﴾

إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۵۹﴾

وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ ﴿۶۰﴾

وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۶۱﴾

وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۶۲﴾

وَلَمَّا جَاءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۶۳﴾

إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۶۴﴾

فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ ﴿۶۵﴾

هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۶۶﴾

الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ ﴿۶۷﴾

يَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ ﴿۶۸﴾

الَّذِينَ آمَنُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿۶۹﴾ زخرف

 

یعنی خدا برای انحراف ذهن ابلیس و شیاطین سرنوشت مهدی را مجهول کرد. ابلیس و شیاطین فریب خوردند و گمراه شدند و رفتند به دنبال مهدی. توله‌های آدم (سنی و شیعه) هم حواسشان از ظهور مسیح و روز قیامت پرت شد و به دنبال ابلیس و شیاطین رفتند.

دعوا چیست؟
مهدی به دنیا آمده است و یا زاییده نشده است و در آینده قرار است که متولد شود. خوب چه فرقی می‌کند. ناگهان مسیح و روح‌القدس و گاگ و مگاگ را رودرروی خود می‌بینند و به آنها می‌گویند که شما رفتنی هستید و ما آمده‌ایم که جایگزین و جانشین شما در روی زمین شویم. لطفاً زحمت را کم کنید و کشتار و قتل‌عام شروع می‌شود؛ چون توله‌های آدم به طاغوت دلبسته‌اند و آن را رها نمی‌کنند. جان به عزرائیل نمی‌دهند اینک طاغوت یا سیاره زمین را تحویل مسیح و... دهند هرگز. این است تعریف دقیق آرماگدون یا ملحمه یا قرقیسیا.

 

 

اما ابلیس احمق است؛ چون خودش و فرزندانش را جبهه حق (خیر) قلمداد کرده و یأجوج‌ومأجوج را جبهه باطل (شر) معرفی می‌کند. چون فکر می‌کند که تمامی مذاهب ابراهیمی را تملک کرده است منجمله خود مسیح یا مهدی را.

 

 

ولی نبرد خیر و شر مابین الله، ملائکه، مسیح و صالحان ازیک‌طرف و طرف دیگر ابلیس و توله‌های آدم فریب‌خورده و طاغوتی است که شیفته سیاره زمین یا قدرت و ثروت شده‌اند. بعد از ۲۹ روز آنها در هم کوبیده می‌شوند.

 

شیاطین هخامنشی هم دوست دارند که مگاگ این شکلی باشد یعنی شبیه کوروش و داریوش

 

 

مشرکین و گمراه شدگان پارس هم دوست دارند که مهدی با اسب روی سر آنها فرود آید.

 

 

مشرکین یهود و نصارا هم دوست دارند که مسیح سوار بر کره‌الاغ بیاید.

 

 

دعوی بر سر چیست؟


سرعت اسب بیشتر از الاغ است. حالا چه فرقی می‌کند وقتی شما زیر سم هستید؟ سم الاغ باشد یا سم اسب. حالا حالا خیلی مانده تا کاترین پرز - شکدم میکرواینجکشن کند. ۲۰ سال هم طول می‌کشد تا اسب یا الاغ سواری یاد بگیرند و...

 

 

شما هم دست‌به‌قلم شده و ذوق و سلیقه هنری خود را ترسیم کنید و به دیگران نشان دهید. برای شما هم مگاگ سفارشی با پیک مخصوص ارسال می‌شود تا کف کرده و ترتیب شما را خیلی سریع بدهد بدون اینکه دردی احساس کنید.

 

جنبش سلفی یا مکتب وهابی تلاشی بیهوده در جهت بازپس‌گیری آل محمد.

 

همان‌طور که قبلاً گفتیم آل محمد ماکتی ساخته شده از جنس انبیا و صالحان بنی‌اسرائیل بود.

ماکت‌سازی در جنگ چیست؟
در جنگ‌ها برای اینکه نیروهای نظامی تجهیزات و تسلیحات و نفرات نظامی خودشان را زیاد نشان دهند و مهمات نظامی، زمان و انرژی طرف مقابل را تلف کنند، اقدام به ماکت‌سازی می‌کنند. یعنی دشمن فکر می‌کند که با نیروی نظامی بسیار قوی و زیادی طرف شده و با حمله و هجوم به‌طرف آنها، مهمات و امکانات خودش را هدر داده و خسته شود. در ابتدا اعراب و اسرائیل نمی‌دانستند که محمد خاتم‌النبیین است و همه فکر می‌کردند که محمد همانند یعقوب صاحب ۱۲ دختر و ۱۲ پسر خواهد شد و یکی از این فرزندانش همانند یوسف نبی خواهد شد یا مثل ابراهیم صاحب اسماعیل و اسحاق و یعقوب، و این روند نبوت از بنی‌اسرائیل به اعراب منتقل شده است. بنی‌اسرائیل سعی کرد که محمد را کشته و ریشه نبوت در میان اعراب را خشک کند و نبوت به خاندان بنی‌اسرائیل برگردد که با اعراب بت‌پرست نیز همدستی کردند؛ ولی موفق نشده و عملیات نظامی آنها برای قتل محمد شکست خورد.

ولی بعد از فوت محمد همه سیمای مریم را در فاطمه، داوود را در علی، سلیمان را در حسن یا حسین و... می‌دیدند و این برای اعراب و اسرائیل بسیار آزار دهند بود و از طرفی اعراب سگ سنی شایعه کرده بودند که در آینده قرار است از نسل اینها مولودی متولد شود که شبیه و جایگزین مسیح شود.

ازاین‌رو اعراب و اسرائیل مصمم به قتل اینها شدند تا ریشه و نژاد آنها برای همیشه خشک شده و از بین برود و مانع تولد این‌چنین مولودی به نام دوبل محمد شوند تا مبادا برای مسیح قلابی خودشان موی دماغ یا تبدیل به رقیب جدی و سرسختی شود.

موضوع زمانی حاد می‌شد که آنها نمی‌دانستند که دقیقاً این مهدی از نسل کدام‌یک از اینها است و کم‌کم به عدد ۱۲ می‌رسیدند. یعنی تعداد افراد آل محمد رو به فزونی گذاشته بود همچون کوثر و اگر می‌خواستند کار مؤثری انجام دهند، مجبور بودند دست به نسل‌کشی یا قتل‌عام بزرگی بزنند که مقدور نبود؛ یعنی مهدی در میان نسل بزرگی از آل محمد مخفی یا گم شده بود و اگر متولد می‌شد به باور آنها فاجعه بزرگی برای اعراب و اسرائیل یا یهود، نصارا و اهل‌سنت روی می‌داد یعنی تشیع به برتری می‌رسید.

ولی بااین‌حال تعداد بسیار زیادی از آنها کشته شدند؛ چون به هر کسی که شک می‌کردند رحم و انصافی نکرده و سریع مقتولش می‌کردند. تا اینکه از تولد و ظهور مهدی خسته و ناامید شدند؛ ولی متوجه جنایت بزرگ خود شدند؛ یعنی نه‌تنها از آل محمد تبعیت و پیروی نکردند؛ بلکه برعکس در مقابل آنها دست به عصیان زده و آزارشان دادند.

ازاین‌رو بعدها سعی کردند که این اشتباه خود را جبران کنند؛ ولی دیگر کار از کار گذشته و مهدی اختراعی خودشان به دست مهدوی‌ها افتاده و شریک خدا هم شده بود. اینک وهابی‌ها و سلفی‌ها با دو مشکل بسیار بزرگ و لاینحل مواجه هستند. اولاً استرداد آل محمد و مهدی یا دوبل محمد از شیعیان ثانیاً رفع شراکت مهدی با خدا. ولی خودکرده را تدبیر نیست اولاً آنها خودشان مهدی را اختراع و ابداع کردند که بعداً تبدیل به فتنه و بلای جانشان شد و ثانیاً آل محمد را خودشان مقتول و تضعیف و متفرق کردند. الان چگونه می‌توان اموات را زنده و از آنها دلجویی کرد؟ آل محمد را چگونه می‌توان شناسایی و پیدا نمود؟ آنها در زمان خود نتوانستند مهدی را پیدا کنند و الان رفتن به دنبال آل محمد مسخره شده است.

کیفر و مجازات سگ سنی و مهدوی سورپرایز شدن با مسیح و غافلگیرشدن با قیامت است؛ چون الله فرمانده نظامی خوبی است و ماکت‌سازی‌اش اصلاً حرف ندارد و به خود اعراب ثابت می‌کند که با بنی‌اسرائیل و یهود هیچ فرق و تفاوتی ندارند. بنی‌اسرائیل هر غلطی کرد و گوهی که خورد اعراب آن را تکرار کردند.

ابلیس هم یک دختربچه یا پسربچه بازیگوش است و با انبیا و این ماکت‌ها برای خود عروسک و اسباب‌بازی و سرگرمی ساخته است. یأجوج‌ومأجوج یا گاگ و مگاگ آنها را باز پس می‌گیرد و این پسربچه و دختربچه چموش را نقره‌داغ می‌کند. عزیز ابن الله، مسیح ابن الله، مهدی ابن الله، آل الله، ولیعهد و ولیعصر، منجی و عدالت‌گستر جهانی، ابوبکر و عمر و عثمان و بنی‌امیه خلیفةالله و خلیفة الرسول و... عروسک‌ها و اسباب‌بازی‌های ابلیس هستند. مگر کسی می‌تواند اینها را از دست او بگیرد. دنیا را سر همه خراب می‌کند. جمع‌آوری این بساط رمالی کار مگاگ است و نیاز به یک دریا خونریزی دارد و کوهی از جنازه تا این سحرها باطل شوند. خیالی نیست انجامش می‌دهند؛ چون حکم و دستور خود الله است.

 

و بسیار جالب است که سگ‌توله‌های مشترک آدم و ابلیس می‌پرسند که این الله، ملائکه، انبیا، صالحان، مفهوم کتب آسمانی، طایفه جنیان، شیاطین، یأجوج‌ومأجوج و... کیستند؟ چیستند و کجایند؟

جواب:
شما اول باید بدانید و بفهمید که این زنان و دختران روسپی و فاحشه و مردان و پسران مفعول و ناقل بیماری کجایند و زیر و روی چه کسی یا کسانی خوابیده‌اند؟ بعداً خودتان متوجه پاسخ سؤالتان می‌شوید.

 

 

این مهدی کجاست؟


مهدی در میان خاندانی از ترکان عثمانی بود، بنی‌اسرائیل فرانسوی تبار او را شناسایی و تجهیز کرد تا روی سر خمینی و پیروانش خراب شود و پارس را تملک کند. ولی سر آل سعودی خراب شد. این هم مدرک قطعی آن:

 



خوب الان کجاست؟


هر جایی می‌تواند بوده باشد؛ چون شما فرق هاروت و ماروت و مهدی را نمی‌دانید. هاروت و ماروت بر سر هر جادوگر خبیث و رمالی نازل می‌شوند تا او را آزار و اذیت کنند. این هم مدرک قطعی آن:

 

 

یکی شکار هاروت و دیگری شکار ماروت است. نایبان بر حق هم شکار هاروت و ماروت بودند و شما خواب مانده‌اید و با هجوم مگاگ از خواب غفلت می‌پرید؛ چون ظهور و رویت مسیح هم کارساز نخواهد بود؛ چون خواب شما خیلی سنگین شده است. چون گرفتار فتنه عربی شده‌اید و درخت زقوم را با ریشه‌اش خورده‌اید.

 

وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۲﴾ بقره

خیلی‌ها سوگند می‌خورند که ما آقا امام‌زمان را دیدیم و با ایشان سخن هم گفتیم. کل اهل بابل هاروت و ماروت را دیدند و می‌گفتند که ما مردوک و مردوخ هستیم و کسی از آنها نپرسید که مردوک تلفظ عربی است و مردوخ عبری و یک بت سنگی بابلی هستند شما که شبیه خود ما و آدم هستید؟

کسی هم از هاروت و ماروت نپرسید که در کتاب قرآن به ظهور مشیخا و مسیحا اشاره شده است، شما که ادعا می‌کنید مهدی موعود هستید در اصل چه کسی هستید؟ نپرسیدند و رفتند سر اصل مطلب که ما را نایب برحق خودتان کنید و آنها هم گفتند که تاوانی دارد و باید پس بدهید و خیلی سنگین است؛ چون تاوانش قربانی‌کردن اولاد خودتان و دیگران است و آنها هم قبول کردند؛ چون به قیامت و زنده شدن بعد از مرگ باور و ایمانی ندارند و البته که عاشق و شیفته قدرت و ثروت یعنی طاغوت هستند.

هاروت و ماروت یک شمشیر و یک جفت کفش تقلبی دست عمر و خالد دادند و آنها فتوحات اسکندر مقدونی را به دست آوردند. اینها کجا را خواهند گرفت الله و اعلم. ولی شمشیر خالد و کفش‌های عمر نصیب ابو لولو شد و میراث اینان نصیب چه کسانی شود الله و اعلم. ولی پایان کار همان آتش جهنم است که سرنوشت نهایی هر فریبکاری است.

انسان یا انسجان در اموال و اولاد با ابلیس جن شریک است و نمی‌تواند که جنیان را احضار کند؛ چون جن مثل خودش پستاندار و حیوان است؛ ولی در عوض هاروت و ماروت شرفیاب شده و ترتیب جادوگر رمال خبیث را می‌دهند. ابلیس احمق خودش نمی‌داند که جن و ملک یا روح چیست و می‌خواهد که آنها را احضار و سوءاستفاده کند. درحالی‌که خودش مورداستفاده قرار می‌گیرد و چه استفاده‌ای بهتر از به درک واصل کردن پارسیان مجوس و دالیت سیمرغ نشان.

 

 

نهایت فهم و شعور ابلیس رمال:

 
این دو ملک (هاروت و ماروت) به‌خاطر مجازات گناهانی که در زمین مرتکب شده بودند و نتوانستند بر خلاف هوای نفس خود عمل کنند تا روز قیامت در غاری از سقف آویزان شده‌اند تا گناهانشان بخشیده شود.

 

https://fa.wikipedia.org/


زرشک کافر همه را به کیش خود پندارد. آنها خودشان ابلیس را آویزان می‌کنند. نمی‌بینید که شیاطین چگونه بلاتکلیف و پادرهوا و سرگردان شده اند و این است سرنوشت شوم هر فریب‌کار حقه‌بازی.

مابین دو گزینه ۱- مهدی و ۲- مسیحا، نمی‌توانند که مسیح را انتخاب و مشخص کنند و می‌روند سراغ گزینه ۳- هر دو و یا ۴- هیچ‌کدام که گزینه سوم و چهارم وجود ندارد و خودشان ساختند. ابلیس ماند لای درب و جر خورد. برای گرفتن مدرک دانشگاهی و حوزوی از راننده‌تاکسی گرفته تا استاد دانشگاه و حوزه داد (مفعولی و روسپی‌گری کرد) ولی الان آن مدرک به هیچ دردی نمی‌خورد و باید قابش کند به دیوار منزل چون اینها تست‌زدن بلد نیستند؛ ولی دادن خیلی برای آنها راحت‌تر شده است.

پسر و دختر هم فرقی نمی‌کند و اگر به کاری نیایند باید برای خودشان موکل پیدا کنند تا جور و تاوان آنها را بکشد و این است تعریف دقیق موکل در رمالی. یعنی برای گرفتن نمره قبولی باید یک برده جنسی نر یا ماده پیدا کنی تا هم‌خوابه استاد دانشگاه و حوزه شود. بعداً می‌پرسند که این ابلیس و شیطان کجاست که ما را فریب می‌دهد؟ خوب بروید تست ژنتیک و پاسخ خود را دریافت کنید. جواب این است که ژنوم شما خراب و آلوده است و دلیل آن خود خود ابلیس است که به دنبال جن‌گیری است و فکر می‌کند جن بادهوا است درحالی‌که جن خود خود شمایید ولی خبر ندارید. اساتید دانشگاه و حوزه هم عفریت جن هستند. باید بروید به دنبال علم کتاب قرآن وگرنه تا آخر عمر محکوم به دادن و پیداکردن موکل هستید.  فریب‌کاری، رمالی و دادن بهتر است یا علم کتاب قرآن؟ نه شما همان فریب‌کاری، حقه‌بازی، رمالی و دادن و کردن را دوست دارید؛ چون ذریه و اولاد ابلیس جادوگر هستید.

در نهایت اساتید دانشگاه و حوزه موفق به جن‌گیری و احضار آنها شدند. چون جای خالی در حوزه و دانشگاه باقی نمانده است. داروندار و اندام جنسی آنها را گرفته و در نهایت کاغذپاره‌ای به‌عنوان مدرک دست آنها می‌دهند که قاب دیوار کنند؛ چون به هیچ کاری نمی‌آید. رمالی و سحر و جادو را باید از اساتید حوزه و دانشگاه یاد گرفت چون ۹۵ درصد کیهان توهم ماده و انرژی تاریک است و ترتیب دانشجو در مکان تاریکی داده می‌شود و ترتیبات طلبه جلقی هم در کوچه‌پس‌کوچه ها و در راه‌پیداکردن مهدی داده می‌شود.

نهایت و فرجام و غایت رمالی این است که پول و اندام جنسی خودت را به ما بده و ما هم یک‌دست نوشته و جادو به‌عنوان مدرک دانشگاهی و حوزوی به‌دردنخور به تو بدهیم. پس حوزه و دانشگاه یک روسپی‌خانه، مفعول خانه و اماکن رمالی و سحر و جادوگری است نه چیز دیگری. اساتید جن‌گیر هستند، طلاب و دانشجویان هم جنیان که احضار و به دام انداخته و گرفتار می‌شوند.

خیلی جالب است که می‌گویند ابلیس، جن و شیطان خرافات است. پس خود شما چه هستید؟ خدا نیست ما هم از نسل لوسی و میمون هستیم. زرشک لوسی نتوانست از درخت بالا رود و افتاد پایش شکست و خوراک گرگ شد. این کارها از عهده لوسی و میمون بر نمی‌آید. کار کار خود ابلیس و شیاطین است. به عقل میمون نمی‌رسد که برای نمره دادن و نمره گرفتن اندام جنسی خودش را به کار بگیرد یا رابطه جنسی برقرار کند؛ ولی جن خیلی سریع می‌تواند انجامش دهد؛ چون ریدن و سکس برایش بی‌تفاوت است. چون که آنها هم در حال ریدن و هم در حال سکس پیامک‌ها و... تلفنی و اینترنتی خود را چک می‌کنند. قدیم‌ها می‌گفتند که در حال ریدن و سکس مجله اشپیگل می‌خواند الان می‌گویند لایک می‌زند. برین و نمره بگیر، خیلی راحت است یا برین و پول بگیر، چشم انجامش می‌دهم. مگر گوه کیلویی چند است؟

ولی ابلیس و شیاطین گوه را تبدیل به نمره قبولی و پول می‌کنند بشمار سه، چون ذاتشان این‌گونه سرشته شده است که نمی‌دانند آنچه در نهایت نصیبشان می‌شود، خودش گوه است (مدرک دانشگاهی و حوزوی) گوه در مقابل گوه و این است خریت ابلیس و شیاطین. یعنی ابلیس و شیاطین در کار تجارت و مبادله گوه هستند و چه مکانی بهتر از حوزه و دانشگاه. اساتید هم تجار گوه هستند نه چیز دیگری.

 

اما سرنوشت نهایی اساتید دانشگاه و حوزه چیست؟
روزی خسته و خراب وارد منزل می‌شوند و مگاگ را در خانه خود می‌بینند که سر مادر و زن و خواهر فاحشه و روسپی و دختر جنده و پسر مفعول آنها را بریده و روی میز گذاشته‌اند و می‌گویند بفرمایید شام سرد نشود. خودتان هم که مفعول و جنده یا مفعول باز تشریف دارید. گفتید که خدا نیست انسان هم از نسل میمون است یا دوتا خدا داریم، الله شاه و مهدی ولیعهد، حرف دیگری دارید زود بگویید که وقت تنگ است، اساتید ماده دیگر در انتظار ما هستند تا ترتیب سر شوهران مفعولشان را بدهیم همچنین معشوقه هایشان را. شیاطینی همچون سعید امامی خواستند که نقش مگاگ را بازی کنند؛ ولی نه اینکه خودشان مشرک و زنازاده ولد زنا بودند، خیلی زود لو رفته و گیر افتادند. کدام پلیس و نظامی است که مگاگ را دستگیر کند و کدام قاضی است که آنها را محاکمه کند؟ که ترتیب پلیس و نظامی و قاضی قبل از اساتید دانشگاه و حوزه داده شده است.

 

و تبعيت كردند آنچه را كه تلاوت ميكردند شياطين در فرمانروايی ( حوزه اقتدار ) سليمان و كافر نشد ( كفران نكرد ) سليمان و ليكن شياطين ناسپاسي كردند ( كافر شدند ) ، ياد ميدادند انسيان ( مردم ) را جادو و آنچه را كه نازل شد برای دو مَلَك  به بابل ، هاروت و ماروت و ياد نميدادند آن دو از شخصی را تا اينكه ميگفتند آن دو [كه] جز اين نيست [كه] ماييم فتنه ای ( مايه امتحانی ) ، پس كافر نشو ( كفران نكن ) ، پس ياد می گرفتند از آن دو آنچه را كه تفرقه ( جدايی ، ناسازگاری ) می انداخت به وسيله آن مابين مرد و زوجش و نبود ايشان به ضرر دهندگان به آن از شخصی مگر به اذن خداوند و ياد ميگرفتند آنچه را كه ضرر ميداد ايشان را و نفع نميكرد ايشان را و حتما دانسته اند [كه] حتما كسی كه خريد آن را ، نيست برايش در آخرت از نصيبی ( بهره ای ) از خير و حتما بد است آنچه را كه خريدند به آن خويشتن ( خودهايشان ) را ، اگر ميدانستند 102 بقره

 

حوزه و دانشگاه هم چنین است، حالا شیاطین در آنجا چه آموزش می‌دهند و تدریس می‌کنند و هاروت و ماروت سر آنها چه بلایی آورده و به خود آنها چه آموخته‌اند؛ ولی اصلاً خودشان خبر ندارند؛ چون خودشان از قبلی‌ها و دیگران آموخته‌اند، یعنی شاگردان دست چندم یا غیرمستقیم هاروت و ماروت هستند، اینک از شما پول بخواهند یا چیز دیگری و چه مدرکی دست شما به دهند که فرقی با جادو نوشته ندارد و با این جادو نوشته موفق به اشتغال و درآمدزایی و... شوید یا نشوید؟ همش دست خداست و در نهایت به او مربوط می‌شود که این آموخته‌ها و مدارک چه نتیجه‌ای در برداشته باشد. قدرمسلم ابلیس با خدا درگیر است و شما در این میان گوسفند قربانی بیش نیستید. انتخاب با شماست که طرف خدا باشید یا طرف ابلیس. این راهبرد خدا از اول خلقت است تا پایان آن و تغییری هم نمی‌کند. در گذشته دکان و دالان رمالی بود امروزه به حوزه و دانشگاه متکامل و تغییر چهره داده است؛ ولی سیستم همان است؛ یعنی ازیک‌طرف شیاطین و از طرف دیگران رسولان یا کارگذاران خدا، نتیجه هم در تقدیر و تصمیم خود خداست. هاروت و ماروت، ابلیس و شیاطین را آویزان و پادرهوا می‌کنند و آنها نیز شما را بلاتکلیف و در هوا معلق و حیران می‌کنند.

 

انبیا جانشین و جایگزین و خلیفه یکدیگر می‌شوند. محمد خلیفه مسیح بود و در آینده نزدیک مسیح خلیفه محمد می‌شود.

نه خیر ابوبکر، عمر، عثمان، علی، معاویه و بنی‌امیه خلیفه بودند. خوب مگر فرقی می‌کند؛ چون قرار است که در آینده نزدیک همگی توسط گاگ و مگاگ قطعه‌قطعه و سلاخی شوید.

 

الان کسی از سگ‌توله‌های پارس مقیم و متولد خارج از کشور سؤال کند که این پارس کجاست؟ در پاسخ می‌گویند.
پارسی کولا رقیب کوکا و پپسی‌کولاست و در سوپرمارکت ایرانیان دیدیم.

یا پارس وجود خارجی ندارد؛ بلکه توهم اجداد ماست. اساطیرالاولین است. یا غرق شد رفت زیر آب. یا پارس در افریقا و مصر است. اصلاً به ما چه؟ گور پدر پارس. یا فردوسی پادشاه پارس بود و کوروش زنازاده شاعر و نقاش برجسته پارسی مجوس دالیت سیمرغ نشان بود. یا کوروش جغرافی‌دان بود و کارش کشیدن نقشه بود. یا داریوش و ستار برادر دوقلوی اسکندر و عمر بودند و سر پادشاهی می‌جنگیدند و از این‌گونه چرندیات و اراجیف تحویلتان می‌دهند. سؤال نپرسید بهتر است.

امروزه از پارسیان بپرسید که این جد بزرگوار شما ابلیس چه شکلی است؟
در پاسخ می‌گویند که اساطیرالاولین است و اصلاً وجود خارجی هم ندارد و شاید اهریمن زرتشتی باشد و... کله بز و دوشاخ دارد و دو عدد بال و سم گوسفند و... مجسمه آن را در امریکا دیدیم گویا بچه‌باز و بایسکشوال و خودش ترنس است. خوب کسی نیست به این احمق‌ها بگوید پس چرا شما اینها را ندارید؟ چرا از شما افتادند؟ ولی بچه‌باز و بایسکشوال و خودتان ترنس هستید. نقاشی ابلیس را بکشید. چرت‌وپرت و پرت‌وپلا می‌کشند که هیچ شباهتی به خودشان ندارد. الان بپرسید مادر بزرگوار شما چیست و کیست؟ در جواب می‌گویند لوسی بود ساکن اتیوپی می‌خواست برود بالای درخت نتوانست افتاد پایش شکست و گرگ خورد. الان بگو پس شما از رحم کدام مادر خراب بیرون آمدید آیا لوسی سقط‌جنین نشد و گرگ شما را نخورد؟ نه بلکه گرگ ماده بود و دلش به حال ما سوخت و او ما را شیر داد و بزرگ کرد.

 

 

 

آیا ترور فخری‌زاده کار مگاگ بود.

فخری‌زاده در عصر ۷ آذر ۱۳۹۹ در شهر آبسرد، شهرستان دماوند ترور شد. در جریان این ترور در میدان خلیج‌فارس شهر آبسرد، ابتدا یک خودروی نیسان کنار خودروی فخری‌زاده منفجر شده و بعد از آن شخصی [یا اشخاصی] دیگر از داخل یک خودرو در سمت دیگر خیابان خودروی حامل فخری‌زاده را به رگبار بسته‌اند. بر اساس گزارش خبرگزاری تسنیم در جریان این درگیری یکی از محافظان فخری‌زاده ۴ تیرخورده و خود او هم بعد از انفجار و اصابت گلوله، با بالگرد به بیمارستان منتقل شده و در آنجا جان‌باخته است. وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در بیانیه‌ای، کشته‌شدن فخری‌زاده در جریان ترور را تأیید کرد. در جریان این درگیری تعداد دیگری از افراد هم کشته شدند که هویت آنها هنوز معلوم نیست. نیویورک‌تایمز در گزارش ۲۷ نوامبر ۲۰۲۰ خود راجع به ترور فخری‌زاده از قول سه مقام آمریکایی (یک مقام رسمی و دو افسر اطلاعاتی) نقل کرد: «اسرائیل پشت حمله به (این) دانشمند بوده». هر چند معلوم نیست که آمریکا چقدر در جریان این عملیات بوده است، ولی آمریکا و اسرائیل در تبادل اطلاعات راجع به ایران همکاری نزدیک دارند و کاخ سفید و سی‌آی‌ای از ابراز نظر در این مورد خودداری کرده‌اند. روز ۳ دسامبر ۲۰۲۰، یک مقام ارشد دولت آمریکا به شبکه خبری سی‌ان‌ان گفت که اسرائیل پشت ترور دانشمند ارشد هسته‌ای ایران است و فخری‌زاده «مدت‌ها زیر نظر اسرائیلی‌ها بود» اما اینکه آمریکا از جزئیات حمله مطلع بوده یا خیر اظهارنظری نکرد. شبکه تلویزیونی اسکای نیوز طی گزارشی این ترور را بااهمیت دانست و گفت فخری‌زاده برای سازمان اطلاعاتی خارجی به‌خصوص آمریکا و اسرائیل فردی شناخته شده بود و این حادثه را «معادل هسته‌ای» کشته‌شدن قاسم سلیمانی توصیف کرد. علی خامنه‌ای دربارهٔ خطر ترور به خود فخری‌زاده هشدار داده بود چون گفته می‌شد که او «رعایت نمی‌کند و جاهای مختلفی می‌رود».

 

روایت خبرگزاری فارس

خبرگزاری فارس نزدیک به سپاه پاسداران در گزارشی نوشت که تیراندازی به سمت خودروی محسن فخری‌زاده، با استفاده از سلاح‌های خودکار صورت‌گرفته و هیچ عامل انسانی در محل ترور حضور نداشته است. بر اساس این روایت، در این ترور از خودرو نیسانی که در فاصله ۱۵۰ متری ماشین فخری‌زاده متوقف بوده، از یک دستگاه تیربار اتوماتیک کنترل از راه دور، شلیک‌های متعددی صورت می‌گیرد که در نهایت منجر به کشته‌شدن فخری‌زاده می‌شود. بر اساس این گزارش، در بررسی هویت مالک خودروی نیسان مشخص شده که او ۸ آبان از کشور خارج شده است. خبرگزاری فارس افزوده که کل این عملیات سه دقیقه طول کشیده و هیچ عامل انسانی در محل ترور حضور نداشته و تیراندازی‌ها تنها توسط سلاح خودکار انجام شده است. علی شمخانی، دبیر شورای‌عالی امنیت ملی ایران، همین ادعا خبرگزاری فارس را تکرار کرد و گفت که دستگاه‌های امنیتی از محل بروز احتمالی سوءقصد به محسن فخری‌زاده مطلع بودند و می‌دانستند که قرار است در همین نقطه‌ای که کشته شد ترور شود، ولی چون عاملین از سبک و شیوه کاملاً جدید، حرفه‌ای و تخصصی استفاده کردند، عملیات ترور فخری‌زاده موفق بود وی اضافه کرد که تقویت لازم دررابطه‌با حفاظت محسن فخری‌زاده صورت‌گرفته بود.

این گزارش خبرگزاری فارس در حالی است که خبرگزاری صداوسیما «از وجود ۵-۶ نفر مسلح در صحنه و گزارش‌های تأیید نشده از دستگیری یکی از افراد خبر داد» و حتی ۱۱ روز بعد از ترور، حسین امیر عبداللهیان دستیار ویژه رئیس مجلس در امور بین‌الملل تأکید کرد که برخی از عاملان اجرای ترور دستگیر شده‌اند.

بابک تقوایی کارشناس نظامی و دفاعی، این روایت خبرگزاری فارس را کودکانه و غیرواقعی و متناقض توصیف می‌کند و اشاره می‌کند که اگر ماشین ضدگلوله بود پس چرا در تصاویر جای گلوله دیده می‌شود؟ یا اگر نیسان از راه دور کنترل می‌شده پس چرا در لاشه نیسان هیچ حسگری (سنسوری) دیده نمی‌شود؟ به عقیده او سپاه با انتشار این نوع روایت‌ها سعی می‌کند تا از انتقادهایی که در آینده از ناتوانی این ارگان امنیتی در شناسایی و دستگیری عوامل ترور فخری‌زاده خواهد شد جلوگیری کند.

برخی از شبکه‌های آمریکایی هم این روایت را زیر سؤال بردند. سه کارشناس به شبکه سی‌ان‌ان گفتند که عملیات از راه دور خوبی‌های خودش را دارد؛ اما ریسک خیلی بالایی نیز به همراه دارد. به طور مثال واردکردن تجهیزات ارتباطی و مخابراتی و ماهواره‌ای به خاک ایران، در کنار تجهیزات اصلی اسلحه و سر هم کردن آن، بدون ردگیری یک چالش بزرگ است. در ضمن اسلحه باید بدون مشکل کار کند و اگر در صحنه گلوله گیر کند یا تجهیزات مخابراتی مختل شود یا چاشنی مواد منفجره‌ای عمل نکند، تجهیزات فوق پیشرفته و فناوری‌اش در اختیار ایران قرار خواهد گرفت و امکان شناسایی عوامل ترور وجود دارد. به گفته یک کارشناس امنیتی، ایران چنین روایتی را مطرح می‌کنند تا از اعتبار میزان نفوذ و دقت گروهی که این عملیات را انجام داده‌اند بکاهند.

 

روایت هفته‌نامه جویش کرونیکل

 در ۲۳ بهمن ۱۳۹۹، هفته‌نامه بریتانیایی جویش کرونیکل جزئیاتی دربارهٔ ترور محسن فخری‌زده منتشر کرد. به نوشته این هفته‌نامه، یک تیم ۲۰ نفره از شهروندان اسرائیل و ایران، در یک عملیات هشت‌ماهه با یک اسلحه خودکار و بسیار دقیق یک تنی، فخری‌زاده را ترور کردند و «موساد، سازمان اطلاعات اسرائیل، این اسلحه یک تُنی را در قطعات مجزا وارد ایران کرده است». در ادامه نوشته شده که موساد «دقیقه‌به‌دقیقه» حرکات فخری‌زاده را زیر نظر داشت و «آنها به مدت هشت ماه، با آن مرد نفس کشیدند، با او بیدار شدند، با او خوابیدند، با او سفر کردند». هنگامی که خودرو فخری‌زاده از نقطه تعیین شده عبور کرد، آنان مسلسل را فعال کردند و «۱۳ گلوله از رودررو به فخری‌زاده برخورد کرد، درحالی‌که همسرش که ۱۰ اینچ (۲۵ سانتیمتر) دور نشسته بود، هیچ آسیبی ندید.» و «این ترور با سلاح بسیار سنگین از راه دور و با هدایت نیروهای حاضردرصحنه عملیات و با مشاهده «هدف» انجام شد.» و علت سنگینی، به‌خاطر بمبی بود که پس از عملیات منفجر شد تا شواهدی باقی نماند.

این هفته‌نامه به نقل از «منابع اطلاعاتی» نوشت «یکی از دلایل موفقیت عملیات ترور محسن فخری‌زاده این بود که نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایران سخت مشغول رصد و زیر نظرداشتن مخالفان سیاسی بودند.» و جویش کرونیکل تأکید کرد که «نیروهای عملیاتی در محل ترور محسن فخری‌زاده حضور داشته‌اند.» و برآورد می‌شود که برای پر کردن جای فخری‌زاده در برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی شش سال طول خواهد کشید.

روایت نیویورک‌تایمز به نوشته نیویورک‌تایمز، از اسلحه شبیه به اف‌ان ام‌آژ ساخت بلژیک که به یک دستگاه رباتیک وصل بود، استفاده شد.

روزنامۀ نیویورک‌تایمز با انتشار گزارشی در ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۱ نوشت ترور فخری‌زاده در ایران توسط موساد و از طریق فنّاوری پیچیده کنترل از راه دور و هوش مصنوعی انجام شده و در زمان کشتن او هیچ‌یک از عوامل ترور در خاک ایران نبوده‌اند. به نوشته این منبع، فخری‌زاده به توصیهٔ منابع امنیتی گوش نکرد و خودرو جلویی محافظان، سریع‌تر از خودرو فخری‌زاده حرکت کرد که اشتباه جدی بود؛ زیرا باعث شد که عاملان دید بهتری داشته باشند. فخری‌زاده پس از زخمی‌شدن پیاده شد که هوش مصنوعی سریعاً گلوله‌های بعدی را شلیک کرد. او به همسرش که برای کمک او پیاده شده بود گفت «می‌خواهند مرا بکشند، تو دور شو».

 

اقدامات موساد

یک مقام رسمی ارشد اسرائیل که سال‌ها مشغول ردگیری محسن فخری‌زاده بود چند روز بعد از ترور فخری‌زاده در مصاحبه‌ای با نیویورک‌تایمز اعلام نمود جهان باید از اسرائیل به‌خاطر کشتن فخری‌زاده تشکر کند. وزیر انرژی اسرائیل یووال استاینیتز در پی این ترور اعلام داشت ترور فخری‌زاده برای جهان مثبت است. نتانیاهو نخست‌وزیر وقت اسرائیل پس از ترور محسن فخری‌زاده مقام وزارت دفاع ایران در پیام ویدئویی گفت: «طی هفتهٔ اخیر کارهایی انجام دادم که نمی‌خواهم شما را از همه آن‌ها مطلع کنم. این برای شماست، شهروندان اسرائیل، برای کشورمان، این هفته دستاوردها بود، و بیشتر هم خواهد شد».

رسانه‌های ایران مدعی هستند که طرح ترور فخری‌زاده توسط اسرائیل (موساد) در سال ۲۰۱۵ نیز اجرا شده ولی ناکام مانده بود.

فخری‌زاده سال‌ها توسط موساد زیر نظر بوده و هدف شمارهٔ یک اسرائیل بود. یوسی ملمن کارشناس و تحلیل‌گر ارشد نظامی - امنیتی روزنامه هاآرتس نوشت موساد یک‌بار دیگر نیز برای ترور وی اقدام کرده بود که ناکام ماند. ترور وی در سالگرد ترور دیگر دانشمند هسته‌ای ایران مجید شهریاری روی داد که اسرائیل در کانون اتهام اقدام بدان قرار دارد.

در اردیبهشت ۱۳۹۷، برخی رسانه‌های اسرائیل گزارش دادند که از اواخر سال ۱۳۸۴ تا اواخر سال ۱۳۸۷ برنامهٔ ترور فخری‌زاده به‌طورجدی در دستور کار سازمان موساد بود، ولی مقام‌های اسرائیلی با این استدلال که زنده‌ماندن او به تعقیب دقیق‌تر برنامهٔ اتمی ایران کمک می‌کند، از ترور منصرف شدند.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، محسن فخری‌زاده را به‌عنوان مدیر پروژهٔ آماد معرفی کرده و اشاره کرده بود که او به‌عنوان رئیس سازمان پژوهش‌های نوین دفاعی (سپند) بسیاری از چهره‌های کلیدی برنامه هسته‌ای ایران را در مجموعهٔ خود داشته است. محمدجواد ظریف در موضع‌گیری پس از ترور فخری‌زاده گفت: «نشانه جدی از نقش اسرائیل در ترور وجود دارد.»

 

پیگیری نیروهای امنیتی

در ۲۳ آذر ۱۳۹۹، وبگاه هه‌نگاو که اخبار حقوق بشر در مناطق کردنشین را منتشر می‌کند، گزارش داد که تیم نیروهای امنیتی از تهران به شهر بانه کردستان رفته و از چهارشنبه، منزل صدها نفر «به‌صورت خشن و بدون ارائه هرگونه حکم قانونی» توسط این مأموران «تفتیش» شده و ۲۰ نفر را نیز بازداشت کرده‌اند و نیروهای امنیتی «طی تجسس خانه‌به‌خانه عکس‌هایی از پنج نفر را نشان داده‌اند و خواهان شناسایی آنها شده‌اند» که یکی از این عکس‌ها مربوط به «یک فرد سالخورده توان‌خواه بوده است». برخی از این افراد «پس از یک روز با اخذ تعهد کتبی آزاد شده‌اند» و نیروهای امنیتی گفته‌اند برای تعقیب افراد مدنظر خود «پاداش مالی» می‌دهند.

در ۳۰ آذر ۱۳۹۹، خبرگزاری هرانا گزارش داد که چندین نفر از شاغلین ساکن تهران توسط اطلاعات سپاه پاسداران به اماکن مختلف منتقل شده‌اند و مورد احضار و بازجویی قرار گرفته‌اند. بیشتر این افراد «به کار فروش، تنظیم و خدمات پس از فروش دوربین‌های مداربسته در نقاط مختلف کشور مشغول بوده‌اند و برخی از آنها از اعضای اتحادیه تولیدکنندگان و تعمیرکاران تجهیزات الکترونیک و حفاظتی تهران هستند.» و این افراد در «بازداشتگاه‌های ۱ الف سپاه، ۲ الف سپاه و برخی خانه‌های امن سپاه در تهران» مورد بازجویی قرار گرفتند. برخی بعد از ۲ روز آزاد شدند و سپاه «سؤالاتی ازجمله چگونگی خرید و تهیه دوربین‌های مداربسته و تاریخ آخرین بازدید آنها برای چک‌کردن وضعیت سالم‌بودن دوربین‌ها در مناطق مختلف تهران پرسیده است.».

در بهمن ۱۳۹۹، محمود علوی وزیر وقت وزارت اطلاعات، گفت که وزارت اطلاعات از دو ماه قبل نسبت به برنامه‌ریزی ترور محسن فخری‌زاده هشدار داده بود و حتی ۵ روز پیش از ترور، مکان وقوع ترور را اطلاع داده بود؛ اما وزارت اطلاعات، زمان ترور را نمی‌دانسته است. او گفت که «فردی که اولین تدارکات را برای ترور انجام داد، جزو نیروهای مسلح بوده» ولی به‌خاطر اینکه وزارت اطلاعات نمی‌توانسته «در حوزه نیروهای مسلح کار اطلاعاتی» انجام دهد، از ارگان مزبور خواسته بود تا در این زمینه با وزارت اطلاعات همکاری کند، ولی قبل از معرفی نماینده، حادثه ترور اتفاق می‌افتد. برخی این را اشاره غیرمستقیم به سپاه حفاظت انصارالمهدی می‌دانند که مسئولیت حفاظت از فخری‌زاده را بر عهده داشته است.

 چند روز بعد، محمود علوی گفت که عضو نیروهای مسلح، «اخراج شده» بود و این فرد که در تدارک ترور نقشی کلیدی داشت، پیش از اجرای عملیات از کشور «متواری» شد و هم‌اکنون «تحت تعقیب» است.

 ستاد کل نیروهای مسلح در واکنش گفت که «فرد مورد ادعای وزیر اطلاعات در سال ۱۳۹۳ در حال آموزش بوده است و در همان سال به دلیل مشکلات اخلاقی و اعتیاد اخراج شده» و عضویت او قطعی نبود و وی «در حین آموزش اخراج شد» در نتیجه «فرد مورد ادعای» وزیر اطلاعات، فاقد هویت نظامی است و «به همین دلیل جرم امنیتی وی همانند سایر آحاد جامعه در حیطه مأموریت و مسئولیت وزارت اطلاعات قرار می‌گیرد».

 

اما تحلیل ما چیست؟


نقشه اصلی طرح ترور بر پایه همان خودرو نیسان وانت حامل سلاح خودکار و مواد منفجره بوده است. علت بر اینکه استفاده از موجودات زنده انسانی برای انجام ترور ریسک خیلی بالایی دارد؛ چون بعد از دستگیری قابل‌شناسایی و اعتراف گیری هستند؛ ولی موجودات غیرزنده و اشیا این‌گونه نیستند؛ یعنی هیچ اطلاعات قطعی و قابل استنادی از آنها به دست نمی‌آید تا بتوان شخص یا گروهی را متهم کرده و مقصر معرفی کرد. یعنی کار می‌تواند توسط هر شخص، گروه و کشوری انجام شده باشد. یعنی اتهامات مقبول جامعه بین‌المللی قرار نمی‌گیرد تا در مقابل آن دست به انتقام‌جوی زد.

یعنی فرمانده عملیات ترور قصد داشته است که از راه دور از طریق سلاح خودکار ترور را انجام دهد که اگر سلاح کار نکرد با نزدیک‌شدن اتومبیل حامل فخری‌زاده، مواد منفجره را استفاده کرده و هم عملیات موفق بوده باشد و هم تسلیحات نظامی و الکترونیکی از بین برود. به این خاطر نیسان وانت در کنار خیابان و در مسیر حرکت فخری‌زاده پارک شده است. مرحله اول ترور ناموفق بوده است؛ چون سیستم موفق به شناسایی فخری‌زاده و شلیک نشده است، پس صبر کرده‌اند که او نزدیک شود و مهمات داخل نیسان را منفجر کنند که مهمات در زمان نامناسبی منفجر و به او هیچ آسیبی نرسیده است؛ یعنی هر دوفاز عملیات با شکست روبرو شده است. ولی ناگهان گروهی مسلح با لباس و سلاح نظامی ازراه‌رسیده و عملیات ترور را با موفقیت به پایان رسانده و از محل دور شده‌اند که تا به امروز هیچ رد پا و سرنخی از آنها به‌جای نمانده است.

شاهدان عینی حاضر در محل عنوان نموده‌اند که صدای انفجار و خود نیسان منفجر شونده را دیده‌اند؛ یعنی فاز دوم عملیات ترور ناموفق بوده و اینکه گروه مسلحی ازراه‌رسیده و کار را تمام کردند.

این‌چنین طرح تروری عقلانی به نظر نمی‌رسد؛ چون همان گروه مسلح می‌توانستند بدون سروصدا کار را تمام کرده و بگریزند و نیازی به انفجار نیسان نبود که انفجار نیسان قبل از ترور کار را خراب می‌کند. یعنی محافظین متوجه شده و سریعاً اقدام کرده و ترور خیلی مشکل می‌شود. یعنی ریسک دستگیری گروه ترور قبل و بعد عملیات خیلی زیاد می شود.

آنچه در عمل محقق و رویت شده است اینکه در مرحله اول نیسان وانت منفجر شده و سپس گروهی مسلح ازراه‌رسیده و کار ترور را انجام داده‌اند که شبیه اقدامات گروه‌های تروریستی ناشی و تازه‌کار یا انتحاری بدون ترس از مرگ و دستگیری بوده است که در خانه و کشور خود عملیات انجام می‌دهند و نه یک نیروی نظامی و اطلاعاتی خارج از کشور. درست مثل‌اینکه در خانه خاله یا عمه خودشان باشند. اگر مردیم شهید شدیم و اگر دستگیر شدیم سیانور خورده و خودکشی می‌کنیم و به کسی هم اطلاعات نمی‌دهیم. به راه‌افتادن یک گروه و اکیپ مسلح اسرائیلی در استان تهران آن هم قبل و بعد از انجام ترور با عقل جور در نمی‌آید؛ چون آنها به دنبال کشته‌شدن یا شهادت نیستند. آنها به دنبال پول و ثروت و عمر جاودانه یا هزارساله هستند تا عیش‌ونوش کنند نه اینکه خودشان را به کشتن داده و زیر خاک روند. تنها یک درصد احتمال کشته‌شدن بوده باشد آنها از مأموریت خود بر می‌گردند و علاقه‌ای هم جهت اسطوره و قهرمان شدن ندارند. آنها هرگز دست به این‌چنین کار ناشیانه‌ای نمی‌زنند؛ چون ترور سروصدا دارد. صدای انفجار و تیراندازی تمامی نیروهای منطقه را مطلع و تحریک و هشیار می‌کند.

 

اما واقعیت چیست؟


قوم بنی‌اسرائیل ۴۵۰۰ سال است که خدا را مسخره می‌کنند که این واقعه قیامت کی حادث می‌شود و ما را کی وارد آتش جهنم می‌کنند. از طرفی کتاب برای آنها ظهور مسیح و حمله مگاگ را پیشگویی یا پیش‌نویسی کرده و آن را هم مسخره می‌کنند که همگی در نهایت و در آینده نزدیک محقق و عملی خواهد شد. شغل و کار قوم بنی‌اسرائیل تمسخر و تحقیر خدا و انبیا و کتب خودشان است همچنین خاخام‌ها و سیاستمدارانشان. درست چیزی در مایه قوم پارس هستند. یعنی این چرندیات کتب آسمانی کی محقق و عملی خواهد شد؟ جواب ساده است زمانی که فهمیدید زنان و دختران روسپی و فاحشه کجایند و زیر خوابه چه کسی یا کسانی شده‌اند؟ یعنی مسیح ظهور می‌کند و او را دشنام می‌دهند و تکذیب می‌شود. سپس کشتار و سلاخی بنی‌اسرائیل در قدس و اورشلیم شروع می‌شود.

مشکل اینجاست که مهدی ناپدید شده و تنها یک سرنخ از آن در کتاب قرآن است و آن هم مقبول مهدویت نیست. ولی کتب بنی‌اسرائیل برای آنها شیرین است و مهدی را جایگزین مسیح منجی و موعود کرده و صهیونیست را تبدیل به مهدویت خودشان کرده و خیلی طبیعی است که این دو مکتب با هم در تضاد و مناقشه بوده باشند. برای تحقق خواست خدا سرزمینی نیاز است که بنی‌اسرائیل در آن ساکن شوند و سر به عصیان و طغیان بگذارند و مسیح را به بینند و پیش‌نویسی‌های کتبشان محقق شود که همان حمله مگاگ و قیامت است. منتها مکتب مهدویت سعی دارد که مکتب آنها شکست داده و مکتب خود را قالب و چیره کند و برعکس یعنی صهیونیست‌ها هم می‌خواهند مکتب خودشان را قالب و چیره کنند. در واقعه طبس سعی کردند که خمینی و اطرافیانش را ترور کنند؛ ولی مگاگ مداخله کرد و مهدوی‌های سبک‌سر فکر کردند که امداد غیبی است و به خود مغرور شدند و فکر کردند که راهشان درست است. نمی‌دانند که سرنوشتشان با صهیونیست گره خورده و مشترک شده است؛ چون همان گوه را خوردند و درست مثل سگ نر و ماده به هم قفل شدند.

در واقعه فخری‌زاده هم چنین شد؛ یعنی عملیات ترور اول کلاً شکست خورد و عملیات ترور دوم، دو بار پشت‌سرهم شکست خورد؛ ولی مگاگ وارد عمل شد و در مرحله سوم کار را تمام کرد؛ یعنی تا سه نشه بازی نشه. این بار هم صهیونیست‌ها به خودشان مغرور شدند که امداد غیبی از راه رسید و راه و هدف و مذهب ما درست است. بلکه نه، مهدویت هم باید در خاک ایران سر به عصیان و طغیان بگذارد تا پیش‌نویسی کتاب قرآن محقق شود. اصلاً همه جای دنیا این‌گونه است. در بسیاری از عملیات نظامی و... مگاگ نقش دارد و مداخله می‌کند تا زمانی که پایان کار فرابرسد و خودشان ترتیب همه را یکجا بدهند. سگ سنی‌ها و نصرانی ها هم یک طرف ماجرا و ذی‌نفع هستند. برای سگ سنی مهدی بهتر از مسیح است و برای نصرانی‌ها مسیح بهتر از مهدی است و البته در اولویت. بازی است که شیاطین راه انداختند؛ ولی مگاگ به فرمان خدا کنترل می‌کند تا لحظه نهایی از راه فرارسد و همگی یکجا تارو و مار شوند. اینک باید مثل کودکان جر زن بر سر هم بکوبند و یکدیگر را کم کنند.

 

ابلیس یک پسر یا دختربچه بازیگوش و چموش بوده که به دنبال این‌گونه ماجرا جویی‌ها و هیجانات باطل است؛ ولی سریعاً دستگیر و وارد آتش جهنم می‌شود. با سیم مسی سیم‌پیچی و با زنجیر و گرز و افسار آهنی وارد جهنم و مثل روتور شروع به چرخش و داغ‌شدن می‌کند و غذای موردعلاقه اش یعنی مجیک ماشروم را هم دریافت می‌کند منتها نمی‌داند باید بخورد یا شیافش کند. کسی که به دنبال بازی تاج‌وتخت و تملک و تصاحب قدرت و ثروت یعنی طاغوت بازی رفت در نهایت همدم ابلیس است. این یک مدل آن است و هزاران‌هزار مدل دیگر هم وجود دارد که نام خدا و دین در آنها جایی ندارد. جالب است که شیاطین خودشان را سخت‌کوش، شهید و مجاهد می‌دانند یا روشنفکر، سکولار، دگراندیش و هزار مزخرف دیگر.

اعراب سگ سنی هم افتخار می‌کنند که فتح حجاز، پارس، مصر و روم به دست آنها بود. نه خیر تمامی آنها را گاگ و مگاگ فتح کرد. شمشیر خالد و کفش‌های عمر هم هر دو تقلبی بودند؛ چون اعراب به خدا و قیامت باوری ندارند؛ بلکه باور آنها به سحر و جادو است.

فتوحات اسکندر هم متعلق به گاگ و مگاگ بود؛ چون پشت سد نشانش دادند که چگونه از داخل بربرها بیرون‌آمده و خودشان را شکار کردند. اسکندر فهمید که گاگ لابه‌لای سربازانش بوده است همچنان که در میان سپاه اسلام جا خوش کرده بودند و مگاگ در میان سپاه پارس و کفار مشرک عرب جاسازی شده بودند.

 

سقوط شاهنشاهی و شرق
اسکندر در تعقیب داریوش ابتدا به ماد و سپس پارت رفت. سرنوشت شاهنشاه ایران دیگر دست خودش نبود و توسط بسوس، ساتراپ ایرانی باختر، دستگیر شد. با نزدیک‌شدن اسکندر، بسوس دستور داد تا شاهنشاه ایران را به ضرب چاقو از پای درآورند و آنگاه خود را اردشیر پنجم، جانشین داریوش، خواند. سپس به آسیای مرکزی عقب کشید تا جنگی چریکی علیه اسکندر به راه بیندازد. اسکندر بقایای داریوش را طی مراسمی شاهانه و شکوهمند در نزدیکی مقبرهٔ نیاکانش به خاک سپرد. اسکندر همچنین مدعی شد که داریوش در لحظهٔ جان‌سپردن او را به‌عنوان جانشینش برگزیده است. اما معمولاً مورخان مرگ داریوش را پایان کار شاهنشاهی هخامنشیان قلمداد می‌کنند.

 

یأجوج‌ومأجوج درست مثل چوپان، گله‌دار و گاوچران هستند. آغل بنی‌اسرائیل معلوم است. آغل سگ سنی، عرب، پارس و مهدوی هم که مشخص و معلوم شده است. زیاد به هم می‌پرند؛ ولی در نهایت جدا و سوا می‌شوند. زمانش که فرارسید آغل‌ها کشتارگاه صنعتی است. مسیح هم پابه‌پا و دوش‌به‌دوش و در کنار آنهاست. چون خودش کشتار را شروع می‌کند. کاری می‌کند که دام‌ها جفتک پرتاب کنند و شاخ بزنند. نیرو هم خیلی زیاد است به‌ازای هر انسان ۲۵۰ ملک. خیلی از آنها نازل نمی‌شوند چون نبرد داوطلبانه است و برای همه اجباری نیست. بیشتر آنها با گاو و گوسفند میانه خوبی ندارند؛ ولی بسیاری از آنها تشنه خون اولاد آدم و ابلیس هستند. فرمان که صادر شود توله‌های مشترک آدم و ابلیس گوشت چرخ‌کرده شده‌اند.

بنی‌اسرائیل ۳۳ سال مسیح و مادرش مریم را آزار و اذیت، دشنام و تهمت‌زده‌اند و در نهایت قصد جانش را کردند. اینک وقت انتقام است. چه کسی به دشمن و قاتل خودش رحم و مروت می‌کند که دومی آن مسیح بوده باشد. حرف مسیح با خدا خیلی خلاصه است، یا من یا بنی‌اسرائیل. حرف خدا هم خلاصه است، مسیح انتخاب خود من است و بنی‌اسرائیل هر چه که بزاید خوراک آتش جهنم است. مسیح کجا، کثافت و آشغالی مثل بنی‌اسرائیل کجا؟ منتها دلداری‌اش می‌دهد که منتظر باش به وقتش. آن‌قدر بکشی که خودت خسته شوی و بقیه کار با گاگ و مگاگ است. تو بنشین و تماشا کن و لذت ببر. تازه کثافت‌کاری‌های بعد مسیح را هم‌نشانش داده‌اند و آن هم کینه و نفرتی روی قبلی‌هاست. بنی‌اسرائیل فکر می‌کند که در مکان مقدس و امنی است. آن گوسفندان با پای خودشان به‌طرف کشتارگاه و قتل گاه خودشان رفته‌اند؛ ولی خواب هستند. منتظرند باکره‌ای مسیح را متولد کند و پادشاه یهود شود و کل دنیا را پیشکش آنها کند. احمق‌تر از آنها اعراب و پارس هستند که فکر می‌کنند مهدی زودتر اقدام خواهد کرد و برنده میدان آنهایند. درحالی‌که خدا به مسیح و گاگ و مگاگ فرمان داده این گوسفندان عرب و پارس را هم قاتی بنی‌اسرائیل کنید. به‌صورت درهم و فله‌ای، کثافت آشغال همان است؛ چون اعراب و پارس همان کار را با خاندان مسیح یعنی آل‌عمران و پسرعموهایش کردند. انتقام آنها هم به عهده تو است. پشت سر آنها هم خود خدا تشریف می‌آورد آن هم سوار بر عرش، همانند یاقوت کبود چنان بدرخشد که چشمان همه کور شود.

تنها یک قوم و نژاد معنی و مفهوم کتاب قرآن را دانستند و آن هم مغولان بودند. خیلی خلاصه است، خدا چوپان است و اعراب، اسرائیل و پارس دام‌های چموش، یاغی و نافرمان عصیان کار اویند و این چوپان را اذیت می‌کنند. ما زودتر از گاگ و مگاگ وارد عمل می‌شویم و کشتارشان می‌کنیم و کردند و دنیا را هم گرفتند؛ چون فتوحات آنها نه توسط خودشان بلکه توسط گاگ و مگاگ بود. چون تعداد و نیروی انسانی بندگان راستین خدا خیلی‌خیلی کمتر از دشمنان انسانی خداست و الله خیلی سریع گاگ و مگاگ را ارسال می‌کند تا یاری‌شان کنند که کرده‌اند و در آن هیچ شکی نیست.

زمانی که استغاثه (امداد) می‌خواستید سرورتان را، پس اجابت (قبول) کرد برایتان، به‌درستی من مدد (یاری) کننده شمایم به هزاری از ملائکه، پس آیندگان (عقب نشستگان، پشت سران، دوش به دوشان) ۹

و قرار نداد آن را خداوند مگر بشارتی و برای اینکه اطمینان یابد به آن قلب‌هایتان و نیست یاری مگر از نزد خداوند، به‌درستی خداوند قدرتمندی حکیمی [است] ۱۰

زمانی که پوشانده می‌شد شما را خواب (چرت) ، امنیتی از [جانب] او و نازل می‌شد برایتان از آسمان آبی برای اینکه پاک کند شما را به آن و به برد از شما پلیدی (کثافت) شیطان را و برای اینکه ربط دهد برای قلب‌هایتان و ثابت کند به آن قدم‌ها را ۱۱

زمانی که وحی می‌کرد سرورت به‌جانب ملائکه، به‌درستی من همراه شمایم، پس ثابت بدارید کسانی را که ایمان آوردند، به‌زودی می‌افکنم در قلب‌های کسانی که کفران کردند رعبی را، پس بزنید بالای گردن‌ها را و بزنید از ایشان هر (تمام) انگشتانی را . ۱۲ سوره انفال

قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ 13 آل عمران

إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ 124

بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ 125 آل عمران

 

اعراب و اسرائیل و پارس زنازاده و زناکار، الواط و بی‌ناموس، رمال و جادوگر مادر خراب هستند، جمیع صفات بد، پست و شیطانی. کارشان فلسفه‌بافی، کاراکترسازی، جعل و تحریف کتاب، جعل حدیث و روایت، شریک سازی، جانشین‌سازی، و در کل بازی با کاغذ و قلم است. همانند یک رمال بدوی پابرهنه برای خود دکانی دارند جهت جادو نویسی و جعل دین و مکتب‌سازی. یا مثل یک آشپز شلخته هر چه دم دستشان می‌آید داخل دیگ جوشان ریخته و برای خودشان و دیگران آش نذری می‌پزند که به کام شیاطین لذیذ است؛ ولی برای یکتا پرستان زهرمار و تلخ است.

در این میان سگ سنی‌ها سینه جلو داده و ادعای دین درست دارند. عمر وقتی ادعای اسلام کرد دچار پارگی مقعد و فیستول و خونریزی داشت. ابوبکر دیوس و رمال زاده فکر می‌کرد که محمد، همانند ابراهیم و یعقوب است با یک دوجین فرزند نبی و رسول دیگر. دخترش عایشه را به محمد داد تا خاندان نبوت از اولاد او ادامه یابد. وقتی خدا گفت که محمد خاتم‌النبیین است، صورتش مثل لبو سرخ و ترش‌رو و سرافکنده شده و با خدا و محمد قهر کرد و خانه و گوشه‌نشین شد؛ چون تیرش به سنگ خورد. حالا گویا عایشه هم نازا و عقیم بوده است. عثمان هم که جای خود دارد؛ یعنی طاغوتی فرومایه‌ای که ثروت و قدرت را میان خود و اطرافیانش تقسیم کرد، بعد هم توسط مگاگ پاره شد. قبل از او هم عمر توسط گاگ جگرپاره شد. معاویه هم که جمیع صفات آنها بود با بیرق قهوه‌ای‌رنگ از پیراهن چرکین چند ماه نشسته عثمان که بوی سگ‌مرده گرفته بود. چرا این‌چنین شد؟
چون ارث‌ومیراث نبوت محمد و انبیا را از مسیح دزدیده و سرقت کردند و مابین خود حرام‌زادگانشان تقسیم و انفاق‌کردند در نتیجه این گاگ و مگاگ همه‌جا تشریف دارند و نیرو هم پیاده کرده‌اند و تک‌به‌تک به خدمت همه شما خواهند رسید. دیریازود دارد؛ ولی سوخت‌وسوز ندارد. سوراخ موش هم فایده‌ای ندارد. اول نوبت خانواده محترم است و بعداً نوبت خود حرام‌زاده‌هایتان.

هاروت و ماروت شما را آویزان کند و گاگ و مگاگ سلاخی، انشا الله به‌زودی‌زود محقق شود که خدا خلف وعده نمی‌کند ما هم تماشا کرده و لذت ببریم.

 

راهبرد حمله مگاگ به مراکز نظامی:
فکر کنید در یک واحد نظامی ۱۰۰۰ رأس یا قلاده نیروی انسانی موجود است. صدتای آنها توسط مگاگ قبض روح و خودشان در کالبد آنها جای گرفته و کنترل جسمشان را به دست خود می‌گیرند. بعد از مدت کوتاهی آن ۹۰۰ نفر بقیه گوشت چرخ‌کرده هستند و خارج از مرکز نظامی هم به کار خود ادامه می‌دهند و گاگ هم هر کالبدی خواست می‌تواند برای خودش درست کند. یعنی مگاگ از داخل و گاگ از خارج دهان شما را آسفالت یا سرویس می‌کند. یأجوج‌ومأجوج اشاره به یک نیروی داخلی و خارجی دارد. مادر به حالتان بگرید و به عزایتان بنشیند.

 

 

چرا این‌گونه می‌شود؟


با یک مثال شروع می‌کنیم. ساحر و جادوگر و رمالی ادعا می‌کند که من بلد هستم دعایی بنویسم که شما ثروتمند شوید؛ ولی هزینه زیادی دارد و باید که پرداختش کنید. عده‌ای شانس خود را امتحان کرده و موفق می‌شوند. این به بقیه ثابت می‌کند که سحر و جادو و رمالی واقعیت دارد. عده‌ای که پول ندارند سعی می‌کنند که آن دعا را دزدیده و رونویسی کنند. البته که باید نام خودشان را جایگزین شخص قبلی کنند و ممکن است عمل کند و ممکن است برعکس شده و مفلس شوند.

این بار باز سحر و جادو و رمالی ثابت می‌شود. چون گروهی که از راه سرقت دعا موفق شدند به این نتیجه می‌رسند که آن دست‌نوشته درست و کارساز است؛ ولی گروهی که مفلس می‌شوند علت شکست خودشان را سرقت دعا می‌دانند؛ چون مرتکب کار خلافی شدند و نتیجه شکست به دلیل کار دزدی آنهاست. پس در نتیجه سحر و جادو و رمالی فراگیر می‌شود.

کتب عهد قدیم و جدید کلاً سحر و جادو و رمالی شیاطین و هاروت و ماروت است و سردرآوردن از آنها کار هر کسی نیست. ولی بنی‌اسرائیل یعنی یهود و نصارا به‌وسیله آنها به قدرت و ثروت رسیده‌اند در نتیجه سنی و شیعه فریب می‌خورند و جذب آن کتب شیطانی می‌شوند من‌جمله گابالا و... ولی باید جای کاراکترها، اسامی، اشخاص، اقوام و قبیله‌ها عوض شوند. مهدی جایگزین مسیح می‌شود و مهدوی جانشین صهیونیست و سنی و شیعه و عرب و پارس جا نوشته قوم و ملت بنی‌اسرائیل و نصرانی‌ها. ممکن است موفق شوند و ممکن است شکست بخورند.

یهود و بنی‌اسرائیل اقوامی جن‌زده، ساحر، رمال و جادوگر هستند و برای هر کاری من‌جمله تجارت و امورات نظامی متوسل به کتب شیطانی خودشان می‌شوند و نتیجه آن می‌شود حادثه طبس و ترور فخری‌زاده و... جالب است که مهدوی‌ها هم ادعا می‌کنند که علما و روحانیونشان باید متوسل به جن‌گیری، اظهار ارواح، سحر، جادو و رمالی شوند؛ چون در مقابل دشمنانشان کم می‌آورند و از همه بدتر بروز اتفاقات و رویدادهای عجیب‌وغریب پیرامون خودشان است که هیچ توجیه عقلانی و منطقی برای آنها ندارند که نتیجه همان شیطنت خودشان و دیگران است و این سحر و جادو و رمالی ادامه دارد تا اینکه مسیح ظهور کند و همه آنها را یکجا باطل کند؛ ولی آن هم توانی دارد؛ یعنی دریایی از خون و کوه‌هایی از جنازه.

دانشگاه هم این‌گونه است؛ چون در آن جادو نوشته‌هایی همانند انفجار بزرگ، انرژی و ماده تاریک (۹۵ درصد کیهان)، انحنای فضا - زمان و بسیاری از چرندیات فیزیک کوانتوم و... تدریس می‌شود که دانشجویان سحر می‌شوند؛ ولی فکر می‌کنند که خود علم و دانش است درحالی‌که آنها هم نگاشته شیاطین و هاروت و ماروت هستند. به طور مثال انفجار بزرگ رمل یک کشیش بلژیکی است و انحنای فضا - زمان جادوی یک رمال یهودی به نام بی‌ناموس انیشتین است که استاد دانشگاه بود درست همانند اساتید حرام‌زاده فعلی و به دنبال عیاشی و نمره قبولی دادند به روسپی‌ها.

 

 

پس نتیجه می‌گیریم:

استاد حوزه و دانشگاه = رمال = جادوگر = ساحر = شیاد = بی‌ناموس = عیاش = بدکار یا بدکاره = کورتاژ زاده = دالیت = مجوس = سیمرغ نشان = جمیع صفات بد و شیطانی = البته خانواده خراب یعنی قرمساق و قواد یا جاکش

۱۴۰۰ سال است که حرام‌زاده سگ سنی و بی‌ناموس مهدوی علم و دانش کتاب قران را رها کرده و به دنبال کثافت‌کاری و رمالی یهود و نصارا و بنی‌اسرائیل رفته است. نتیجه آن این خفت و حقارت و فرومایگی بزرگ است. جالب است که بعضی‌ها پیشنهاد می‌کنند که باید خود قوم بنی‌اسرائیل و یهود و نصارا و چرندیات دانشگاهی‌شان را وارد کرد و چه شود؛ چون آنها در حال نابودی ژنوم و نسل خودشان و اکوسیستم سیاره زمین هستند و چه گندی که به ممالک اسلامی بزنند؟

حوزه و دانشگاه و اساتید و دروس آنها افیون جوامع اسلامی هستند. روسپی‌خانه و مفعول خانه‌ای بیش نیستند. این هم مدرک قطعی آن:

 

وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿۳۰﴾

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا ﴿۳۱﴾ فرقان

 

سگ سنی و مهدوی خانواده خراب هزار بار قرآن را بخوانند چیزی از آن نمی‌فهمند؛ ولی فقط یک‌بار کتب یهود و نصارا را بخوانند خوششان می‌آیند و با خودشان می‌گویند که کتاب و دین و مذهب یعنی همین. هر چه دوستداری بنویس و به خدا نسبت بده. هر قانونی خواستی بنویس و اجرایی کن. هر طور خواستی حرف بزن و رفتار و فکر بکن. همه چیز دست خودت و آزاد و آزاد. ثروت و قدرت و عشق و حال و لذت زندگی دنیا را هم مالک شو. هر طور که دوستداری زندگی کن و با فلسفه به دیگران هم بقبولان که دین خدا این است.

 

خلاصه این سحر و جادو و یا رمالی و رمل ریزی چیست؟
در نهایت یک نفر به نام مسیح ابن الله یا مهدی ابن الله ظهور می‌کند و تک‌وتنها کل دنیا را فتح کرده و دودستی تقدیم پیروانش می‌کند و به آنها می‌گوید که قیامت کنسل شد و بهشت شما همین دنیا است و خوش باشید و بر فرض محال قیامتی هم شد این دو نفر پادرمیانی می‌کنند که خدایا این خانواده خراب‌های بی‌ناموس را به بزرگی خودت ببخش که مادران، زنان، خواهران و دخترانشان را به اشتراک گذاشته و لواط کردند و شراب خوردند و قمار کردند و کلاً هر گوهی که خوردند و هر غلطی که کردند. خدا هم می‌گوید چشم فرزندان دلبندم فقط شما بر سر پادشاهی و ولایت و فرزند خدایی و ولی‌عصری ولیعهدی با هم ستیزه نکنید وگرنه آبروریزی و رسوایی می‌شود. همه اینها را نوبتی مابین خود تقسیم کنید و کل انسان‌های دنیا را به‌خاطر شما عزیزدردانه‌ها یکجا خواهم بخشید و مورد عفو قرار خواهند گرفت. حالا کدام خری است که از خدا به پرسد تو که می‌خواستی همه را ببخشی پس جهنم را چرا آفریدی و چه کسی وارد جهنم خواهد شد؟ که اینجا مادر خراب‌های یهود و نصارا و سگ سنی و مهدوی زبان گشوده و خواهند گفت تنها ما از آتش جهنم معاف شدیم و بقیه اهل جهنم هستند. سگ سنی نجس هم اگر کم آورد پای محمد و خلفا به میان کشیده می‌شود که بخشیده‌شدن اول نوبت ماست. ولی سگ سنی‌ها و مهدوی‌ها خبیث‌تر از این حرف‌ها بوده و به این بسنده نمی‌کنند. خلفا را جانشین و جایگزین مسیح کردند و مهدی را در مقابل او قرار داده و علم کردند که در عرض چند روز این سحر آنها نیز باطل می‌شود.

پول، چک، سفته، برات، اوراق بهادار، سهام عدالت، اوراق بورس، رمزارزها و... همگی سحر و جادو و برگ رمالی هستند به‌اضافه کلیه مدارک دانشگاهی و حوزوی و آمد نیامد دارند و تأثیر آن در دست خداست. یک بی‌سواد دانشگاهی همه‌کاره می‌شود؛ ولی یکی دیگر باید قابش کند به دیوار یا داخل آب انداخته و بیاشامد تا اسهال بگیرد؛ چون با مرکب شیطانی نگاشته شده است.

 

 

طالوت و جالوت

 

و آيا داده شد ( تعريف شد ) تو را خبر ( داستان ) خصم ( طرف دعوی ، مرافعه كننده ، نزاع كننده ) زمانی كه بالا آمدند محراب ( پيشگاه ، جای بالا نشينان ، جا و مكان بزرگان ، لژ ، جايگاه داود رسول الله در هنگام نيايش و راز و نياز با خداوند ) را

زمانی كه وارد شدند به [سوی] داود ، پس ترسيد  از ايشان ، گفتند نه ترس ، دو خصم ( دو طرف دعوی ، دو اختلاف پيدا كرده ، دو مشاجره كننده ، خواهان و خوانده ) ، بی عدالتی ( اجحاف ) كرد بعضی [از] ما به بعضی [ديگر] ، پس حكم ( قضاوت ) كن ، بين ما به حق (  بدرستی و عدل ) و ستم ( افراط  ) نكن و هدايت  كن ما را به جانب درست ( هموار ) مسيری ( رويه ای ، راهی ، طريقتی )

بدرستی اين برادر من [است] ، برای اوست ( از آن اوست ) نه نود ( نود و نه 99 ) ميشی ( ماده گوسفندی ) و برای من ( از آن من ) [است] ميشی واحدی ( يكی ، يك عدد )  ، پس گفت [برادرم] تحت مراقبت ( نگهداری و سرپرستی )  من بده آن ( ميش ) را و زور شده ( چيره و غالب شد ) مرا در گفت و گوی ( بگو مگو ، رويارويی سخن ، منازعه ، مشاجره ، جر و بحث )

[داود رسول الله] گفت  همانا ظلم  كرده است تو را به سوال ( خواستن ) ميش تو به [جهت الحاق به] ميش هايش و بدرستی بسياری از اختلاط كنندگان ( شركا ) حتما بی انصافی ميكند بعضی ايشان به بعضی ، مگر كسانی كه ايمان آوردند و عمل كردند صالحات را و اندكی نيست از ايشان ، و گمان زد داود ، كه جز اين نيست كه امتحان كرديم او را ، پس استغفار كرد سرورش را و افتاد ركوع كننده ای و انابه كرد ( بازگشت به جانب خداوند مخلصانه ، آه و ناله در پيشگاه خداوند سر داد )

پس گذشت كرديم برای او آن را ، و همانا برای او در نزد ما حتما منزلت ( جايگاه و مقام ، نزديكی ) و نيكو ميعاد گاهی ( مكان قول و قرار ، وعده گاهی  ) [می باشد]   

ای داود ، ما قرار داديم تو را جانشينی در زمين ، پس حكم كن ( قضاوت كن ، رای ده ) مابين انسيان ( مردم ) به حق و تبعيت نكن [از] هوا ( خواسته ، دلخواه و آرزوی دل ) [ كه خواسته ، دلخواه و آرزوی دل ]  پس گمراه ميكند تو را از راه ( مسير ، سلوك ، طريقت ) خداوند ، همانا كسانی كه گمراه ميكنند از راه ( مسير و سلوك ، طريقت ) خداوند ، برای ايشان [است] عذابی شديد ، به [سبب] آنچكه فراموش كردند روز حساب [را]

و خلق نكرديم آسمان و زمين و آنچه را كه مابين آن دو است  بيهوده ای  ( باطلی ) ، آن گمان كسانی است كه كفران كردند ، پس وای برای كسانی كه كفر ورزيدند از آتش 27 ص

 

هاروت و ماروت به فرمان خدا کالبد دو برادر چوپان را گرفته و بر داوود نازل شده‌اند. داوود ابتدا شک کرده بود که اینها انسان نیستند؛ بلکه دو ملک در پیکر دو انسان هستند؛ ولی هاروت و ماروت ذهن او را آرام و منحرف کردند که اختلاف داریم و برای داوری و حل اختلاف نزد تو آمده‌ایم و اینجا داوود فریب اول را خورد. داوود در مورد قضاوت مابین آن دو عجولانه اقدام کرد و نادرست سخن گفت. باید احتمال می‌داد که یک برادر باشعور است، چون ۹۹ میش دارد و برادر دوم بی‌شعور و یا خام است؛ چون تنها یک میش دارد. برادر اول باشعور به برادر بی‌شعور دوم احساس مسئولیت و ترحم یا ولایت و سرپرستی داشته است و چون ترسیده که برادر احمق خود، آن یک میش را هم از دست بدهد، پس آن را به‌زور از دستش گرفته و قاتی میش‌های خودکرده و این کار نه از روی زیاده‌خواهی و بلکه از روی دلسوزی و احساس مسئولیت خانوادگی بوده است و چون برادر دوم بی‌شعور و سفیه و بی‌خرد بوده است، این تدبیر برادرش را ظلم و تعدی در حق خودش فرض کرده که متأسفانه داوود هم مثل برادر دوم اندیشه کرده است و حکمیت و داوری را باخته است. یعنی فریب دوم. چون هاروت و ماروت چنان نقشی بازی کنند که هیچ هنرپیشه‌ای در دنیا نتواند آن را بازی کند. آنها خود هنرپیشگان و کارگردان‌ها را فریب می‌دهند چه برسد به خود ابلیس و شیاطین یا رمالان و جادوگران همچنین راهب و رهبان و سیاست‌مداران و... استاد اعظم و اکبر مکر و حیله و فریب خود الله است و هاروت و ماروت رسولان اویند و به هر کسی یا قوم و قبیله‌ای که نازل شوند، نفرین شده‌اند تا روز قیامت و زمانی که وارد آتش جهنم می‌شوند و این دو ملک بی‌تقصیرند. چون آموخته و فرمان خود الله را پیاده‌سازی کرده‌اند. تنها کسانی که هشیار باشند و متوجه اصل موضوع شده و فریب نخورند از آتش جهنم نجات پیدا می‌کنند.

 

آيا نظاره نكرده ای ( خبر نيافتی ) به سوی كسانی كه خارج شدند از ديارشان و ايشان هزاری ( هزار نفر بودند ) ، ترسيد مرگ را ، پس گفت برايشان خداوند [كه] بميريد ، سپس زنده كرد ايشان را ، بدرستی خداوند حتما دارای فضلی برای انسيان ( مردم ) [است] و ليكن اكثر انسيان ( مردم ) شكر نميكنند

و قتال ( پيكار ) كنيد در راه خداوند و بدانيد كه بدرستی خداوند شنوايی دانايی [است]

كيست آنكه قرض دهد خداوند را قرضی نيكويی  ، پس می افزايد آن را برايش اضافه شده ای ( چندين برابر شده ای ) بسيار شده ای  و خداوند قبض ميكند ( می گيرد ) و بسط ( توسعه ، افزايش و بركت ) ميدهد و به سويش برگردانده ميشويد

آيا نظاره نكرده ای ( خبر نيافته ای ) به سوی بزرگان از پسران اسرائيل از بعد موسی ، زمانی كه گفتند برای نبی ( خبر و پيغام رسانی ) برايشان [كه] مبعوث كن ( برانگيزان ) برايمان فرمانروايی ( فرمانده ای ) را [تا] قتال ( پيكار ) كنيم در راه خداوند ، گفت آيا چه بسا ( شايد ) شما را اگر كه نوشته شود برايتان قتال ( پيكار ) ، كه قتال ( پيكار ) نكنيد ، گفتند و چيست ما را كه قتال ( پيكار ) نكنيم در راه خداوند و [در حاليكه] بيرون شده ايم از ديارمان و [از نزد] پسرانمان ، پس زمانی كه نوشته شد برايشان قتال ( پيكار ) رو برگرداندند مگر اندكی از ايشان و خداوند دانايی به ظالمان [است]

و گفت برايشان نبيشان ( پيامبرشان ) ، بدرستی خداوند مبعوث كرده است  برايتان طالوت را فرمانروايی ( فرمانده ای ) ، گفتند كجا باشد برايش فرمانروايی برايمان و [در حاليكه] ماييم مستحق تر به فرمانروايی (فرمانده نظامی) از او و نداده شده است توانگری ( وسعی ) از مال ، گفت بدرستی خداوند برگزيد ( برتری داد ) او را برايتان و افزود او را توسعه ای در علم و جسم ( هيكل ) و خداوند می دهد فرمانروايش را [به] كسی كه ميخواهد و خداوند گشاده دستی دانايی [است]

و گفت برايشان نبيشان ( پيامبرشان ) بدرستی نشانه فرمانروايش اينكه می آيد شما را تابوت ( جعبه چوبی ، صندوقی ) [كه] در آن سكينه ای ( آرامش خاطری ) [است] از سرورتان و باقيمانده ای از آنچه كه جا گذارد آل موسی و آل هارون ، حمل ميكند آن را ملائكه ، بدرستی در آن حتما نشانه ای برايتان [ميباشد] ، اگر شماييد مومنان ( ايمان آورندگان )

پس زمانی كه دسته بندی ( گروه بندی ، ساز و بند ) كرد طالوت به لشکريان ، گفت بدرستی خداوند امتحان كننده شماست به چشمه ای ، پس كسی كه بنوشد از آن ، پس نيست از من و كسی كه نخورده آن را پس بدرستی او از من است ، مگر كسی كه به جرعد جرعه ای را به دستش ، پس نوشيدند از آن مگر اندكی از ايشان ، پس زمانی كه بگذشت آن را او و كسانی كه ايمان آوردند  همراه او ، گفتند نيست طاقتی برايمان امروز به [رويارويی] جالوت و لشکريانش ، گفت كسانی كه گمان ميكردند [كه] بدرستی ايشان ملاقات كنند خداوند را ، چه بسيار از گروهی اندكی [كه] غالب شد ( چيره گشت ) گروهی بسيار را به اذن خداوند و خداوند همراه صابرين است

و زمانی كه بيرون آمدند ( بارز و آشكار شدند ) برای جالوت و لشکريانش ، گفتند سرور ما بريز برايمان صبری را و ثابت كن قدمهايمان را و ياريمان كن برای قوم كافران

پس شكست ( فراری ) دادند ايشان را به اذن خداوند و كشت داود ، جالوت را و داد او را خداوند فرمانروايی و حكمت را و ياد داد او را از آنچه كه ميخواست و اگر نبود دفع خداوند انسيان ( مردم ) را بعض ايشان به [وسيله] بعضی ، حتما فاسد ميشد زمين و ليكن خداوند دارای فضلی برای عالميان [است

اين آيات خداوند [است كه] تلاوت ميكنيم آن را برايت به حقيقت ، و بدرستی تو حتما از فرستاده شدگان [هستی]

اين رسولان را فضيلت داديم بعض ايشان را برای بعضی ، از ايشان كسيست كه تكلم كرد خداوند و بالا برد بعض ايشان را درجاتی و داديم عيسی پسر مريم را بينات ( دلايل آشكار ) و تاييد ( حمايت و پشتيبانی ) كرديم او را به روح القدس ( جبرئيل ) و اگر ميخواست خداوند قتال ( پيكار ) نميكرد كسانی كه از بعد ايشان بودند از بعد آنچه كه آمد ايشان را بينات و ليكن اختلاف كردند ، پس از ايشان كسيست كه ايمان آورد و از ايشان كسيست كه كفران كند و اگر ميخواست خداوند قتال ( پيكار ) نميكردند و ليكن خداوند انجام ميدهد آنچه را كه ميخواهد 253 بقره

 

واضح است که طالوت توسط یأجوج قبض روح و کنترل شده و جالوت توسط مأجوج. یعنی یک طرف در سپاه اسرائیل و دیگری در طرف لشکر فلسطین. نتیجه می‌شود که جوامع انسانی همیشه و هر زمان با هاروت و ماروت و یأجوج‌ومأجوج و سایر ملائکه درگیری فیزیکال دارند. نمونه بارز آن حمل تابوت عهد است. در قدیم دین و مذهب حرف اول را می‌زد؛ ازاین‌رو خداوند آنها را به بنی‌اسرائیل نشان می‌داد و معرفی هم می‌کرد؛ ولی در دنیای امروزی که به دین و مذهب هیچ باوری نیست، آنها هم پوشیده هستند؛ ولی به عملیات خود ادامه می‌دهند بدون اینکه انسان‌ها اصلاً احتمال حضورشان را بدهند درحالی‌که درست در مقابلشان یا در کنارشان ایستاده و حضور فیزیکال دارند و نه روحانی و...

نمونه بارز آن بیش از دو هزار میلیارد ملک در کیهان است که در جلوی دید تلسکوپ‌های انسانی است ولی نمی‌دانند که اینها ملک هستند. آنها را گالاکسی و کهکشان نام‌گذاری می‌کنند. ملائکه اگر به فرمان خدا نازل شوند درست مثل خودتان با پوشاک و گویش و شبیه خودتان هستند. با آنها سخن می‌گویید و در بازار راه می‌روید معامله و شاید تجارت می‌کنید و... ولی نمی‌دانید که آنها انسان نیستند؛ بلکه ملک و انسان‌نما شده‌اند. چون در خیلی از موارد کالبد انسان‌های قبلی را تسخیر می‌کنند.

 

پس نه كشته ايد ايشان را و ليكن خداوند كشت ايشان را و نه انداختی تو [تير را] زمانی كه افكندی و ليكن خداوند انداخت و برای اينكه امتحان كند مومنان را از [جانب] خودش امتحانی نيكويی را ، بدرستی خداوند شنوايی دانايی [است] 17 انفال

 

حمزه و علی یک‌عمر سعی کردند که به محمد نوشتن و خواندن و تیراندازی یاد بدهند، ولی نشد که نشد. در جنگ تیروکمانی به دست او می‌دادند و می‌گفتند که از راه دور و از پشت سر ما به طرف دشمنانت تیر بینداز و آنها را هم مخفیانه علامت زده بودند. بعد از اتمام جنگ تمام تیرها را به هدف خورده می‌یافتند و به کسی هم چیزی نمی‌گفتند الا خود محمد و به او می‌گفتند که شک نکن هم این کتاب مال خداست و هم این تیرهایی که تو افکندی و کفار و مشرکین تو را القا نکنند که دروغ‌گو هستی یا این قرآن گفتار شیاطین است. خدا هرچه می‌گوید درست است. این اعراب اهل جنگ و نبرد نیستند؛ بلکه مگاگ در میان ما و در حال نبرد است. بقیه فکر می‌کنند که می‌جنگند؛ چون آنها اصلاً جنگیدن هم بلد نیستند. اگر خدا با ما نبود خیلی‌وقت‌پیش شکست‌خورده و تکه‌تکه شده بودیم. حرام‌زاده بی‌ناموس و الواطی به نام خالد در مقابل ماست. این برده‌های فراری ترسو نمی‌توانند که با خالد طرف حساب شوند؛ ولی مگاگ او را مثل سگ ولگرد فراری می‌دهد.

داوود هم این‌گونه بود. چون نترس و شجاع بود و با فلاخن سنگ پرتاب می‌کرد و بر سر جالوت (گاگ هنرپیشه) خورد و خودش را به مردن زد تا داوود شاد و خوشحال شود که جالوت را کشتم و فلسطینی‌ها دچار رعب و وحشت شده و پا به فرار بگذارند و بنی‌اسرائیل شجاعت و جرئت گرفته و به‌طرف فلسطین حمله کند. ولی نمی‌دانستند که نبرد جالوت و طالوت میدان نبردی بود که خدا در حال آزمودن بنی‌اسرائیل بود و داوود را شجاع‌ترین فرد یافت و فرماندهی را به او داد. وگرنه بنی‌اسرائیل در مقابل فلسطین قیمه‌قیمه می‌شدند. همان‌طور که تصور و باور همه بر این بود که محمد و پیروانش از دم تیغ مشرکین گذرانده خواهند شد. ولی نشد؛ چون مگاگ در میان آنها بود و خدا در حال آزمون مسلمانان و دشمنانشان بود.

نترس‌ترین و شجاع‌ترین مسلمان، حمزه بود و فرماندهی سپاه اسلام بعد از خدا در دست حمزه بود و حمزه سرباز و بنده خدا بود و دست‌کمی از مگاگ نداشت. تا زمان کشته شدندش حتی یک‌بار ترس به دل راه نداد و نه دستش و نه پایش نلرزید و آشفته و پریشان هم نشد. چون او از خاندان عمران و از نسل داوود بود. بنی‌اسرائیل فریب خورد که حمزه یک عرب است؛ بلکه او هم همانند محمد و علی پسرعموی مسیح بود. چون هر سه رنگ سبز و رنگ یعقوب را بر تن داشتند. بنی‌اسرائیل از رنگ آبی خود هیچ نمی‌داند.

 

 

رپتیلین‌ها یا خزندگان فرازمینی حدس و گمانه‌زنی نادرست ابلیس، این فیلسوف بی‌سواد

رپتیلین‌ها، خزندگان فرازمینی، خزندگان انسان‌نما یا سوسمارهای انسان‌نما (انگلیسی: Reptilians)، طبق یک نظریه توطئه، نوعی از موجودات فرازمینی هستند. طبق این نظریه، رپتیلین‌ها (موجودات خزندهٔ انسان‌نما) توانایی تغییر شکل دارند و زمین را کنترل می‌کنند. دیوید آیک از طرف‌داران این نظریه است و دربارهٔ نظریه‌های توطئه پژوهش می‌کند. طبق تخمین‌های او، امروزه حدود صد میلیون نفر در سرتاسر جهان به این نظریه اعتقاد دارند. این نظریه یک نظریهٔ نیازمند اثبات است.

باورها

طبق باور برخی از طرف‌داران این نظریه توطئه، رپتیلین‌ها زمانی که دچار افت انرژی می‌شوند، کنترلی بر خود ندارند و به طور ناخواسته تغییر شکل می‌دهند، اما به‌سرعت به حالت عادی خود برمی‌گردند و شبیه انسان‌ها می‌شوند. همچنین رپتیلین‌ها دارای حس غرور و تکبر و قدرت‌طلبی هستند و علاقه ندارند با انسان‌ها ارتباط برقرار کنند. آن‌ها علاقه دارند انسان‌ها را به بردگی بگیرند و بر آن‌ها تسلط داشته باشند و حکومت کنند. (مثلا خود فرعون)

 

اما مشکل دقیقاً در کجاست؟
ابلیس در اولاد و اموال با انسان شریک شده است و این شراکت ژنتیکی و از طریق ژن یا ژنوم است. ماهیت و جنس او جن است و جن هم یک نوع پستاندار و حیوان یا دابه است. اما نه اینکه با اولاد آدم ادغام و ترکیب شده است و شکل ظاهری‌اش کلاً دگرگون و تغییریافته شده است، دیگر قادر به شناسایی و شناخت ماهیت دقیق و واقعی خودش یا انس و جن و ملک نیست. به طور مثال وقتی انسان‌ها خود را در مقابل آینه نگاه می‌کنند یا انسان‌های دیگر را می‌بینند، ابلیس فریب می‌خورد و گمراه می‌شود و فکر می‌کنند که یک انسان و آدم است. درحالی‌که این‌گونه نیست. ابلیس با انسان یا آدم ترکیب و ادغام ژنتیکی شده است. یکی از راه‌های فریب‌دادن ابلیس و سحر یا جادو کردن آن، ترغیب به نگاه‌کردن در آینه است؛ چون سریع فریب می‌خورد و باور می‌کند که یک انسان یا آدم هست یا شده است.

الان از خود ابلیس سؤال بپرسید که تو چه هستی و کیستی؟ در جواب می‌گوید، یا ابلیس و شیاطین توهم هستند و خرافات و اساطیرالاولین و چرندیات دینی و مذهبی و اراجیف احمق‌های خداباور. خود خدا نیست چه برسد به ابلیس و... یا اینکه ابلیس و جنیان و شیاطین بادهوا هستند یا از جنس آتش و بخار یا شبح و... هزار چرت‌وپرت و مزخرف دیگر. درحالی‌که ابلیس خود شخص سؤال شونده است که از او سؤال پرسیده‌اید. پاسخ درست این است که من ابلیس در کالبد و تن انسان جای گرفته‌ام و مخفی (اجنة) شده‌ام. قیافه و ظاهرم شبیه اولاد آدم و انسان شده است. من ابلیس نیمی از پیکر و کالبد انسان‌های روی زمین هستم. نا قابل 8 میلیارد نفر. معنی و مفهوم رپتیلین‌ها این است.

فریب‌دادن و گمراه‌کردن اولیه ابلیس در روی زمین این است که خودش را آدم‌حسابی فرض کند و نتواند بداند که خودش چیست؟ همیشه باید در شک و گمان و تردید بوده باشد. آیا وجود دارم و یا اینکه ندارم.

می‌اندیشم، پس هستم یا فکر می‌کنم، پس هستم (به لاتین: Cogito ergo sum) جملهٔ معروف رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی، است. این جمله که ابتدا در رساله گفتار در روش و سپس در اصول فلسفه آمده است، اولین اصل دکارت است که باتکیه‌بر آن فرضیه مابعدالطبیعه (متافیزیک) خود را در کتاب تأملات در فلسفه اولی بنیان نهاد و «اعتمادبه‌نفس» را به‌عنوان اصالت در علم فلسفه گنجاند. محتوای این جمله از نوع استنتاج منطقی نیست، بلکه نوعی شهود عقلی است.

یعنی تمامی فلاسفه در مورد شناخت خودشان دچار مشکل می‌شوند؛ چون اولاً ماهیت دوگانه‌ای دارند و همیشه در داخل با خودشان درگیر هستند و البته دچار تضاد و تناقض. روزی خوب و روزی بد و دورنگ و دو چهره و دو ظاهر یا دو باطن هستند که به آن اختلال دوقطبی یا شخصیتی می‌گویند. در نهایت هم به این نتیجه می‌رسند که اصلاً ما وجود خارجی نداریم؛ بلکه موجودات فوق‌هوشمندی یک شبیه‌سازی رایانه‌ای انجام داده و ما موجوداتی هستیم که آنها ما را در این شبیه‌سازی خلق کرده‌اند و هم اینک در دنیای مجازی شبیه‌سازی شده آنها در حال گذر زمان هستیم و کل کیهان توهم و خرافاتی بیش نیست. بروید داخل دنیای موازی، شاید حقیقت یا واقعیت آنجا باشد؟ یا خودت هم برای خلق موجودات دیگر متاورس درست کن تا این توهم و ذهنیت تودرتو و موازی شود؛ چون خودت هم می‌توانی در آن زندگی کنی حتی انجام‌دادن سکس، تجارت و... که بیانگر روان‌پریشی خود ابلیس است؛ چون خودش را در هیچ جا و مکانی و به هیچ شکل شمایلی نمی‌تواند پیدا کرده و شناسایی کند.

ولی چون ذهنی خبیث و شرور دارد و همیشه به دنبال نافرمانی و عصیان و طغیان از خود خداست، آلت دست، بازیچه و مسخره هاروت و ماروت و البته شیفته و دلباخته طاغوت یا سیاره زمین می‌شود و در نهایت توسط یأجوج‌ومأجوج دستگیر و سلاخی و تکه‌تکه می‌شود. البته در نهایت وارد جهنم هم می‌شود.

فریب‌دادن دوم ابلیس این است که می‌توانی جنیان را احضار کنی! حالا بماند که جن چیست؟ توله آدم مگر می‌تواند پستاندار و حیوانی مثل جن یا جنیان را احضار کند؟ آنها توله‌های آدم را تبخیر می‌کنند. فریب‌دادن سوم ابلیس احضار روح یا ارواح مردگان و گرفتن اطلاعات از آنها است آن هم برای هزار و یک نوع سوءاستفاده مالی و جنسی و... فریب‌دادن چهارم ابلیس که توسط خودش پیشنهاد می‌شود نفوذ به برزخ و احضار انبیا و صالحان و حتی خود ملائکه و خداست که تمام قدرت کیهان و دنیا را به دست گیرد.

هاروت و ماروت چیزهایی که در ظاهر منطقی درست دارند؛ ولی در باطن چرند و مزخرف هستند را به او می‌آموزند که هیچ تأثیر و خاصیتی ندارد؛ ولی چون خودش و دیگران احمق هستند زود باور کرده و خیلی سریع گمراه و فریب می‌خورند؛ و با تمام قدرت و توان به کار می‌گیرند؛ ولی آنچه که در نهایت احضار و حی‌وحاضر می‌شود، خود هاروت و ماروت در هزار و یک قالب و شکل است و کسی که تصمیم می‌گیرد که کدام سحر و جادو محقق یا باطل شود، خود شخص الله است. یعنی مکر در مقابل مکر و حیله در مقابل حیله و برنده نهایی خود خداست. شاید شیاطین در اول موفق شده و به خود مغرور شوند؛ ولی در نهایت گوشمالی شده و خسارت سنگین و زیان شدیدی را متحمل می‌شوند. ابلیس خود هری پاتر است. او شخصیت کامل و دقیق خودش را در این سری از داستان‌ها به تصویر کشیده است و به‌نوعی خود اعترافی و لودادن خودش به دیگران است.

مشکل لاینحل و گیج‌کننده ابلیس این است که نه‌تنها نمی‌داند خودش چیست و کجاست بلکه نمی‌داند برزخ چیست و کجاست یا اینکه روح و خدا چیست و کجاست و صدالبته ملائکه. ذهن و مغز ابلیس یک مخلوط‌کن پر قدرت است که همه چیز را با هم مخلوط و معجونی بدمزه و تلخ درست مثل زهرمار برای خود می‌سازد؛ چون فیلسوف است آن هم فیلسوف بی‌سواد. حوزوی و دانشگاهی هم هیچ فرقی ندارند چه مذهبی و چه غیرمذهبی همگی در حال دوران ذهن و روان هستند.

 

و زمانی كه خبر ( آگهی ، اعلام ) داد سرورت [كه] حتما برمی انگيزد برای ايشان تا روز قيامت كسی را كه ميچشاند ( داغ ميكند ، اعمال ميكند ) ايشان را بد ( سخت ) عذابی ، بدرستی سرورت حتما زود پيگرد ( سريع جهت عقوبت و مجازات ) [است] و بدرستی او حتما آمرزنده ای مهربانی است  167 اعراف

 

خیلی‌ها بر این باور هستند که انسان‌ها توانایی‌های محدود و اندکی دارند و در نهایت در یکجا ناتوان و عاجز و شکست‌خورده می‌شوند و رمز و رازی در بعضی از انسان‌ها وجود دارد. من‌جمله هیتلر که دنیا را به آتش کشید و بنی‌اسرائیل را عذاب و شکنجه داد و در نهایت هیچ سرنخی از او به دست نیامد؛ یعنی آب شد رفت زیر زمین و خیلی‌ها از پوتین می‌ترسند که در نهایت زمانی دنیا را ذوب می‌کند و سیاره زمین می‌سوزد. جواب ساده است ملائکه خیلی سریع می‌توانند انسان‌ها را قبض روح و جایگزین آنها شوند. یک نمونه بارز آن طالوت و جالوت است و از همه ثابت‌شده‌تر خود مسیح است. کل مردمان آن زمان شهادت دادند که مسیح مصلوب شد؛ ولی خالق کیهان الله می‌گوید که مسیح مصلوب نشد؛ بلکه امر بر آنها مشتبه شد؛ یعنی خدا انحراف ذهن بسیار بزرگی انجام داد و شیاطین فریب خوردند و به خود اطمینان دادند که مسیح را کشته‌اند؛ ولی جریان خیلی ساده است، روح‌القدس مسیح را قبض روح کرد و خودش جانشین و جایگزین عیسی شد و بالای صلیب رفت و بنی‌اسرائیل با دیدن کالبد و جسم مسیح روی صلیب فریب‌خورده و تصور کرد که مسیح را مصلوب کرده اند؛ ولی کالبد مسیح را روح‌القدس تملک کرده بود پس آنها روح‌القدس را مصلوب کردند و مادر به حالشان بگرید. شاید روح‌القدس به‌خاطر گرفتن انتقام، هیتلر را قبض روح و کالبدش را تملک کرد و بنی‌اسرائیل را وارد کوره آدم‌سوزی کرد؛ یعنی اردوگاه آوْشْویتس یا هولوکاست. چون آنها نتوانستند که کالبد مسیح در تسخیر روح‌القدس را بسوزانند و مجبور شدند که مصلوبش کنند. چون فریب‌خورده و گمراه شده و فکر می‌کردند که مسیح خود ابلیس است؛ اما چرا؟

 

بنی‌اسرائیل از مسیح پرسید که ابلیس و شیاطین چیست؟


او فاخته را مثال زد که تخم می‌گذارد؛ ولی جوجه‌اش را بزرگ نمی‌کند. دنبال حمال است؛ مثلاً زاغ. تخم خود را در لانه زاغ می گذار و زمانی که از تخم خارج شد، تخم‌های دیگر را از لانه بیرون می‌کند و تمام غذا را خودش می‌خورد. زاغ زمانی به خودش می‌آید که کار از کار گذشته است. شما هم ازدواج می‌کنید و صاحب اولاد می‌شوید؛ ولی زمانی متوجه می‌شوید که فرزند ابلیس را پرورش داده‌اید و بلای جان خودتان و دیگران می‌شود. کل بنی‌اسرائیل حمال ابلیس شده است. عده‌ای درک کرده و پذیرفتند؛ ولی فلاسفه بنی‌اسرائیل بر علیه خودش استفاده کردند. یعنی تو خودت فرزند یا خود ابلیس هستی و این همه معجزات تو از آنجا ناشی می‌شود و چون قدرت شیطانی داری و بنی‌اسرائیل را سحر می‌کنی، مستحق مرگ هستی درحالی‌که بنی‌اسرائیل خودش سحر شده بود و مسیح سعی می‌کرد که به کلام خداوند این سحرها را باطل و بنی‌اسرائیل را از خواب بیدار کند که همه استنباطشان این شده بود که مسیح ساحر و جادوگر است. یعنی یک استنباط نادرست و برعکس. محمد هم این‌گونه بود نه‌تنها او بلکه کل انبیا. چون حال و احوالشان را دگرگون و متحول می‌کردند و این تغییر احوال را با سحر اشتباه می‌گرفتند؛ چون برایشان بسیار ناخوش آیند بود. درست مثل‌اینکه کسی خوابیده باشد و آب یخ یا آب جوش رویش بریزید یا او را کتک بزنید. تمامی انبیا به شیطنت و ابلیس بودن محکوم شدند؛ چون عقل خود ابلیس این‌گونه کار می‌کند. چون از کلام خدا و کتاب او چیزی نمی‌فهمد و تمامی آن بر علیه و به ضرر و زیان خودش تمام و ختم می‌شود.

ازاین‌رو بعد از دستگیری مسیح سعی کردند که او را بسوزانند؛ ولی روح‌القدس مانع شد همان‌طور که مانع سوختن ابراهیم شد و جادوگران و ساحران بنی‌اسرائیل پیشنهاد دادند که او مصلوب شود؛ چون خود ابلیس یا فرزند اوست. ازاین‌رو خودشان در آتش سوختند و عذاب کشیدند و این شکنجه و عذاب‌شدن ادامه دارد تا روز قیامت که مسیح خودش آنها را مجازات و کیفر می‌کند؛ چون با او بسیار بد کردند همچنین با انبیا و صالحان قبل و بعد خودش.

 

 

تسخیرشدگی شیطانی (به انگلیسی: Demonic possession) به حالتی گفته می‌شود که تصور می‌شود طی آن، اشخاص توسط موجودات شرور فراطبیعی تسخیر شده‌اند و معمولاً ارواح پلید یا شیطان مسبب آن دانسته می‌شوند. باورمندان به این مقوله معمولاً پاک‌شدن خاطرات یا فراموش‌کردن شخصیت خود، حالت تشنج، صرع یا غش (به شکلی که به نظر می‌رسد فرد در حال احتضار است) و همچنین حرکت‌دادن متناوب دست‌ها (شبیه فیگور نواختن پیانو) را جزو علائم تسخیرشدن توسط شیطان برمی‌شمارند.

 تسخیرشدن توسط شیاطین در علم پزشکی یا روانپزشکی تعریف مشخصی ندارد و به‌عنوان یک عارضه شناسایی نشده است. راهنمای تشخیصی دی‌اس‌ام-۵ نشان می‌دهد که ممکن است در بعضی فرهنگ‌ها، تغییر شخصیت افراد بر اثر عارضهٔ اختلال چندشخصیتی به‌عنوان تسخیرشدگی توسط شیاطین شناخته شود. باور به مسخر شدن توسط شیطان، این نگرانی را ایجاد کرده که ممکن است دسترسی بعضی بیماران روانی به خدمات درمانی به دلیل این نوع اعتقادات محدود شود.

 در بسیاری از فرهنگ‌ها و مذاهب مفاهیمی دال بر تسخیر افراد توسط شیطان وجود دارد که البته در جزئیات تفاوت‌های زیادی با هم دارند. قدیمی‌ترین ارجاعات به این موضوع، متعلق به سومری‌ها است که معتقد بودند مسبب تمام بیماری‌های جسمی و ذهنی «دیو بیماری‌ها» به نام گیدیم است. کاهن‌های سومری که عمل خارج‌کردن شیاطین از جسم افراد را انجام می‌دادند، با نام آشیپو شناخته می‌شدند. آن‌ها نقطهٔ مقابل آسو یا همان پزشکان سومری بودند که سعی می‌کردند با داروی موضعی و پانسمان بیماران را درمان کنند. بسیاری از لوح‌های رُسی مکشوفه که به خط میخی نگاشته شده‌اند منقوش به دعاهایی هستند که از بعضی خدایان سومری می‌خواهد آن‌ها را از شر شیاطین حفظ کنند. درحالی‌که در بعضی دیگر از این الواح دعاهایی وجود دارند که از خدایان می‌خواهند شیاطینی که به آنها حمله کرده‌اند را از بدنشان خارج کنند. تمدن‌های شمن‌باور هم به تسخیر شدن افراد توسط نیروهای شیطانی اعتقاد داشته‌اند و مراسم خارج کردن ارواح خبیث از جسم تسخیرشدگان را انجام می‌دادند. در این فرهنگ‌ها، بیماری‌ها معمولاً به وجود ارواح کینه‌توز در بدن بیمار نسبت داده می‌شود.

دانشنامه کاتولیک می‌گوید که در عهد عتیق، ظاهراً تنها یک مورد تسخیرشدگی شیطانی وجود دارد که مربوط به طالوت است. اما این برداشت باتکیه‌بر ترجمهٔ واژهٔ عبری «rûah» به «روح شیطانی» است، تعبیری که از سوی دانشنامه کاتولیک مورد تردید قرار گرفته است. یزدان‌شناسان دیگری همچون آنخل مانوئل رودریگز بر این باورند واسطه‌هایی مانند آنچه در کتاب سفر لاویان اشاره شده، توسط شیاطین تسخیر شده بوده‌اند.

 

پس نتیجه می‌گیریم که تسخیرشدگی شیطانی درست نیست؛ بلکه درست برعکس آن شکل می‌گیرد؛ یعنی ملائکه یا رسولان خدا جسم و پیکر شیاطین (انس و جن یا انسان) را تسخیر و تملک می‌کنند. یعنی ابلیس واژگون و برعکس فکر می‌کند و فکر می‌کند که شیاطین او را تسخیر و تملک می‌کنند درحالی‌که خود او را ملائکه تسخیر و تملک می‌کنند. یعنی ابلیس خودش را آدم و انسان خوب ولی ملائکه را شیاطین یا جن پلید و بد فرض و تصور می‌کند و این است اوج خریت و جهالت ابلیس بی‌سواد فیلسوف.

 

 

تعریف دقیق سحر، جادو و رمالی یا حقه و فریب چیست؟


به هر نوع نوشته مکتوب و گفتار شفاهی و... اطلاق می‌شود که انسان را از یاد خدا، قیامت و جهنم غافل کند و او را شیفته زندگی و ثروت و قدرت (طاغوت) کند و همچنین لذت‌های دنیوی و او را کمک و یاری کند که به آنها دسترسی داشته باشد یا به‌اصطلاح موفق و کامیاب شود. این نوشته می‌تواند یک جادو نوشته یک رمال بدوی، قانون سیاسی و حکومتی یا بین‌المللی، مکتب و فلسفه، حتی مطالب در ظاهر علمی مربوط به اقتصاد حتی علومی همانند فیزیک، شیمی و ریاضیات و... بوده باشد. حتی خود مطالب در ظاهر مذهبی و دینی و مخصوصاً اگر شرک‌آمیز بوده باشد. خلاصه گفته باشیم تقریباً تمامی دانسته‌ها و باورهای بشری به‌نوعی سحر، جادو و رمالی یا حقه‌بازی و فریب است؛ چون انسان‌ها داخل این موضوعات غوطه‌ور و گرفتار شده‌اند و تا خرخره داخل گوه فرورفته و آب از سرشان گذشته است.

این مشکلات از روز اول خلقت انسان بوده است و تا به روز قیامت هم ادامه خواهد داشت؛ ولی ما به طور خلاصه از ۶۵۰ سال قبل از تولد مسیح به این موضوعات اشاره مختصر می‌کنیم.

 

 

1- رمل اول بنی اسرائیل (صهیونیست):

 

۵ تمام اسلحه‌ها و لباس‌های جنگی که به خون آغشته‌اند خواهند سوخت و از بین خواهند رفت.  ۶ زیرا فرزندی برای ما بدنیا آمده! پسری به ما بخشیده شده! او بر ما سلطنت خواهد کرد. نام او «عجیب»، «مشیر»، «خدای قدیر»، «پدر جاودانی» و «سرور سلامتی» خواهد بود.  ۷ او بر تخت پادشاهی داود خواهد نشست و بر سرزمین او تا ابد سلطنت خواهد کرد. پایه حکومتش را بر عدل و انصاف استوار خواهد ساخت، و گسترش فرمانروایی صلح پرور او را انتهایی نخواهد بود. خداوند قادر متعال چنین اراده فرموده و این را انجام خواهد داد.  اشعیا فصل 9

یعنی قیامت کلاً کنسل شد و معلوم نیست که مسیح کی متولد شود اولاً تا روز تولد مسیح هر کاری خواستید انجام دهید؛ چون احتمال بروز قیامت صفر است. مسیح پادشاه یهود است و ما خاخام‌های یهود خلیفه مسیح هستیم. تا او بیاید پادشاه یهود می‌شویم تا سلطنت امانتی را تحویلش دهیم. تخت پادشاهی او را آراسته و دسته‌گل می‌کنیم. حالا چند سال هم ما بر روی آن بنشینیم چه شود. هیچ نیازی به اسلحه و مهمات و لباس جنگی هم نداریم؛ چون صلح‌طلب هستیم و متمدن شدیم. زیر سلطه بیگانگان می‌مانیم و پاچه‌خواری و رعیتی آنها را می‌کنیم. بدتر از فرعون هم که نیستند. فرعون آدم خوبی بود؛ چون روزی و رزق ما را می‌داد. موسی که آمد ما آواره بیابان و بی‌خانمان شدیم. مسیح که متولد شود پایان بدبختی و فلاکت ماست و روی خوشی را می‌بینیم. همه مشکلات مثل تب‌خال برطرف می‌شود الا این تب‌خال تناسلی و زگیل جنسی. آنها را مسیح معالجه و شفا خواهد کرد. او سلامتی را به ما ارزانی خواهد کرد و دیگر هیچ درد و مرضی نخواهیم داشت. آدم بسیار عجیبی خواهد بود که تصورش برای ما ممکن نیست. ما را بشارت خواهد داد به قلب بهشت البته اگر پادشاهی‌اش به اتمام برسد. گویا بهشت هم تخریب و کنسل شد. تمامی تقدیرات به دست اوست. او پدر ماست پس حق ندارد از دختران ما زنی اختیار کند و مجبور است تا آخر عمر مجرد باقی بماند که اینجا را درست آمدند؛ ولی بقیه کلاً غلط است. او رقیب جدی خود خداست و بهتر از خدا عدالت را برقرار خواهد گرد چون گفتیم که دیگر قیامت کنسل شد پس مسیح در دنیا باید عدالت‌گستری کند. قیامت از دوش خدا برداشته و بر دوش مسیح گذاشته شد؛ چون خیلی سنگین بود. خدا پیر و خسته شده ولی مسیح جوان و پر انرژی است. حرف ما هم نیست حرف حرف خود خداست بعداً نگویید که خودتان ساختید و به خورد ما دادید.

 

 ۹ «ای قوم من، شادی کنید و از خوشحالی فریاد برآورید، چون پادشاهتان نزد شما می‌آید! او نجات دهنده‌ای پیروزمند است و با فروتنی، سوار بر کرّه الاغی می‌آید!  ۱۰ من اسبها و عرابه‌های جنگی شما را از شما خواهم گرفت، و کمانهای جنگی‌تان شکسته خواهند شد، زیرا پادشاه شما در میان تمام قومها صلح برقرار خواهد کرد. قلمرو حکومت او از دریا تا دریا و از رود فرات تا دورترین نقطه زمین خواهد بود.  ۱۱ بخاطر عهدی که با شما بستم و آن را با خون مهر کردم، اسیـران شما را از چاه هلاکت خواهم رهانید.  ۱۲ ای اسیرانی که در انتظار آزادی هستید، به شهر امن خود بازگردید. امروز به شما قول می‌دهم که سختیهایی را که کشیده‌اید دو برابر جبران کنم!  ۱۳ ای یهودا، تو کمان من و ای اسرائیل، تو تیر من هستی. من شما را مثل شمشیر سربازی شجاع بضد مردان یونان به حرکت در می‌آورم.»  زکریا فصل 9

هر روز بساط متربی و عیاشی و شراب‌خواری را برقرار کنید؛ چون جشن تولد در راه است و البته شیرینی‌خوران بر پا می‌شود و می‌رقصیم و آواز می‌خوانیم. مسیح الاغ سوار است و اسب‌سواری بلد نیست در نتیجه مثل اسکندر مرد جنگ و خونریزی نیست؛ بلکه آدم صلح‌جو و آرامی است و البته سربه‌زیر و خجالتی. از ما شرم و حیا دارد هرچه بگویی آن شود. بچه سربه‌زیری است. مسیح جنگ و نبرد و خونریزی را ممنوع و حرام خواهد کرد و نوع بشر درست مثل یک گله گوسفند بی‌آزار خواهند شد و ما همگی گوسفندان خدا هستیم. مسیح هم چوپان مهربان است که هر روز به ما آب و خوراک و جو خواهد داد. آنهایی هم که به جنگ یونان می‌روند سربازان خدا هستند و نه ما. خدا می‌جنگد و ما می‌خوریم و صاحب می‌شویم. مسیح هم حکومت جهانی را اداره می‌کند.

 

اشعیا فصل ۷ 

۱۳ پس اشعیا گفت: ای خاندان داود، آیا این کافی نیست که مردم را از خود بیزار کرده‌اید؟ اینک می‌خواهید خدای مرا نیز از خود بیزار کنید؟ ۱۴ حال که چنین است خداوند خودش علامتی به شما خواهد داد. آن علامت این است که باکره‌ای (مریم) حامله شده، پسری (عیسی) به دنیا خواهد آورد و نامش را عمانوئیل (پاپا نوئل، پدر شادی) خواهد گذاشت. ۱۵ و ۱۶ قبل از اینکه این پسر از شیر گرفته شود و خوب و بد را تشخیص دهد، سرزمین این دو پادشاه که این‌قدر از آنها وحشت دارید، متروک خواهد شد. ۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح

 

زیاد چرت‌وپرت تحویل بنی‌اسرائیل ندهید؛ چون آزرده‌خاطر و از دست شما خسته شدند. در آیند مسیح از مریم باکره متولد خواهد شد. مواظب گفتار و کلام خود باشید. مبادا تهمت و گفتار زشتی به زبان‌آورید. گفتند چشم ولی بعداً هر چه از دهان کثیفشان خارج شد به آنها زدند. چون پیشگویی‌ها همش غلط و نادرست از آب در آمد. یعنی تصور کردند که مسیح هم همانند سایر کودکان است تا ۳۰ سالگی خام و بی‌تجربه است. نمی‌تواند که خوب و بد را تشخیص دهد. شما خوب و بد را به او بفهمانید. تا سن ۱۸ سالگی که نابالغ است پس باید در ولایت و قومیت پدرش باشد. پدر هم که ندارد، خاخام‌ها می‌شوند؛ ولی و قیم او و هرچه که گفتند مسیح می‌گوید چشم ای والیان و بزرگان من. بعد ۱۸ سالگی هم باید گوش‌به‌فرمان شورای یهود باشد؛ چون خدا گفت شورا بینهم. یک کودک شیرخوار که نمی‌تواند برای ما تصمیم‌گیرنده بوده و نیک و بد را تشخیص داده و راه و چاه نشان دهد. چیز مهمی نیست کنترلش می‌کنید.

 

اشعیا فصل 32

  پادشاه عادل    

 ۱ زمانی خواهد رسید که پادشاهی عادل بر تخت سلطنت خواهد نشست و رهبرانی با انصاف مملکت را اداره خواهند کرد.  ۲ هر یک از آنان پناهگاهی در برابر باد و طوفان خواهد بود. آنان مانند جوی آب در بیابان خشک، و مثل سایه خنک یک صخره بزرگ در زمین بی آب و علف خواهند بود؛  ۳ و چشم و گوش خود را نسبت به نیازهای مردم باز نگه خواهند داشت.  ۴ آنان بی حوصله نخواهند بـود بلکه با فهم و متانت با مردم سخـن خواهنـد گفت.  
۵
در آن زمان، افراد پست و خسیس دیگر سخاوتمند و نجیب خوانده نخواهند شد.  ۶ هر که شخص بدکاری را ببیند، او را خواهد شناخت و کسی فریب آدمهای ریاکار را نخواهد خورد؛ بر همه آشکار خواهد شد که سخنان آنان در مورد خداوند دروغ بوده و آنان هرگز به گرسنگان کمک نکرده‌اند.  ۷ نیرنگ و چاپلوسی اشخاص شرور و دروغهایی که آنان برای پایمال کردن حق فقیران در دادگاه می‌گویند، افشا خواهد گردید.  ۸ اما اشخاص خوب در حق دیگران بخشنده و باگذشت خواهند بود و خدا ایشان را بخاطر کارهای خوبشان برکت خواهد داد.

این پادشاه عادل فعلاً بزرگان و خاخام‌های یهود هستند. فکر کنید که ما باانصاف هستیم. فرض محال که محال نیست. هر کدام یک قبیله را سرکیسه خواهیم کرد. زیاد خسیس نباشید و خمس اموال خودتان را به ما بدهید وگرنه با زور گرفته خواهد شد.

 

اشعیا فصل 33

۵ خداوند بزرگ و والا است و بر همه چیز تسلط دارد. او اورشلیم را از عدل و انصاف پر خواهد ساخت  ۶ و به قوم یهودا استحکام خواهد بخشید. او همیشه از قوم خود حمایت می‌کند و به ایشان حکمت و بصیرت می‌بخشد. خداترسی گنج بزرگ ایشان است!

گویا در مورد مسیح بیش از حد اغماض و غلو کردیم و کار کار خود خداست. مسیح به‌تنهایی که نمی‌تواند انجامش دهد نصف‌نصف. ترس از خدا هم لازم است. این عدالت گستری ترس بنی اسرائیل را ریخته است و دست به هر کاری می زنند.

 

اشعیا 59

رستگاری قوم اسرائیل    

 ۱۶ او تعجب می‌کند که چرا کسی نیست به داد مظلومان برسد. پس او خود آماده می‌شود تا ایشان را نجات دهد، زیرا او خدای عادلی است.  ۱۷ خداوند عدالت را مانند زره می‌پوشد و کلاهخود نجات را بر سر می‌گذارد. سراسر وجود او آکنده از حس عدالت خواهی است؛ او از ظالمان انتقام خواهد کشید.  ۱۸ دشمنان خود را به سزای اعمالشان خواهد رسانید و مخالفان خود را حتی اگر در سرزمینهای دور دست نیز باشند، جزا خواهد داد.  ۱۹ همه مـردم، از شرق تا غرب، از قدرت او خواهند ترسید و به او احترام خواهند گذاشت. او مانند سیلابی عظیم و طوفانی شدید خواهد آمد.  
۲۰
خداوند به قوم خود می‌گوید: «نجات دهنده‌ای در اورشلیم ظهور خواهد کرد تا کسانی را که از گناهانشان دست می‌کشند، نجات بخشد.  ۲۱ و اما من با شما این عهد را می‌بندم: روح من که بر شماست و کلام من که در دهان شماست، هرگز از شما دور نخواهند شد. این است عهد من با شما و با نسلهای شما تا ابد.»

مسیح حاضر نیست که متولد شود و یا مریم از متولد کردن او منصرف شده است. چون درد زایمان خیلی شدید است. اینکه تعجب ندارد وقتی مسیح حاضر نیست که متولد شده و انجام مأموریت کند، چرا ما به داد مظلومان برسیم؟ لطفاً خودت زحمتش را بکش ما تماشا کنیم. بهتر است که خدا خودش آماده منجی گری شود و از عهده مسیح بر نمی‌آید. مسیح هم همانند ما انسان است. چطوری در مقابل قدرت‌های بزرگ تک‌وتنها قیام کند. ما سلاح و لباس‌های جنگی را قبل از تولدش آتش زدیم؛ چون ذوق‌زده و شگفت شدیم الان دیگر مهمات و تسلیحاتی نداریم. نتیجه قطعی، کار کار خود خداست وسلام. نه ما و نه مسیح هیچ‌کدام یارای عدالت‌گستری را نداریم. خودش انجام دهد. اصلاً به ما چه ربطی دارد؟ ایراد گرفت می‌گوییم که قومی ضعیف و حقیر بودیم شرمنده خجالت‌زده‌ایم. نتیجه دیگر اینکه خدا اصلاً قصد برپایی قیامت را ندارد؛ بلکه هدفش عدالت‌گستری روی زمین است و همین کره زمین می‌شود بهشت ما. خوب بهشت را به‌صورت ویلایی درست می‌کنیم و به خدا می‌گوییم که دیگر لازم نیست برای ما منزل بسازی و ما زحمت تو را کم کرده و ویلاسازی انجام شد. حوری‌ها را بفرست بیاید پایین کافی است. این بهترین نوع عدالت‌گستری است.

استنباط بنی‌اسرائیل قبل از تولد مسیح این می‌شود که قیامت کلاً کنسل شده است؛ چون هیچ حرفی از قیامت و زنده شدن مردگان نیست. اگر مردیم زیر خاک پوسیده و برای همیشه فراموش می‌شویم و اگر ماندیم به عدالت‌گستری می‌رسیم. یا خدا یا مسیح یکی از آنها این کار را انجام می‌دهند یا هر دو به کمک یکدیگر و شاید اختلاف و مشاجره هم پیدا کردند. در نهایت مردمان آن زمان آینده جاودانه شده و در عدالت‌گستری تا به ابد زندگی می‌کنند. خدا ظالم است؛ چون ما را می‌کشد و زیر خاک می‌کند؛ ولی آیندگان ما را جاودانه و در سایه عدالت حفظ می‌کند. بزرگان و خاخام‌ها هم لیاقت پادشاهی را دارند، اشکالی ندارد فعلاً حافظان تخت مسیح باشند.

استنباط بنی‌اسرائیل بعد از تولد مسیح این می‌شود که این مسیح با مسیح کتب قبلی ما سازگاری و همخوانی ندارد؛ چون تورات و انجیل او چیز دیگری است. در کتب ما خاخام‌ها گوینده هستند؛ اما در کتب مسیح، خود خدا با ما سخن می‌گوید. مگر خدا دهان و زبان و دست و قلم دارد. خدا هم سواد نگارش دارد؟ این مسیح متعلق به یک‌دنیای موازی دیگر است و اشتباهی سر اینجا درآورده است. پادشاهی، عدالت‌گستری، منجی گری، فرزند خدایی را اصلاً قبول ندارد. این به یک‌دنیای سوسیالیسمی تعلق دارد درحالی‌که سیستم ما پادشاهی و سلطنتی است. او می‌گوید که ما مثل تخم فاخته هستیم و اولاد ابلیس. قبلاً قوم برگزیده بودیم و بعد از ما عرب‌ها و مغول‌ها برگزیده می‌شوند. سخنان او بسیار توهین و تحقیرآمیز است. نباشد بهتر است و مصلوبش کنید. به بنی‌اسرائیل هم می‌گویم انشا الله دفعه بارداری بعدی مریم، مسیح ما زاده می‌شود. به مریم هم سفارش کردیم که فرزند دوم خود را طبق مطالب کتب ما تعلیم‌وتربیت کن هرچند که مریم در جواب گفت مسیح اول و آخری را من متولد کردم، منتظر کاترین پرز شکدم باشید که او مسیح باب میل شما را می‌زاید، انتظار تنها درمان درد شماست.

نتیجه کلی کتب عهد قدیم خلاصه است. بنی‌اسرائیل پسران و دختران خدا هستند. قیامت کنسل شده است. آنها قوم برگزیده هستند. عدالت‌گستری پیاده شده و سیاره زمین کادو پیچی و به بنی‌اسرائیل تقدیم می‌شود. البته در روز ولنتاین روز عشاق اسرائیلی. خدا معشوق است و بنی‌اسرائیل عاشق. بروید دنبال عرفان مرکاوا یا حلقه ارابه. متربی و شراب‌خواری و رقص و آواز را هم فراموش نکنید.

 

 

2- رمل دوم رومی (مسیحیت، صهیونیست کاتولیک):

ما رومی‌ها یک دوجین خدایان نر و ماده داشتیم. هیچ مدرک و سرنخی از آنها به دست نیامد و نتوانستیم آنها را ثابت کنیم. فقط به درد نبرد با خدایان پارس می‌خورد. خدایان کپی برابر اصل صرفاً با تغییر نام و قصه و حدیث و... ولی مریم و مسیح واقعی و فیزیکال بودند و معجزات زیادی داشتند. مریم باکره بود و مسیح را به دنیا آورد و مسیح که هزار ماشاءالله کلکسیون کاملی از معجزات داشت. درست است که مخالف خدایان روم و پارس بود ولی نتوانستیم او را راضی کنیم که جانشین و جایگزین خدایان ما شود و رشوه‌ها را پس فرستاد؛ ولی تمامی هدایای پارسیان مجوس را قبول کرده و خورد و اینک که نیست؛ بلکه مصلوب شده است. پس خدای یهود، روح‌القدس، مسیح و مریم را جایگزین خدایان خود کرده و به دنیا می‌گوییم که در نهایت خدایان ما زبان گشوده و از آسمان نازل شدند و خودی به ما نشان دادند. در نام‌گذاری آنها خطا داشتیم و این خطا اصلاح و برطرف شد.

۸ تای آنها اضافه هستند و حذف می‌شوند. بعدازاین رومی‌ها فقط ۴ خدا دارند و نه بیشتر و نه کمتر. در سنا و کنگره و مجلس عوام و اشراف هم تصویب و تأیید شد و به تأیید پادشاه روم رسید و مهر شیر نشان زیر اناجیل رومی منقوش است. یعنی لازم‌الاجرا شد. خدا پدر است و مریم مادر و روح‌القدس واسطه و دلال و مسیح پسر است. ما هم فرزند خدا محسوب می‌شویم. پدر و مادر ما خیلی ثروتمند و مهربان هستند و آرزوی هر انسانی است. هر گوهی بخوریم و هر غلطی بکنیم آنها ما را می‌بخشند. مگر کدام پدر و مادری فرزند خطاکار خود را تنبیه می‌کند. فوقش چندتا کشیده می‌خوریم همین و بس. مدرک ادعای ما اینکه خدا فرزندش مسیح را پای چوبه دار برد و به کشتن داد تا ثابت شود که دیگر تنبیهی در کار نخواهد بود و من فرزند اول و بزرگ خود را قربانی و فدیه سر شما کردم و تمامی گناهان شما را گردن او انداختم و مجازات کردم و تمام شد رفت پی کارش. شما آزاد و دمکرات و سکولار هستید آماده برای زنا و لواط و شراب‌خواری و کباب خوک، متربی، رقص و آواز و هر چه دلتان می‌خواهد. دین خدا بعدازاین اوپن سورس یا کدباز است. خودتان رمزها را ویرایش، تغییر و بهینه کنید تا توسعه یابد به کل دنیا و عالم تا اینترنشنال شود و به قول ترک‌ها دین خیلی خوبی است به‌شرط اینکه روز قیامت گندش در نیاید. کشیش‌ها پاپا و پدر هستند و خلیفه مسیح در روی زمین. چون مسیح پادشاه است، کشیش یا پاپ باید شاه شود. زهرمار و سم بدهید شاه بمیرد و پاپ جای او بنشیند. خاندان سلطنتی را به سیاه‌چال بی اندازید تا مقطوع‌النسل شوند.

خاخام‌های یهود و کتب عهد عتیق موی دماغ پاپ شده است. پاپ خشمگین است و دستور می‌دهد تا تمام خاخام‌های یهود را همانند توله‌سگ ولگرد و به همراه کتبشان دستگیر و به کلیسا بیاورند. فرمان و تصمیم پاپ چیست؟
ای بزرگان یهود و راهب و رهبان یا گوش به حرف من می‌دهید یا به سربازان رومی صلیبی دستور می‌دهم تا بنی‌اسرائیل را کشتار کنند. ما انجیل مسیح را ویرایش کردیم و اناجیل را توسعه دادیم؛ ولی با کتب شما تعارض دارد. در شورا تصمیم گرفتیم که تمامی کتب شما جمع‌آوری و کتب جدید تنظیم و منتشر شود و لابه‌لای آنها مطالب دیگری هم قید شود. به‌عنوان تشویقی شما می‌توانید آن لباس‌های مسخره را از تن به در کنید و البسه کشیش‌ها را به تن کنید و با کلی حقوق و مزایا. یهودیت از مد افتاد کمی فشن و به‌روز باشید. می‌دانم فقط یک مشکل است و آن اینکه کشیش‌ها نمی‌توانند ازدواج و رابطه جنسی برقرار کنند. مشکلی نیست ما خودمان در ظاهر چنین هستیم وگرنه این راهبه‌ها در اصل روسپی و فاحشه هستند. آنها را راهبه و باحجاب کردیم که کسی شک نکند. شما هم زنان و دختران خود را آورده و راهبه کنید. مابین خودمان قرعه‌کشی کرده و هر شب با آنها هم بستر می‌شویم. فرقه‌های جدید از نصرانیت تولید می‌کنیم که ازدواج هم برای شما آزاد شود. گوش‌به‌فرمان پاپ بدهید؛ چون به خیر و صلاح شماست. یهودیت بدنام شده چون قاتلان مسیح هستید. اگر نصرانی شوید می‌شوید دوستان و هم‌رزمان و حواریون مسیح. زمان مسیح ستیزی گذشت. به مسیح بد بگویید سربازان صلیبی ترتیب شما را می‌دهند و خودتان روی صلیب تشریف می‌برید. اینک مسیح پادشاه روم است و شما خبر ندارید. مسیح هم که در غیبت است و ما جور او را می‌کشیم. هرازگاهی در واتیکان احضار ارواح کرده و مسیح از روی صلیب پایین آمده و با ما سخن می‌گوید. شما خیلی عقب مانده‌اید و کتبتان بی‌اثر شده است و لازم است که روح تازه‌ای به آنها بدهیم.

اشعیا 61

  مژدۀ آزادی    

 ۱ روح خداوند بر من است. خداوند مرا برگزیده تا به رنجدیدگان بشارت دهم، دل شکستگان را شفا بخشم، به اسیران مژده آزادی دهم و کوران را بینا سازم.  ۲ او مرا فرستاده تا به قوم او که سوگوارند تسلی دهم و بگویم که زمان رحمت خداوند برای ایشان و روز غضب او برای دشمنانشان فرا رسیده است.  ۳ من غم مردم ماتم زده اورشلیم را به شادی و سرور، و نوحه آنان را به سرود حمد و ستایش تبدیل خواهم کرد. آنان همچون درختان بدست خداوند کاشته خواهند شد و آنچه را که راست و درست است انجام داده، باعث سرافرازی و ستایش وی خواهند بود.  ۴ ایشان خرابه‌های قدیمی را بازسازی خواهند کرد و شهرهایی را که از مدتها پیش ویران بوده‌اند آباد خواهند نمود.  
۵
ای قوم من، بیگانگان شما را خدمت خواهند کرد. ایشان گله‌هایتان را خواهند چرانید و زمینهایتان را شخم خواهند زد و از باغهایتان نگهداری خواهند کرد.  ۶ شما «کاهنان خداوند» و «خدمتگزاران خدای ما» نامیده خواهید شد. گنجهای قومها را تصاحب خواهید کرد و ثروت آنان از آن شما خواهد شد.  ۷ رسوایی و سرافکندگی شما پایان خواهد یافت و سعادت مضاعف و شادی ابدی نصیبتان خواهد شد.  ۸ خداوند می‌فرماید: «عدل و انصاف را دوست دارم و از غارت و ستم بیزارم. پاداش رنج و زحمت قوم خود را خواهم داد و با ایشان عهد جاودانی خواهم بست.  ۹ فرزندانشان در میان قومهای جهان معروف خواهند شد. هر که آنان را ببیند اعتراف خواهد کرد که قوم برگزیده و مبارک خداوند هستند.»  ۱۰ اورشلیم می‌گوید: «خداوند خوشی عظیمی به من داده و مرا شاد ساخته است! او لباس نجات و ردای عدالت را به من پوشانده است! من مانند دامادی هستم که بر سرش تاج نهاده‌اند و همچون عروسی هستم که با زیورآلات، خود را آراسته است.  ۱۱ خداوند عدالت خود را در تمام جهان آشکار خواهد کرد و همه قومها او را ستایش خواهند نمود. عدالت او در باغ جهان خواهد رویید و شکوفه خواهد آورد!»

بنی‌اسرائیل را هم تشویق کنید تا نصرانی شوند و به جمع ما ملحق شوند وگرنه نقره‌داغ می‌شوند. به آنها وعده‌سرخرمن بدهید تا راضی شوند. دست از لجاجت و مسیح ستیزی بردارند وگرنه صلیبی‌ها زنان و دختران شما را سزارین می‌کنند که کردند.

اشعیا 42

 خادم خداوند    

 ۱ خداوند می‌فرماید: «این است خدمتگزار من که او را تقویت می‌کنم. این است برگزیده من که از او خشنودم. او را از روحم پر می‌سازم تا عدالت و انصاف را برای قوم‌های جهان به ارمغان آورد.  ۲ او آرام است و در کوچه‌ها فریاد نخواهد کرد و کسی صدایش را نخواهد شنید.  ۳ نی خرد شده را نخواهد شکست و شعله ضعیف را خاموش نخواهد کرد. او عدل و انصاف واقعی را به اجرا درخواهد آورد.  ۴ دلسرد و نومید نخواهد شد و عدالت را بر زمین استوار خواهد ساخت. مردم سرزمینهای دور دست منتظرند تعالیم او را بشنوند.»  
۵
خداوند، خدایی که آسمانها را آفرید و گسترانید و زمین و هر چه را که در آن است بوجود آورد و نفس و حیات به تمام مردم جهان می‌بخشد، به خدمتگزار خود چنین می‌گوید:  ۶ «من که خداوند هستم تو را خوانده‌ام و به تو قدرت داده‌ام تا عدالت را برقرار سازی. توسط تو با تمام قوم‌های جهان عهد می‌بندم و بوسیله تو به مردم دنیا نور می‌بخشم.  ۷ تو چشمان کوران را باز خواهی کرد و آنانی را که در زندانهای تاریک اسیرند آزاد خواهی ساخت.  ۸ «من خداوند هستم و نام من همین است. جلال خود را به کسی نمی‌دهم و بتها را شریک ستایش خود نمی‌سازم.  ۹ آنچه تابحال پیشگویی کرده‌ام، انجام گرفته است. اینک پیشگویی‌های جدیدی می‌کنم و شما را از آینده خبر می‌دهم.»

 

اگر پرسیدند که این مسیح کجاست، می‌گویید کسی نمی‌تواند صدای مسیح را بشنود و او فقط درگوشی با پاپ حرف می‌زند و بعداً او به ما می‌گوید که مسیح چه گفت و زمانی که روی صلیب خسته شد، پایین می‌آید و با پاپ شب‌نشینی می‌کند. گویا آنها هم فرق مسیح با هاروت و ماروت را نمی‌دانستند. مسیح آن‌قدر سبک‌وزن شده است که نی و قلم زیر پای او نمی‌شکند و تمام اهل واتیکان در تعجب مانده‌اند. فکر می‌کنیم؛ چون غذا نمی‌خورد و آب نمی‌نوشد این‌گونه رژیمی و سبک‌وزن شده است. قبل از تولد مسیح شما نمی‌دانستید که مسیح کوران را شفا خواهد داد و در مورد عدالت‌گستری توسط او یا خدا شک داشته و دو دل بودید. اینک ما یقین آوردیم که عدالت‌گستر واقعی خود مسیح است و نه خدا.

۲۰ زمانی که مشغول دعا بودم و به گناهان خود و گناهان قوم خود اسرائیل اعتراف می‌کردم و از خداوند، خدایم برای شهر مقدسش اورشلیم التماس می‌نمودم، ۲۱ جبرئیل که او را در خواب قبلی دیده بودم، با سرعت پرواز کرد و هنگام قربانی عصر نزد من رسید ۲۲ و به من گفت: دانیال، من آمده‌ام به تو فهم ببخشم تا بتوانی این اسرار را بفهمی.  ۲۳ همان لحظه که مشغول دعا شدی، جواب دعای تو داده شد و من آمده‌ام تو را از آن آگاه سازم، زیرا خدا تو را بسیار دوست دارد. پس، حال، دقت کن تا آنچه را که درباره خوابت می‌گویم، بفهمی.  
۲۴ به امر خدا برای قوم تو و شهر مقدس تو هفتاد «هفته» طول خواهد کشید تا طبق پیشگویی انبیا فساد و شرارت از بین برود، کفاره گناهان داده شود، عدالت جاودانی برقرار گردد و قدس الاقداس دوباره تقدیس شود.  ۲۵ بدان و آگاه باش که از زمان صدور فرمان بازسازی اورشلیم تا ظهور رهبر برگزیده خدا، هفت «هفته» و شصت و دو «هفته» طول خواهد کشید و با وجود اوضاع بحرانی، اورشلیم با کوچه‌ها و حصارهایش بازسازی خواهد شد.  
۲۶ پس از آن دوره شصـت و دو «هفته»، آن رهبـر برگزیده کشته خواهد شد، ولی نه بـرای خودش. سپس پادشاهی همراه سپاهیانش به اورشلیم و خانه خدا حمله برده، آنها را خراب خواهد کرد. آخرزمان مانند طوفان فرا خواهد رسید و جنگ و خرابی‌ها را که مقرر شده، با خود خواهد آورد.  ۲۷ این پادشاه با اشخاص زیادی پیمان یک «هفته‌ای» می‌بندد، ولی وقتی نصف این مدت گذشته باشد، مانع تقدیم قربانی‌ها و هدایا خواهـد شد. سپس این خرابکار، خانـه خـدا را آلـوده خواهـد ساخت، ولـی سرانجـام آنچه برای او مقرر شده بر سرش خواهد آمد. دانیال فصل 9

 

در ضمن پاپ نبوغ خود را نشان داد و بن‌بست کور شما را باز کرد. این عدالت‌گستری مانع قیامت خدا نخواهد شد. مسیح را می‌کشند و خدا به خشم می‌آید و قیامت به پا می‌کند که چرا فرزند دلبند مرا کشتید. دیگر بنی‌اسرائیل نمی‌تواند به شما ایراد بگیرند. قیامت هم حق خداست و نمی‌توانیم حق‌وحقوق خدا را نادیده بگیریم. در کتب جدید حق‌وحقوق شرعی و فرضی خدا در نظر گرفته شده و لحاظ شده است و خدا از پاپ راضی باشد و خدا منت‌دار ما شد. بار اول قتل مسیح خدا بی‌خیال بود؛ چون خودش فرمان قتلش را صادر کرد؛ ولی بار دوم ساکت نخواهد بود؛ بلکه دست‌به‌کار شده و همه را مجازات خواهد کرد. قبل قتل مسیح همه بخشوده خواهند شد و فقط کسانی که بعد از قتل دوم مسیح هستند وارد جهنم می‌شوند.

الان کتب قدیم و جدید تعارضات خود را ازدست‌داده و همخوانی پیدا کردند. بروید دنبال دیوسی خودتان. چرت‌وپرت هم خواستید بنویسید خارج کتاب باشد. داخل کتاب چیزی نوشتید و نقاشی کردید به‌جای عزرائیل سربازان صلیبی بالای سر شما هستند. حرف بدی در مورد مریم و عیسی بزنید زبان از حلقومتان بیرون می‌کشند. کمشید برید بیرون پاپ خسته شد و زمان تیمارکردن اوست.

فقط قبل از رفتن یک سؤال برای ما مطرح می‌شود و آن اینکه بنی‌اسرائیل از ما می‌پرسند که رومی‌ها خودشان مسیح را مصلوب کردند. اینک چگونه در روی تخت پادشاهی او نشسته‌اند؟ پاپ و مشاورانش جواب می‌دهند که در کتب خود بنویسید "او را شلاق می‌زنند و بر سر جامعه‌اش قرعه‌کشی می‌کنند". رومی‌ها به فرمان خدا عمل کردند تا پیشگویی کتاب محقق شود وگرنه خدا و انبیا دروغگو از آب در می‌آمدند. ما هر گوهی خوردیم و هر غلطی که کردیم به‌عنوان پیشگویی بنویسید و بعد از مشاوره و تأیید ما به کتب بیفزایید ما هم در آینده چیزهای دیگری اضافه خواهیم کرد. فقط دقت کنید که متعارض و متناقض نشود وگرنه گندش در می‌آید. یهودیت و نصرانیت باید ادغام شود و تبدیل شود به صهیونیست کاتولیک تا همه چیز خوش و خرم تمام شود. مراقب صهیونیست‌های خالص و افراطی باشید تا رسوایی به پا نکنند وگرنه صلیبی‌ها ارسال می‌شوند. مسیح شبانه در قالب پاپا نوئل (عمانوئیل) از لوله‌بخاری (کانال شومینه) واتیکان پایین آمده و با پاپ جلسه فوق‌العاده برگزار می‌کند. قرار است در آینده رئیس‌جمهور فرانسه شود؛ ولی جلیقه زردها دمار از روزگارش در می‌آورند.

 

3- رمل سوم سگ سنی و اعراب:

مسیح افتضاح شد و سوءسابقه و سوءپیشینه پیدا کرد. نبوت و صلاحیت او را ابطال کنیم. قبل از اینکه سروکله او پیدا شود، خلفا را جانشین و جایگزین محمد کنیم و زمانی که او آمد متوجه شود که جای محمد خالی نیست و پر شده است و خیلی‌ها بر مسند او کرسی و تکیه زده‌اند. مهدی را اختراع و ترغیب و تحریک می‌کنیم که او را متقاعد کند که از رسالت خود دست بردارد. محمد خاتم‌النبیین است و نبوت و رسالت پایان یافت و مهدی به عیسی بگوید و توضیح دهد که نبوت تو هم باطل شد. از همان راه که آمده‌ای برگرد به صلاح خودت است وگرنه این بار به دست اعراب مصلوب یا سربریده می‌شوی.

مبادا به‌طرف یهود و نصارا رفته و بگویی که محمد دروغگو و شیاد بود و قرآن دروغ و باطل است و با آنها بیعت کرده و بر علیه ما بشورانی. بهتر است مهدی سر او را شیره مالیده و در کنار خود نگه دارد. او را وادار کند تا با خودش بیعت کرده و پشت سرش نماز بخواند و مهدی به او نماز و روزه و واجبات شرعی را بیاموزد. او را ختنه کند و مسلمانش کند و بر سرش عمامه و بر تنش عبا بگذارد و سنت محمد را به او آموزش دهد. غسل تعمید یحیی باطل بود این بار مهدی باید غسلش کند. مشکل ظهور مسیح را حل‌وفصل کردیم و مهدی موکل ماست. اینک با خیال راحت خلیفه رسول شوید و جای خلافت را خالی نگذارید از ابوبکر شروع می‌شود الی آل سعودی و بن لادن و ملاعمر و ابوبکر بغدادی. مسیح آمد و ادعای خلافت کرد به طرفش تیراندازی کنید و بگویید تو هرچه بودی برای بنی‌اسرائیل بودی و هیچ ربطی به اعراب و ما نداری؛ چون دین تو ناقص بود؛ ولی دین محمد کامل و تکمیل شد و ارث داد به ما. اینک ما باید اسلام را به تو آموزش دهیم. تشریف ببر دانشگاه وهابی‌ها و سلفی‌ها هدایت شوی به صراط مستقیم. به مادر تو مریم اجازه داده نشد که در کعبه وضع‌حمل کند؛ ولی هند اجازه یافت و معاویه را داخل کعبه و حرم رید و شد خلیفه و جانشین محمد. تو لیاقت این‌جور چیزها را نداشتی و نداری.

خیلی با شما مشاجره کرد بگویید که تو خودت می‌دانی که تمامی خلفا از ابوبکر تا بغدادی چه جور آدمی بودند و آنها گند و گوه زدند به خلافت و ریدند بر روی آن کرسی و جایگاه و مقام، تو که ادعای پاکی و عصمت داری اگر روی آن مسند بنشینی، کثیف و نجس می‌شوی؛ چون پر از مدفوع و ادرار و گند و گوه است. چرا نمی‌فهمی ما خودمان این کار را کردیم که خلافت از آن خودمان شود و نه تو. ابوبکر و مادرش رمال بودند گفتند که باید مدفوع انسان به مالید به جایگاه محمد، تا به ابد نصیب شما شود و از مسیح گرفته شود. تو که نمی‌توانی این‌گونه جادو و سحر عربی را باطل کنی. قدرت تو در ابطال سحر و جادوی اسرائیلی است. خلافت انبیا در میانه راه به یزید رسید او هم کرسی خلافت را به خون حسین پسرعموی خودت آغشته کرد. اینک می‌خواهی بر روی خون حسین جلوس کنی. ۱۴۰۰ سال هر چه بلد بودیم به کار بستیم تا تو نیایی. اینک از کجا پیدایت شد. قرار بود مهدی روز جمعه بیاید، چرا روز یکشنبه آمدی؟ حالا شنبه می‌آمدی یک حرفی چرا یکشنبه؟

جادوگران و ساحران و رمالان خبیث عرب شب و روز در حال نجس کردن جایگاه محمد هستند تا مبادا مسیح در آن جایگاه جلوس کند و چه گوه و نجاستی بهتر از ابوبکر و عمر که در مسجد نبی دفن شدند تا مبادا مسیح وارد حرم نبوی تغییر کاربری شده شود. آنجا در اول مسجد خدا بود؛ ولی بعداً حرم نبوی شد و به نجاست و مردار کشیده شد تا مانع ورود روح‌الله عیسی ابن مریم شود.

 

4- رمل چهارم مهدوی:

خبری از مهدی سنی‌مذهب و ضد مسیح نشد. سرنوشت او مبهم، مجهول و در هاله‌ای مرموز فرورفت. مهدی را از سنی‌ها گرفته و به تملک خودمان در می‌آوریم. رمل اول بنی‌اسرائیل را با رمل دوم رومی مخلوط می‌کنیم. مگر نمی‌بینید که رمل آنها قوی است و دنیا را گرفتند. نام مسیح را پاک‌کرده و نام مهدی را می‌نویسیم. نام بنی‌اسرائیل و رومی‌ها را پاک‌کرده و نام خودمان و شیعیان را درج می‌کنیم. اما نیاز به بومی‌سازی دارد؛ یعنی باید اسلامی شود. به مسیح می‌گویند فرزند خدا، خوب فرزند به چه دردی می‌خورد؟ به درد ولیعهدی و ولیعصری. خوب ما نمی‌گوییم که مهدی فرزند خداست بلکه می‌گوییم مهدی ولیعهد است و همان معنی را می‌دهد. مضافاً اینکه برادران سگ سنی نمی‌توانند به ما اشکال گرفته و تهمت و اتهام شرک وارد کنند. خدا در قران گفت که فرزندی ندارد ما هم که فرزند اتخاذ نکردیم؛ بلکه مدعی هستیم مهدی ولیعهد خداست و هیچ اشکالی هم ندارد. سنی‌ها با مسیح مخالف هستند و تمامی وظایف و مأموریت و مسئولیت را به دوش مهدی انداختند، خوب چشمشان کور، خودکرده را تدبیر نیست. الان ما مهدی را تملک کنیم، هم مسیح و هم تمامی آن رمل‌های قبلی را به مالکیت خود در آوردیم و به این دلیل است که دنیای یهودیت، نصرانیت و اهل‌سنت بر سر مهدوی‌ها آوار شده‌اند؛ چون تمامی کتب سحر و جادو و رمالی آنها را به سرقت برده‌اند و مال خودشان کرده‌اند. دنیای عالم با مهدوی درگیر و در حال جنگ است و برعکس. چون موضوعی بسیار مهم به‌عنوان سرقت رمل در میان است. این رمل باید وارد قانون اساسی شود:

 

اصل اول

حكومت ایران جمهوری اسلامی است كه ملت ایران، بر اساس اعتقاد دیرینه‏‌اش به حكومت حق و عدل قرآن، در پی انقلاب اسلامی پیروزمند خود به رهبری مرجع عالی‏قدر تقلید حضرت آیت‏ الله العظمی امام خمینی، در همه ‏پرسی دهم و یازدهم فروردین‏‌ماه یكهزار و سیصد و پنجاه و هشت هجری شمسی برابر با اول و دوم جمادی‏ الاولی سال یكهزار و سیصد و نود و نه هجری قمری با اكثریت ۹۸/۲‏% كلیه كسانی كه حق رأی داشتند، به آن رأی مثبت داد.

اصل پنجم

در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه)، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است كه طبق اصل یكصد و هفتم عهده‌‏دار آن می‏گردد. (رمل 1 و 2)

اصل یكصد و هفتم

پس از مرجع عالی‏قدر تقلید و رهبر كبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیان‏گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خمینی «قدس سره ‏الشریف» كه از طرف اكثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبری درباره همه فقهای واجد شرایط مذكور در اصول پنجم و یكصد و نهم بررسی و مشورت می‏‌كنند. هرگاه یكی از آنان را اعلم به احكام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یكی از صفات مذكور در اصل یكصد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب می‏‌كنند و در غیر این صورت یكی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی می‏‌نمایند. رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسئولیت‏های ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت. رهبر در برابر قوانین با سایر افراد كشور مساوی است. (رمل 3)

و ... رمل های دیگر

 

اما نتیجه:

در شامگاه ۷ تیر ۱۳۶۰ (برابر ۲۸ ژوئن ۱۹۸۱) بمب قدرتمندی مقر حزب جمهوری اسلامی را ویران ساخت و سید محمد بهشتی و ۷۲ مقام جمهوری اسلامی کشته شدند. محمدرضا کلاهی که به عنوان کاردان فنی تجربی تجهیزات صوتی در حزب جمهوری اسلامی کار می‌کرد متهم است که بمب را همراه خود به مقر حزب برد. به همین دلیل او عامل انفجار شناخته شد.

 

جنگِ ایران و عراق یا جنگِ هشت‌ساله (در ادبیات جمهوری اسلامی جنگِ تحمیلی و دفاعِ مقدّس و در منابع عربی و غربی جنگِ اوّلِ خلیج) و در عراق با نام قادسیهٔ صدام از آن یاد می‌شد. طولانی‌ترین جنگ متعارف قرن بیستم میلادی و دوّمین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام بود که نزدیک به هشت سال به طول انجامید. جنگ در ۳۱ شهریورِ ۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبرِ ۱۹۸۰) با حمله هوایی عراق به ده فرودگاه و حمله نیروی زمینی عراق در تمام مرزها به یک جنگ تمام‌عیار تبدیل شد. از نظر مقامات عراقی شروع جنگ در ۱۳ شهریور ۱۳۵۹-۴ سپتامبر ۱۹۸۰ و حملات توپخانه سنگین ایران به شهرهای خانقین و مندلی بود. مسئولان ایران بلافاصله جنگ را به یک دوگانه جنگ بین حق و باطل تبدیل کردند و مانند صفویه با افزودن شعائر شیعی به این جنگ خواص یک جنگ مذهبی را دادند.

و این قصه ادامه دارد تا زمان ظهور مسیح و حمله گاگ و مگاگ. ولی حمله آنها خیلی بدتر از حمله مغولان به ایران خواهد بود. حتی تصوری نمی‌توان از آن داشت؛ چون اسکندر مقدونی و خود چنگیز و فرزندانش توان مشاهده این نبرد خونین را نخواهند داشت چه برسد به شماها چون آن ملحمه است؛ یعنی جداشدن گوشت از استخوان.

پارسیان رکورد تعداد خدایان را دارند؛ چون معتقد بودند که تعداد خدایان جدید رومی یعنی چهارتا کم است. لیکن تصمیم گرفتند که دو عدد به خدایان قبلی خود افزوده و ۱۴ تا خدای جدید و تازه جانشین و جایگزین خدایان قدیمی و کهنه بکنند؛ چون قدرت مانور ۱۴ عدد خدا بیشتر از ۴ تاست یعنی آل الله و... نیشابور پر از این رمل‌ها و جادو نوشته‌ها بود که توسط مغولان به خاک و خون کشیده شده و تمامی آن سحرها سوزانده شد؛ چون مغولان از رمالی متنفر شده بودند.

 

 

5- رمل پنجم داروینیسم:


در نهایت توله‌های مشترک آدم و ابلیس ادعا کردند که ما به چیزی به نام علم و دانش دست‌یافته‌ایم و متمدن شده‌ایم. از دین و مذهب و جادوگری و رمالی خسته شدیم. می‌خواهیم باتربیت، شبیه آدمی زاد، روشنفکر، دگراندیش، سکولار و دمکرات باشیم. سرکرده اینها داروین بود که خودش شبیه یک گوریل فرار کرده از باغ‌وحش لندن بود. او یک‌عمر تلاش کرد و عمر و زمان و انرژی خود را بر سر این گذاشت که نوع بشر بعد از گذشت ۴.۵ میلیارد سال از یکی از این سامانه‌های کیهانی یعنی کهکشان راه شیری (میکائیل) به وجود و به تکامل رسیده است. عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد. داروین سعی داشت با این تئوری خود به همه ثابت کند که خدا نیست و انسان از نسل میمون جنگلی یا انتر درختی است که شامل دانشگاهی‌ها می‌شود؛ چون آن را قبول کرده و پذیرفتند. یعنی نیازی نیست که به یاد خدا باشید و از قیامت و جهنم بترسید. این نظریه من را به همه نشان داده و خدا، دین و مذهب را مقلوب کنید. ولی داروین خبر نداشت که راه کهکشان یک ملک است و نام او میکائیل یا میخائیل همان مایکل خودشان است. خلقت طایفه جنیان و انسان‌های بدوی تکاملی است. طایفه جنیان به‌واسطه خالص‌بودن ژنوم، سریع متکامل شده و به نهایت توانایی خودشان رسیدند؛ ولی انسان ترکیبی بود و در تکامل شکست خورد؛ چون شعورش نصف نیمه و نصفه‌کاره بود و با دست خودش ژنوم خودش را نابود کرد.

اما مشکل دیگر دانشگاهی‌های درختی، انیشتین بود که توهم وجود زمان را بر آنها تلقین کرد. یعنی ما چیزی به نام زمان داریم. درحالی‌که این‌گونه نیست، خداوند هر لحظه به میکائیل فرمان دهد، کلیه حیوانات روی زمین از روز اول پیدایش تا به الان را در عرض یک چهلم ثانیه مدت‌زمان پلک‌زدن چشم انسان از زیر خاک بیرون آورده و جاری می‌شوند. گویی سیلی خروشانی از گوشت و استخوان در حال نزدیک شده به‌طرف شماست. چون زنده شدن مردگان در طول تاریخ بشریت و قبل از رسالت محمد دیده شده است. یکی از معجزات مسیح و انبیا بنی‌اسرائیل زنده کردن مردگان بود که واقعاً مشاهده شده و هیچ شک و تردیدی در آن نیست حتی خوابیدن و بیدارشدن اصحاب‌کهف. مسیح از گل کوزه‌گری مجسمه پرندگان را می‌ساخت و در آن می‌دمید و آنها جان گرفته و به پرواز در می‌آمدند. از جایی که خدا از روح خود در گل دمید و آدم خلق شد به مسیح هم گفتند که فرزند خداست چون او هم انجام داد. ولی نفهمیدند که فوت‌کردن هوای داخل ریه با دمیدن روح تفاوت خیلی زیادی دارد و شیاطین فریب‌خورده و گمراه شدند و فتنه‌ای به پا کردند که مسیح فرزند خداست و بعد از او اگر ما جانشین مسیح شویم ما هم می‌شویم فرزندان خدا. واقعیت این است که خدا فقط آدم را خلق کرده و مسیح را قبض روح می‌کند و بقیه کار با ملائکه است. خدا در مقام فرمان و دستور و ملائکه در مقام قبول و اجرا هستند. انسان‌ها با زمان مشکل داشته و درگیر آن هستند؛ ولی یک چهلم ثانیه و ۴.۵ میلیارد سال برای‌خدا هیچ تفاوتی ندارد. خداوند هر زمان اراده کند و به ملائکه فرمان دهد، مردگان از زیر خاک بیرون می‌پرند. خودش هم اصلاً دست به سیاه‌وسفید نمی‌زند.

 

مَا خَلْقُكُمْ وَلَا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿۲۸﴾ لقمان

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۸۲﴾ یس

 

ازاین‌رو شیاطین فریب خوردند و گمراه شدند که خداوند خلقت را با ورد و جادو انجام می‌دهد؛ یعنی از الفاظ و لغات مرموز و جادویی استفاده کرده و مخلوقات را خلق می‌کند درست مثل هری پاتر.

 

و اگر به‌درستی ما نازل می‌کردیم به‌سوی ایشان ملائکه را و سخن می‌گفت با ایشان مردگان و جمع‌آوری می‌کردیم برای ایشان هر (تمام) چیزی را پیشاپیش، شایسته نباشند برای اینکه ایمان آورند، مگر اینکه بخواهد خداوند و لیکن اکثرشان جهالت (نادانی) می‌کنند

و آن‌چنان قرار دادیم برای هر (تمام) خبررسانی (پیامبری) دشمنی [از] شیاطین انس و جن، وحی می‌کند بعضی از ایشان به‌جانب بعضی سخن آراسته (طلایی) فریبی (غروری) ، و اگر خواست سرور تو انجام نمی‌دادند آن را، پس رها کن ایشان را و آنچه را که افترا می‌بندند ۱۱۲ انعام

 

مایکل همین‌الان گوش‌به‌فرمان خداست، اگر الله فرمان دهد خود داروین و جدوآباد شما را زیر یک چهلم ثانیه از زیر خاک بیرون کشیده و لخت مادرزاد با سروصورت خاکی در مقابل شما قرار می‌دهد. مادر به حال زایشگاهی‌های انتر بگرید.

 

انسان‌ها سگ‌توله‌های مشترک آدم و ابلیس یا توله‌های لوسی باشند، هیچ تفاوتی ندارد. در نهایت الله به مایکل می‌گوید، همه آنها را بریز بیرون و ناگهان همگی زنده شوید. الکی دلتان را به آدم یا لوسی خوش نکنید.

 

و گوش فرا ده روزی را [كه] ندا  ميدهد منادی  از مكانی ( محلی ) نزديكی

روزی [كه] ميشنوند فرياد ( بانگ ) را به حقيقت ، آن [است] روز خروج ( زنده شدن )

ما ، ماييم [كه] زنده ميكنيم و می ميرانيم و به سوی ما اختتاميه ( پايان راه ، سرنوشت ، مقصد ، بازگشتگاه ، پايان كار ) [است]

روزی [كه] شقه شقه ميشود ( تكه تكه و شكافته ميشود ) زمين از ايشان به سرعتی  ، آن جمع آوری برای ما آسانی [است]

ماييم داناتر به آنچه كه ميگويند و نيستی تو برای ايشان به مجبور كننده ای ، پس ذكر كن به [وسيله]  قرآن كسی را كه ميترسد [از] وعده من 45 ق

 

نتیجه این ۵ مدل رمالی چیست که آثار آن کاملاً مشهود و معلوم است. خیلی ساده است خدا فراموش می‌شود و همچنین قیامت و عذاب جهنم. کسی که کتاب قرآن می‌خواهند همیشه به فکر خدا و ترس از قیامت و آتش جهنم است؛ ولی آن بی‌پدر و مادری که گرفتار این ۵ رمل می‌شود اطمینان حاصل می‌کند که خدا و قیامت نیست و بهشت و جهنم چرند است. این ۵ مدل رمل به انسان‌ها می‌گویند بدون احساس خطر به قرمساقی و قوادی خودتان ادامه دهید. مشغول عیاشی و کثافت‌کاری و زنا و لواط شوید درست همانند راهب و رهبان و اساتید مفسدفی‌الارض حوزه و دانشگاه و خلاصه درست همانند و مثل آنها بی‌ناموس شوید و مادران، زنان، دختران و خواهران خود را به اشتراک بگذارید (وب یا شبکه جنسی) و عوض‌وبدل کنید (آدرس‌دهی) و پایگاه یا سایت جنسی (حوزه و دانشگاه) ایجاد کنید. اگر مشاجره و اختلافی پیش آمد قرعه‌کشی کنید که به‌صورت تصادفی شب باید با کدام روسپی و فاحشه‌ای هم‌بستر شوید و صبح کنید. همجنس‌بازی هم که جای خودش را دارد که موردعلاقه و پسند حوزه و دانشگاه مخصوصاً اساتید مفعول است. سحر و جادو و رمالی به‌غیراز این نتیجه‌ای ندارد.

بر فرض محال کسی هم از راه رسید و ظهور کرد، خوب بساط شام آخر و متربی و رقص و آواز و شیرینی‌خوران را برقرار می‌کنیم که آقا زمانی تشریف‌فرما شدند و گوسفند در مقابلش نجس کنید و منجی در نهایت از راه رسید. آنها را هم مدتی قاتی خودمان می‌کنیم تا خبر قیامت و قتل خودشان را به ما بدهند. خیلی سریع غسل کرده و کفنمان را از بازار تهیه می‌کنیم. توبه کرده و مسواک می‌زنیم و وصیت‌نامه تنظیم می‌کنیم. خودمان را آماده کشته‌شدن آنها و شروع قیامت می‌کنیم. دو دختر ناقلا آنها را مسموم کرده و بر اثر سم زهرماری آنها، قیامت شروع می‌شود؛ چون خود آن دو نفر با عدالت‌گستری مانع و سد بزرگی بر سر قیامت ایجاد کرده بودند و آن دو دختر شروع به فساد گستری می‌کنند و به دست خدا بهانه‌ای می‌افتد تا قیامت را خیلی سریع شروع کند. چون اگر در دنیا عدالت و عدل و قسط و داد پیاده شود که خدا نمی‌تواند قیامت کند. خدا وقتی قیامت می‌کند که دو فرزند دلبندش به دست دو روسپی چیزخور شوند و بعد از مسموم‌شدن فساد بر عدالت مستولی می‌شود و خدا قیامت به پا می‌کند. دنیای رمال‌ها این‌گونه است. البته فراموش کردیم که بگوییم در آینده قرار است که خورشید تبدیل به غول سرخ شود و سیاره زمین را مثل اژدها به بلعد که قیامت انترهای درختی این‌گونه است. خوشبختانه یک فرصت چند میلیاردساله دارید پس خوش و خرم باشید کو تا چند میلیارد سال بعد نه خدا و نه قیامت هیچ ترس و وحشتی ندارند چون نیستند.

آن دو منت‌دار و نون و نمک ما را خورده‌اند. مسیح باید جلوی انفجار طارق و صیحة واحدة را بگیرد و سیاه‌چاله‌ها را تبخیر کند. درست مثل سوپرمن تا جلوی تخریب سیاره زمین را بگیرد؛ چون خیلی حیف است. سال‌ها برای عمران و آبادی آن تلاش کردیم. چندین واحد آپارتمان برای خود ساخته‌ایم و دادیم اجاره. ناسا و ناتو هم با او همکاری می‌کند همچنین اسپیس ایکس. مهدی هم با اسب سفید باید جلوی یأجوج‌ومأجوج ایستادگی کند و حمله و هجوم آنها را دفع کند و نیروی کمکی هم که هست؛ یعنی سپاه و بسیج. مذاهب ابراهیمی و کفار و مشرکین و منافقین باید متحد شده و خاکی بر سرشان بریزند وگرنه گوشت چرخ‌کرده شده‌اند از ما گفتن. دانشگاه و حوزه هم باید وحدت کنند وگرنه اوضاعشان خیلی خراب است. شرکت‌های داروسازی هم پادزهر درست کنند و نزدیک‌شدن دختران به مسیح و مهدی ممنوع شود.

مشکل جوامع بشری و توله‌های مشترک آدم و ابلیس امروزی این است که ترسشان از خدا، روز قیامت و جهنم ریخته است و دست به هر کاری می‌زنند و هر سخنی که خواستند به زبانشان می‌آورند و زمان آن کم‌کم فرامی‌رسد که گوشمالی حسابی داده شوند و دریایی از خون و کوهی از جنازه در مقابل خود ببیند. بدبخت و بدشگون پیروان مذاهب ابراهیمی که فکر می‌کنند ملائکه و انبیا و صالحان به دادوفریاد آنها خواهند رسید که متأسفانه و با کمال پوزش خود آنها در این کشتار دست دارند؛ چون آنها هم جان‌به‌لب شده‌اند.

 

برای اوست آنچه که در آسمان‌ها و آنچه که در زمین است و اوست والای بزرگ ۴

نزدیک است [که] آسمان‌ها چاک خورند از بالاهایشان و ملائکه تسبیح کنند به ستایش سرورشان و آمرزش بخواهند برای کسی که در زمین است، آگاه باشید به‌درستی خداوند اوست آمرزنده مهربان ۵

و کسانی که اتخاذ کردند از غیر او سرپرستانی (دوستانی) را، خداوند مراقبی است برای ایشان و نیستی تو برایشان به وکیلی (مدافعی)۶ شوری

 

همان‌طور که در مبحث سلیمان نبی و ملکه سبا توضیح دادیم، طایفه جنیان واقعاً موفق به نقل‌وانتقال تخت ملکه سبا نشده‌اند؛ بلکه با انحراف ذهن سلیمان، بدل این تخت را در نزد سلیمان بی‌هوش شده ساخته‌اند که هم سلیمان نبی و هم ملکه سبا در نهایت متوجه حقه و ترفند آنها شده‌اند. اقوام کوشیا و اسکندر مقدونی هم متوجه شده‌اند که این اقوام غارتگر واقعاً یأجوج‌ومأجوج حقیقی نیستند؛ بلکه ذهن اقوام کوشیا را مخدوش کرده و آنها را فریب داده بودند. ولی خداوند در کتاب قرآن داستان سلیمان و ملکه سبا را چنان تعریف کرده است که واقعاً شیاطین فریب می‌خورند و فکر می‌کنند که در کتاب قرآن علم و دانشی پوشیده و ماورایی وجود دارد که از طریق رمالی و دعا و جادو نویسی می‌توان کارهایی مشابه انجام داد که در عمل غیرممکن است. تعریف این داستان‌ها به این‌گونه، ایجاد انحراف ذهن توسط خدا برای آنهاست که به‌طرف سحر و جادو و رمالی تمایل پیدا کنند؛ چون بسیار وسوسه‌کننده است که انسانی دست به این چنین قدرتی یابد. این انتقال تخت فقط و فقط توسط خدا قابل‌انجام و عملی است که خودش هم انجام نمی‌دهد؛ بلکه دستور اجرایی آن را به مایکل می‌دهد و او برای خدا انجامش می‌دهد. جنیان و انسیان هرگز و ابداً توان انجام این‌چنین کارهایی را ندارند؛ بلکه این حکایت مشوقی بوده است که بنی‌اسرائیل به‌طرف سحر تمایل پیدا کنند که نتیجه آن گمراهی تقریباً تمامی مذاهب ابراهیمی است؛ چون هیچ توجهی به کلام خدا ندارند و به دنبال بازیگوشی و شیطنت خودشان می‌روند. کتاب قرآن هر قدر برای بندگانش هدایت کنند باشد برای شیاطین هزاران برابر گمراه و منحرف‌کننده‌تر است.

رمالی، جادوگری، سحر، نیرنگ، حقه‌بازی، عوام‌فریبی از طریق سوءاستفاده از نام انبیا و صالحان و... کار بسیار خطرناکی است که می‌تواند میلیون‌ها کشته و زخمی به‌جای بگذارد و نمونه بارز آن تاریخ‌تمدن یهودیت، نصرانیت، اهل‌سنت و مهدویت است که بسیار پرتنش و خون‌آلوده بوده و هست و خواهد بود و صدالبته سرنوشت بسیار شوم و دهشتناکی که در آخرت نصیب آنها می‌شود. رفتن به دنبال این‌گونه شیطنت‌ها واقعاً کار انسان‌های احمق و ابلهی است که هیچ باوری به زنده شدن و داخل‌شدن به جهنم را ندارند که در حقیقت محقق شده و بر سرشان می‌آید؛ چون دامی است که خود شخص خدا در مقابل آنها افکنده است؛ ولی طمع کرده و وارد دام و تله می‌شوند؛ چون فکر می‌کنند سفره و خوانی بی‌صاحب و بی‌منت است و تا می‌توانند از این سفره زهرآگین می‌خورند. به‌کاربردن عبارات و الفاظی همچون عزیز ابن الله، مسیح ابن الله، مهدی ولیعصر و ولیعهد و...، ابوبکر و... خلیفة الرسول و... آل الله محکومیت به داخل‌شدن به جهنم عبدی دارد بدون هیچ‌گونه ترحم و بخششی حتی اگر گوینده آنها اولاد اول نبی بوده باشد. به‌کاربردن اسامی الله، ملائکه، انبیا و صالحان به‌صورت نادرست و به خطا، کار دست انسان‌ها می‌دهد که هرگز قابل‌جبران و اصلاح نخواهد بود. شخصی بی‌سواد بوده باشد یا استاد حوزه و دانشگاه هیچ فرقی نمی‌کند پرتاب به‌طرف جهنم حتمی و محقق‌شدنی است.

 

نتیجه‌گیری کلی چیست؟
توله‌های مشترک آدم و ابلیس دو گروه کلی هستند. گروه اول کسانی که می‌خواهند با استفاده و یا سوءاستفاده، از کتب آسمانی، ملائکه؛ انبیا و صالحان و... به جنگ خدا برخاسته و طاغوت را تملک کنند. در ظاهر دوست خدا ولی در حقیقت دشمن خود خدا هستند؛ چون به‌جای خدا، خودشان و طاغوت را به پرستش گرفته‌اند. گروه دوم که می‌خواهند با استفاده یا سوءاستفاده از علم و دانش و خلقت خدا در کیهان با خود خدا وارد جنگ و مبارزه شده و وجود خدا را نفی کنند و به همه ثابت کنند که خدا نیست و انسان از نسل میمون است و دین هم چرند است حتی قیامت و زنده شدن مردگان و جهنم و...

گروه اول مرتجع، خرافه گرا، خرافه‌پرست و انسان‌های ابله و نادان و احمق شناسایی و نامیده می‌شوند. ولی گروه دوم روشنفکر، دگراندیش، مدرن، سکولار، دمکرات و... نامیده و شناخته می‌شوند. ولی وجه مشترک خیلی زیادی دارند. چون ژنوم و تخلف و جرمشان یکی و مشترک است. یعنی هر دو گروه سعی کردند که از محتویات داخل کیهان (خلقت خدا) بر علیه خود خدا استفاده کنند. خیلی طبیعی است که خدا گمراهشان کند تا سر از ناکجاآباد در بیاورند. چون این جنگ است و خداوند ذهن دشمنانش را گمراه می‌کند تا بیراهه بروند و این راهبرد خدا در جنگ است. هر دو گروه به زنده شدن و عذاب جهنم کافرند. گروه اول از دین خدا برای خود سلاح می‌سازد و گروه دوم با خلقت خدا و سپس با هم درگیر می‌شوند؛ چون دعوا بر سر تصاحب و تملک قدرت و ثروت یعنی همان طاغوت است؛ چون هدف مشترکی دارند و در نهایت خودشان یکدیگر را کم و ضعیف می‌کنند. خدا هم صرفاً نظاره و تماشا می‌کند تا آن لحظه پایانی روز قیامت. به هر دو گروه نشان می‌دهد که جریان از چه قراری بود و چه بلایی سرشان آمد و درحالی‌که اصلاً خودشان خبر نداشتند.

 

 

سرنوشت شوم پارس:


پارسیان دو گروه کلی هستند.


۱- خدا هست؛ ولی قیامت و جهنم کنسل شده است و یا اینکه ما نسوز شده‌ایم. خوب چرا؟ چون خدا فرزند آخر و کوچک‌تر خود را ولیعهد و جانشین و جایگزین خودش قرار داده و او قیامت و جهنم را تبدیل به عدالت‌گستری و حکومت عدل جهانی کرده و بهشت را روی سیاره زمین برای ما بر پا خواهد کرد و تمام ثروت و قدرت زمین از آن ماست. مسیح را خیلی‌وقت‌پیش کنار زده و ارث‌ومیراث آل الله را از آن خودکرده است. مسیح یا عزیز در قدیم فرزندان خدا و پادشاه مصر و عالم بوده‌اند. خدا بعداً تغییر فکر و تصمیم داد و دید و دریافت که مهدی خلف است و گویا مسیح و عزیز ناخلف بودند؛ چون شک و شبهه بر آنها بسیار شد. یوسف در نهایت از زلیخا (مادر خوانده اش) کام گرفت و مسیح هم که... اما شک و شبهه بر ما کلاً برطرف شد. با قاطعیت تمام دریافتیم که مهدی فرزند نهایی و خلف خدا و ولیعصر و صاحب‌الزمان شده است و... مبادا تردید کنید.

 ۲- خدا نیست و انسان از نسل میمون است. دین چرند است و هر کاری که دوست داشتید انجام دهید و...

 

نتیجه چیست؟ درگیری بر سر طاغوت و کسب قدرت و ثروت است و حاصل به مقدار بسیار زیاد کشته شاید ۲۰ میلیون و کلی خسارت است شاید ۵۰ درصد. رمالان گروه ۱ و ۲ و ۳ هم ذی‌نفع و یک طرف ماجرا هستند و در درگیری شرکت می‌کنند تا حق‌وحقوق خود را دریافت کنند. یعنی رمل چهارم باطل شود؛ ولی رمل‌های دیگر به قوت خود باقی بماند. یعنی جنگ و نبرد رمال‌ها شروع می‌شود. چرا؟ چون دشمنان خدا خودشان باید یکدیگر را کم کنند و بازمانده آنها توسط مگاگ نابود می‌شوند.

 

 

سرنوشت شوم اعراب و اسرائیل و... کل دنیا:

زمانی که هوش و حواس کل مردم دنیا به آخوند، پاسدار، بسیجی، موشک، پهپاد و UF6 و بمب هسته‌ای خانمان‌سوز منحرف و گمراه شده است، دابةالارض و مسیح آنها را صدا می‌زند. مردم دنیا شاید خیلی خوشحال شوند که مسیح موعود از راه رسید تا ما را از دست پارسیان و اسلام و محمد و قرآن نجات دهد و مسیح به آنها می‌گوید مگر من به شما نگفتم که بعد از من پیامبری می‌آید به نام احمد و از او تبعیت و پیروی کنید و این سحر و جادوگری و رمالی را رها کرده و از خدا و روز قیامت و جهنم بترسید. گوش نکردید و این شد سرنوشت شوم نهایی شما. آمده‌ایم که شما را گوشت چرخ‌کرده و زیر سم اسب بگذاریم. بلایی بر سر شما بیاوریم که یک هزارم آن از عهده پارسیان بر نیاید. پارسیان خودشان گوشت زیر سم اسب هستند. سرنوشت همه شما مخلوط و درهم‌وبرهم شده است و چیزی نیست جز آتش جهنم چون عصیان و نافرمانی الله خالق کیهان را کردید. ای‌کاش مسلمان و تسلیم او شده بودید و به این خاک سیاه و سرنوشت شوم گرفتار نمی‌شدید و همه آن داستان‌ها چیزی نبود جز انحراف ذهن شیاطین برای گمراهی خودشان و گمراه‌کردن شماها. طاغوت یا سیاره زمین برای شما ماندنی و ماندگار نیست. آنچه برای شما می‌ماند خشم و لعنت و نفرین خداست تا زمانی که خود خدا هست؛ یعنی تا به ابد و یک روز.

مهدویت آینه خریت و جهالت خود شماست که به تکامل رسید و بلای جان خود شما شد و درست در مقابل شما قرار گرفت و ایستاد. تکامل رمالی و شیادی قدیمی خودتان بود. نظریه تکامل داروین برای توله‌های مشترک آدم و ابلیس شامل نمی‌شود؛ ولی تکامل خباثت و شرارت خود شما شامل مهدویت می‌شود؛ چون جد و ریشه و نیای مشترکی دارید به نام جناب ابلیس جن. تمامی گونه‌های متکامل شده و متفرق شده از نسل ابلیس در نهایت در مقابل یکدیگر علم می‌شوند و آن روز همین روز است. آمده‌ام که کشتار و کمتان کنم؛ چون خیلی زیاد و شرور شده‌اید. زمان جان‌دادن شماست ای ملعون‌ها. هیچ نبودید جز گروهی از رمالان و شیادان شرور که از دین و خلقت خدا سوءاستفاده می‌کردید آن هم بر علیه خود خدا و صالحان زمین. اینک صالحان در کنار من هستند و به‌آرامی و آسایش قبض روح شده و می‌رویم بالا. ولی قبل از آن شما را جان‌به‌سر و زجرکش می‌کنیم. شاید هم خودتان خودتان را کشته و خودکشی کنید خیلی بهتر است؛ چون بهتر از خفت و خواری به دست ماست.

دنیای عالم چنین فکر و تصور می‌کند که روح‌القدس فرشته رحمت و مسیح منجی عالم و بشریت است. کور خوانده‌اید زمان نزول مائده به پایان رسید. آن دو جلاد و قصاب سفاکی هستند که از طرف خدا نازل می‌شوند که جادوگران و رمالان و ساحران را قطعه‌قطعه کنند؛ ولی به صالحان و بندگان خدا و یکتاپرست‌ها رحم می‌کنند. می‌پرسند که این مهدی کیست و در جواب می‌گوید که مهدی پسرعموی من و از آل‌عمران بود؛ ولی مجهول‌شدنش درخت زقوم یا مجیک ماشروم بود و مهدوی‌ها خوردند و دچار توهم شدند که می‌توانند به پشتوانه و یاری مهدی با کل دنیا سرشاخ شوند و خود مهدوی‌ها چیزی نبودند جز برای انحراف ذهن شما که از خدا، قیامت و جهنم و چنین روزی غافل شوید. بجای اینکه از خدا بترسید و مسلمان شوید از مهدوی‌ها ترسیدید. مهدوی‌ها نیز درخت زقوم و فتنه شما بودند.

مهدوی‌ها و صهیونیست‌ها مگر با هم فرقی دارند؟ یک‌مشت گدازاده، رعیت‌زاده، برده زاده، پشت کوه ریده شده، پابرهنه بدوی چادرنشین، عشایر گاوچران، بیابان‌گرد و صحرانشین رمال. همچنین فاحشه، مفعول، جنده، روسپی، زنازاده زناکار، حرامی حرام‌زاده بی‌ناموس و بی‌اصل و نصب. مدرک اثبات مدعا چیست؟
چه دلیل و مدرکی بهتر از شرک. کسی که مادرش خراب و فاحشه باشد برای خدا هم شریک و فرزند اتخاذ می‌کند. حالا در اسلام حرام است خوب نوچه و نایب اتخاذ می‌کند. خدا هیچ نیازی به نوچه و نایب و... ندارد. آن پدر و جدوآباد قرمساق و قواد و الواط شماست که عادت به نوچه و نایب گردانی دارد. خدا خلقت و کیهان دارد بیش از ۲۰۰۰ میلیارد ملک به‌عنوان بنده و سرباز. خدا وزیر، مشاور، وکیل، کفیل، ولی، قیم، وصی، معاون، منجی، عدالت‌گستر، ولیعهد، ولیعصر و... ندارد. اینها توهم ناشی از خوردن قارچ جادویی یا زقوم است. خودکشی کنید و بمیرید خیلی بهتر از دیدن و شنیدن چنین روزهای بسیار شوم است. کثافت‌کاری خانوادگی (طویله) خودتان را به دین خدا توسعه و داخل نکنید.

آقا دنیای عالم مدعی هستند که مسیح فرزند خداست، همه‌جا ذکر خیر فرزندان خداست. ما بگوییم که مهدی ولیعهد و ولیعصر و... چه می‌شود؟ مگر آنها سیاه شدند و سوختند و یا اینکه سنگ یا خشکیده شدند. کل دنیا دست آنهاست و عشق و حال و عیش‌ونوش می‌کنند. وضعشان از ما هم بهتر است و در رفاه و آسایش هستند. اصلاً ما هم مسیحی و نصرانی می‌شویم حتی بهایی یا یهودی البته اگر صهیونیست‌ها بپذیرند.
گاو و گوسفند را که پروی می‌کنند به آنها نمی‌گویند قرار است که در نهایت به کشتارگاه بروید. تازه هزاران بار کسی به آنها هشدار دهد که مواظب و مراقب خود باشید، چون سرنوشت شوم شما در کشتارگاه صنعتی است. اصلاً چیزی حالی نمی‌شوند و کک آنها نمی‌خارد؛ چون حیوان هستند و شعور و عقلشان به این‌جور چیزها نمی‌رسد. زیاد هشداردهی جفتک می‌زنند و شاخ می‌خورید. ولی زمانش که فرارسید چاقو را به دست خود مسیح می‌دهند و می‌گویند تا ته ببر. از خرخره شروع کن و از گردن بیرون بیاور. مسیح هم می‌گوید باکمال‌میل بی‌صبرانه منتظر چنین روزگاری بودم. ۳۳ سال هم خودم و هم مادرم آزار و اذیت شدیم و در نهایت آن واقعه جمجمه و صلیب. می‌دانید چرا؟ چون خدا استاد اعظم انتقام گرفتن است. پیروان مذاهب ابراهیمی را به دست خود مسیح مجازات و کیفر می‌کند؛ چون تمامی مذاهب ابراهیمی دشمن و بدخواه اویند و یا اینکه از خود او نیز سوءاستفاده کردند. پس بدانید و آگاه باشید که خدا گفت محمد خاتم‌النبیین (آخرین پیامبران) و نگفت محمد خاتم النبوت (پایان پیامبری). عقل مسلمانان پاره‌سنگ دارد و به‌خوبی منحرف و گمراه شد. چون نمی‌دانند که نبوت مسیح باطل نشده است؛ بلکه پابرجاست و با ظهور مسیح دوران نبوت او مجددا شروع و آغاز می‌شود؛ یعنی روز از نو و روزی از نو، خدا دست‌بردار شما نیست هرچند که شما خدا را رها کرده باشید. نبوت با قبض روح مسیح و تخریب سیاره زمین یا طاغوت پایان می‌گیرد. ولی این نبوت با نبوت‌های قبلی فرق دارد. در گذشته انبیا و خود مسیح آزار و اذیت شدند؛ ولی این بار نوبت آزار و اذیت و جزر و شکنجه دیگران است. این بار ورق بر می‌گردد و مسیح انتقام انبیا قبلی را هم می‌گیرد. بدشگون و بدبخت کسانی که اعلام ولایت و خلافت کردند و در جایگاه محمد و مسیح کرسی زدند.

عیسی ابن مریم فعلاً در وقت استراحت است و در نیمه دوم نبوت و تایم اضافه وارد میدان نبوت خواهد شد تا نبرد را به نفع الله ببرد. بازی تماشایی است؛ چون به‌جای توپ فوتبال سرهای برید در جریان است. خودکشی شرف دارد تا واردشدن به این میدان نبرد یا حتی تماشای این‌چنین نبردی. به آن می‌گویند ملحمه یا قرقیسیا یعنی جایی که گوشت از استخوان دریده و جدا می‌شود. صد رحمت به میدان گلادیاتورها (کولوسئوم یا کلوسیوم)

این مطالب را هم به اشعیا اضافه کنید همه چیز تکمیله:

تمامی سلاح‌های گرم و خودکار و نیمه‌خودکار، سرد و تبدیل به خودنویس، قلم و مداد خواهد شد؛ یعنی عمل نخواهند کرد. شما هم که شمشیربازی بلد نیستید. پس سلاخی و به درک واصل خواهید شد.

 

اصل موضوع در ظاهر خیلی پیچیده و غامض است؛ ولی در باطن خیلی‌خیلی ساده، معلوم و روشن است. مسیح به پیروانش اعلام و ابلاغ کرد که بعد از من احمد (محمد) بر شما نبوت خواهد کرد و در کتاب قرآن نیز به ظهور مسیح در آینده اشاره صریح و بدون شک و ابهام شده است و خدا گفته و هشدار داده است که مبادا شیطان شما را فریب دهد. یعنی مسیح بر مسلمانان نبوت خواهد کرد چون حرفه و رسالت مسیح نبوت است. آیا موفق به نبوت خواهد شد؟
سخن از شیطان در میان است و مسلماً شیطان خرابکاری خواهد کرد. پاسخ کمی مأیوس‌کننده است؛ چون رمالان و جادوگران و ساحران جای او را پر کرده‌اند. به طور مثال سگ سنی‌ها از ابوبکر تا بغدادی برای محمد خلیفه انتخاب و جانشین کرده‌اند و مهدوی‌ها نیز مهدی را جانشین و جایگزین کرده‌اند. اینها باعث می‌شود که سگ سنی‌ها و مهدوی‌ها از مسیح تمرد و نافرمانی کرده و نبوت او را پس بزنند و خیلی سریع نبرد هرمجدون یا آرماگدون شروع می‌شود که نتیجه رمالی شیاطین است. چون مسلمانان دقت نکردند و فریب شیاطین را خوردند. آدم و حوا فریب خوردند خوب فرزندانشان نیز فریب می‌خورند و جای هیچ تعجبی هم ندارد اگر غیر این بود جای تعجب داشت.

 

اعلام خلافت ابوبکر و... و پذیرش خلافت آنها و بیعت با آنها چیست؟
یعنی ما صلاح دیدیم که نبوت مسیح را پس بزنیم و رد کنیم و خودمان به‌جای او نبوت کنیم و دیگران هم قبول کردند؛ یعنی درخت زقوم را با ریشه‌اش خوردند. تمام شد رفت پی کارش. عرب هرچه بزاید داخل جهنم است. مهدوی‌ها نیز صلاح دیدند که مهدی جانشین و جایگزین مسیح و خود خدا شود و کار آنها هم تمام شد. خلاص به همین راحتی همگی به درک واصل شدند. سگ سنی و مهدوی توان حل معادلات دیفرانسیل و معما و... را ندارد، خدا گفت آیا نبوت مسیح را قبول دارید؟ آنها هم گفتند خیر ما قبول نداریم و ما خودمان نبی شده و با انبیا منتخب خودمان بیعت می‌کنیم. مسیح تو برای ما مورد قبول و پذیرش نیست؛ چون نبی ارامنه است. خدا هم حکم دسته‌جمعی آنها را صادر کرد و چیزی نیست جز آتش جهنم. خدا به آدم و حوا گفت نزدیک درخت نشوید و نخورید آنها خوردند و اخراج شدند. سگ سنی و مهدوی هم این فتنه بسیار ساده را باختند و رسوا می‌شوند. قبل از ظهور مسیح و تمرد از او روانه جهنم می‌شوند و کار به آنجا نمی‌رسد؛ چون خیلی پوست‌کلفت هستند. همه چیز به الفاظ مربوط است، سخنی به‌غلط نوک زبانت آمد جهنمی هستی مثل یک لیوان آب‌خوردن.

 

 

خریت بزرگ سگ سنی‌ها و مهدوی‌ها در کجاست؟


با یک مثال شروع می‌کنیم. غربی‌ها قصه‌های عجیب‌وغریبی دارند همچون آلیس در سرزمین عجایب. اینک یک سگ سنی و یا مهدوی دلقک صفت این داستان را با تغییر کاراکتر بازنویسی و به خورد غربی‌ها بدهد. خوب آنها خیلی سریع متوجه این سرقت ادبی شده و اعتراض می‌کنند. پس کاری بیهوده و بی‌فایده است. سگ سنی‌ها و مهدوی‌های جاهل و بی‌خرد از خواندن کتاب قرآن به هیچ نتیجه مثبت و درخور توجهی نمی‌رسند؛ ولی با خواند کتب عهد عتیق و جدید شگفت‌زده و ذوق‌زده می‌شوند و خیلی سریع جای کاراکترهای آن را با کاراکترهای خود تعویض کرده و به یهود و نصارا ارائه می‌کنند. طبیعی است که آنها اعتراض کنند که این افسانه‌ها متعلق به هزاران سال پیش خود ماست، آیا می‌خواهید ما را با چرندیات خودمان فریب دهید؟

به طور مثال هر باوری که آنها در مورد مسیح دارند، سگ سنی و مهدوی هم در مورد مهدی دارد. یهود مدعی است که مسیح فعلاً متولد نشده و در آینده متولد خواهد شد. سگ سنی هم مدعی است که مهدی در آینده قرار است که متولد شود. ولی نصرانی‌ها و مهدوی‌ها بر این باور هستند که هم مسیح و هم مهدی متولد شده‌اند و نبی زمان و امام‌زمان هستند و نمرده‌اند و در میان ما راه می‌روند و تا قیامت جاودانه شده‌اند.

نتیجه چیست؟ سگ سنی و مهدوی آشغال درست شبیه و مشابه یهودی و نصرانی دیوس شده است. باطن و ظاهرشان هیچ فرقی با هم ندارد؛ یعنی چهار گروه جن‌زده و روانی و حیران و سرگردان و بلاتکلیف شده. چون داخل سحر و جادو و رمالی یکدیگر افتاده و صید و شکار یکدیگر شده‌اند و در نهایت همگی مسخره و ملعبه ابلیس بی‌سواد هستند. چون کار و حرفه ابلیس بافتن تور ماهیگیری و فلسفه‌بافی است که در نهایت خودش درون آن گیرکرده و در آب خفه می‌شود.

مذهب سنت و مهدویت چیزی نیست جز یک تهاجم مذهبی و فرهنگی از طرف یهود و نصارا و جالب است که عمده دلیل آن مهاجرت عده‌ای از راهبان و رهبان یهود و نصارا به جمع مسلمانان است؛ چون این‌گونه افکار و عقاید مذهبی در میان جمع خودشان کهنه و دموده شده و خریداری هم نداشته است؛ ولی آنها بازار تازه و جالبی از این‌گونه چرندیات را در میان مسلمانان یافته‌اند. پس صلاح دیده‌اند که بساط کاسبی و رمالی خودشان را به میان سگ سنی‌ها و مهدوی‌ها انتقال دهند. تنها کاری که برای تهاجم مذهبی و فرهنگی لازم است که انجام شود تا موفق بوده باشد، تغییر جای شخصیت‌ها و کاراکترهای دینی و مذهبی است؛ یعنی قصه‌های کتب عهد قدیم و جدید در مذاهب سنت و مهدویت بازنگری، بازنویسی و بازخوانی می‌شود.

به طور مثال کاراکترهای داستان آلیس در سرزمین عجایب به کاراکترهای بومی و سنتی تغییر پیدا کرده و برای مسلمانان منتشر و خوانده شود که مسلماً بسیار جالب و استقبال هم خواهد شد؛ چون مطالب و داستان‌های جدیدی است که قبلاً نشنیده‌اند و در قرآن هم نیست.

از طرفی مقبول‌تر از قصه‌های قرآن است. خدا می‌گوید که زنده خواهید شد و وارد جهنم می‌شوید؛ ولی سگ سنی و مهدوی می‌گوید نخیر مهدی متولد شده یا ظهور و قیام خواهد کرد و کل ثروت و قدرت و دارایی عالم را نصیب شما خواهد کرد. آتش جهنم بهتر است یا پادشاهی عالم؟

پس مسلمانان نیز سریع فریب می‌خورند و از خدا، قیامت و جهنم غافل می‌شوند و در انتظار می‌مانند تا سرشان بیاید و می‌آید یعنی در انتظار تملک طاغوت هستند؛ ولی توسط جهنم بلعیده می‌شوند. چون فتنه، فتنه خود خداست و خدا خودش این درخت را کاشت و مسلمانان هم خوردند و به درک واصل می‌شوند.

 

پس سرنوشت شوم سگ سنتی و مهدوی چنین می‌شود:


سگ سنتی منتظر تولد مهدی است و مهدوی در انتظار ظهور و قیام مهدی است. ولی چیزی که خروج می‌کند دابةالارض است و به دنبال آن مسیح و روح‌القدس، و گاگ و مگاگ هم که نیروی خود را تخلیه کرده است. با مسیح در مورد خلفا و مهدی موعود وارد مشاجره و جروبحث و جدال می‌شوند و برد نهایی با مسیح است؛ چون ذکر خیر ظهور ایشان در کتاب قرآن است به‌اضافه اینکه مبادا شیطان شما را فریب دهد؛ ولی هیچ نامی از خلفا و مهدی موعود در کتاب قرآن نیست. پس خلفا و مهدی موعود می‌شوند جریان انحرافی و سگ سنتی و مهدوی شورش و تمرد و عصیان می‌کند و گاگ و مگاگ آنها را گوشت چرخ‌کرده می‌کند و خدا در روز قیام همه آنها را وارد جهنم می‌کند. چون فریب شیطان را خوردند؛ چون خود ابلیس فریب خدا را خورد و به دنبال مهدی موعود رفت تا به‌وسیله او شرارت و خباثت کند و سگ سنتی و مهدوی نیز فریب او را خوردند و رفتند دنبال ابلیس برای شیطنت خودشان. خدا روز قیامت به آنها می‌گوید که من گفتم که مسیح ظهور کرده و بر شما نبوت خواهد کرد و نشانه قیامت است و شما را غافل‌گیر می‌کنم مبادا شیطان شما را فریب دهد. ولی فتنه کارساز شد و خود ابلیس گمراه شد و به دنبال او شماها منحرف شدید و همگی از چنین روزی غافل شدید؛ بلکه شیفته طاغوت شدید و رفتید به دنبال کسب ثروت و قدرت و این هم عاقبت این طاغوت پرستی شماست. می‌دانید چرا؟ چون الله استاد اعظم انحراف ذهن ابلیس و شیاطین است و شما هم خیلی راحت فریب آنها را می‌خورید و گمراه می‌شوید و به دنبال آنها سرگردان و حیران می‌شوید. مجهول‌شدن سرنوشت مهدی خود درخت زقوم بود البته برای ابلیس، شیاطین، سگ سنتی و مهدوی‌ها. تا روز قیامت سگ سنتی‌ها و مهدوی‌ها محکوم شده‌اند که بر سر این درخت زقوم بر سر هم بکوبند و بدتر از همه از یاد قیامت غافل شوند. حالا مهدی متولد شده یا نشده باشد زیاد تفاوتی هم ندارد. بلکه آنچه اهمیت دارد راهبرد غافل‌گیری خدا به‌وسیله مرگ، خروج دابةالارض، ظهور و نبوت مجدد مسیح و روز قیامت و دخول به جهنم است. تازه خود جهنم را باور نمی‌کنند و فکر می‌کنند که خواب یا رویا و یا سحر است.

تمامی این ماجراها به یک طرف بلکه خداوند انسان‌ها را با مرگ و قبض روح سریع‌تر و راحت‌تر غافلگیر می‌کند. زمانی که در حال بحث و جدال بر سر اینکه خدا هست و یا نیست و... هستند فوت کرده و به درک واصل می‌شوند. این خودش بهترین انحراف ذهن برای شیاطین است یعنی ندانند که زمان مرگشان کی می‌باشد چه برسد به موعد تخریب سیاره زمین.

ولی روی داد نهایی این است که یأجوج‌ومأجوج، ریش‌وپشم و سبیل پسران و مردان مفعول آدم و ابلیس را چیده و به دست دختران و زنان روسپی و فاحشه آدم و ابلیس می‌دهد تا برای خود لحاف و دشک بدوزند؛ ولی وقت و زمان کافی ندارند و خودشان هم زیر سم اسب می‌روند و سگ‌های ولگرد مغز متلاشی شده آنها را لیس می‌زنند؛ چون به لیس خوردن خیلی علاقه دارند.

 

فرق متخصص و رمال در چیست؟
شخصی به پزشک مراجعه کرده و به او می‌گویند که دچار سرطان شده‌ای و بعد از مدت کوتاهی فوت خواهی کرد. برو و وصیت بنویس و توبه کن هرچند که دیگر بی‌فایده است؛ چون خبر مرگش را گرفت و توبه هیچ فایده‌ای هم ندارد. ولی پزشک رمال به او می‌گوید که خانه‌ات را بفروش و به ما بده و ما تو را شفا داده و از مرگ رهایی می‌یابی و برو جشن شفا و معالجه برای خودت و دیگران بگیر و شادی و پای‌کوبی کن. ولی در نهایت به درک واصل می‌شود؛ چون فریب‌خورده است. رمال بدوی هم پول می‌گیرد و دعا می‌نویسد و می‌گوید استعمال کن و حتماً شفا خواهی یافت و دچار همان سرنوشت قبلی می‌شود.

فرق خدا با راهب و رهبان در چیست؟
خدا می‌گوید که با دو واقعه مرگ و قیامت تو را غافلگیر می‌کنم و سپس به‌طرف جهنم پرتاب خواهی شد. اما راهب و رهبان مردم را سرکیسه کرده و به قدرت و ثروت و نفوذ می‌رسند و می‌گویند که نترسید ما همه با هم هستیم. در آینده منجی موعود می‌آید و همگی ثروتمند و قدرتمند و بانفوذ می‌شویم. تا آن منجی بیاید طاغوت مال ماست و برای شما حرام است و نباید از طاغوت منتفع شوید؛ ولی برای ما حلال است و ما می‌توانیم طاغوتی شویم. طاغوت برای شما نجس ولی برای ما پاک شده است. یعنی مابین ما و شما باید تبعیض و اختلاف بوده باشد و منجی عدالت‌گستر که آمد او این نابرابری را به مساوات تغییر خواهد داد؛ یعنی ما باید ظلم، ستم، فساد، تباهی، تعدی، اجحاف، تبعیض و نابرابری ایجاد کنیم تا زمینه برای ظهور منجی عدالت‌گستر فراهم شود. اگر این مشکلات و معضل‌ها نباشد آنها برای چه بیایند. برای ظهور آنها باید محرک اجتماعی ایجاد کنیم و زمینه سازی و چه کسی بهتر از خودمان چون بهره‌مند هم می‌شویم و فیض می‌بریم. گوش‌های کر خود را باز کنید که مسیح، روح‌القدس و یأجوج‌ومأجوج منجی یا عدالت‌گستر نیستند؛ بلکه آنها جنازه گستر هستند؛ چون گاوداری در شرف تعطیلی است و هیچ نیازی به نفس‌کشیدن دام‌ها نیست چه برسد به زادوولد و... آنها قصاب یا جلاد سفاک و بی‌رحمی هستند الا برای صالحان و بندگان موحد و یکتاپرست. دیگر پرنده‌ای روی زمین بال نخواهد زد چه برسد به اولاد مشترک آدم و ابلیس.

زمانی که محمد به نبوت مبعوث شد برای یهود و نصارا و کل دنیا این سؤال بود که انبیا از موسی شروع می‌شوند تا مسیح، محمد عرب است و کتاب قرآن عربی و اینها به ما چه ربطی دارند و چشم باز کردند و دیدند که مرغ پرکنده شده‌اند؛ چون با خدا و محمد به جنگ بر خواستند. الان هم برای خیلی‌ها سؤال می‌شود که مسیح و ظهورش به ما چه ربطی دارد؟ چون او برای نصرانی‌ها و یهود است. ولی این‌گونه نیست، چشم باز می‌کنند و می‌بینند که نقره‌داغ شده‌اند. بعد از اینکه مردند و قیامت بر پا شد، تازه می‌فهمند که مسیح به آنها چه ربطی داشت. زمان به عقب بر نمی‌گردد؛ ولی تاریخ تکرار می‌شود. چرا؟
چون انسان‌ها شعبده بازی را از شیاطین جن یاد گرفتند و شیاطین جن هم از خود خدا. چون به‌نوعی فریب و انحراف ذهن است که همیشه و هر زمان سرشان می‌آید. مردم دنیا ذهنشان منحرف شده و هر کدام به دنبال گمراهی و ضلالت خودشان هستند؛ ولی سرانجام مسیح را در مقابل خود می‌بینند و می‌فهمند که جریانات از چه قراری بود. صدالبته بعد از مرگ خود خدا و جهنم را در می‌یابند.

 

 

شخصی که شکنجه و آزار و اذیت شد و بالای صلیب رفت، کالبد و جسم مسیح بود که توسط روح‌القدس تملک و قبض شده بود نه خود روح‌الله عیسی ابن مریم. اگر آن دو از روی صلیب پایین بیایند، روح‌القدس روح‌الله را به جسم و کالبدش بر می‌گرداند و در کنار اوست و هر دو تبدیل به یک مرکاوا یا ارابه جنگی می‌شوند که یک ماشین کشتار دسته‌جمعی است. مضافاً اینکه یأجوج‌ومأجوج هم همراه آنها هستند. شکست شیاطین و توله‌های مشترک آدم و ابلیس حتمی است و هیچ شانس دفاع و پیروزی هم ندارند. آنها فقط به صالحان و یکتاپرستان رحم و مروت و انصاف دارند. وگرنه کفار، مشرکین، منافقین، یهود، نصارا، سگ سنتی، مهدوی و... گوشت چرخ‌کرده هستند. صالحان و یکتاپرستان هم که شمشیربازی بلد نیستند در نتیجه مگاگ جسم و کالبد آنها را تملک و تسخیر می‌کند. پس اگر کسی از اطرافیان شما چاقو را تا دسته در شکم شما فروکرد او یک مگاگ است و صاحب قبلی جسم قبض روح و به‌آرامی عروج کرده است و یک مگاگ جای او را پرکرده است. در گذشته یهود و نصارا نزد محمد آمده و می‌خواستند که به‌وسیله انبیا قبلی و مسیح او را آزار و اذیت کنند. محمد در جواب می‌گفت گور پدر اعراب، من خودم از آل‌عمران هستم و مسیح پسرعموی من است. گوه خوردنش به شما هیچ ربطی ندارد. شما اصلاً چه ربط و نسبتی با مسیح دارید هری. شما نمی‌دانید مسیح چیست ابلیس را با او اشتباه گرفتید. ولی بعد از فوت محمد آنها موفق شدند که مسلمانان را آزار و اذیت کنند و روی اعصابشان بروند. ولی مسلمانان دست به خریت بزرگی زدند و مسیح را از قاموس اسلام حذف کردند و به جایش مهدی را اختراع و جایگزین کردند و سعی کردند که با مهدی روی اعصاب آنها بروند که زیاد کارساز نبود. الان هم نوبت ماست که برویم روی اعصاب و روح و روان همه شماها. تا غلط بکنید که از انبیا و صالحان سوءاستفاده کنید. از هر آنچه که ترس و هراس و وحشت داشتید کم‌کم بر سرتان می‌آید و هیچ گریزی هم نیست.

دنیای عالم در این باور و خیال خام است که مسیح ابن مریم پیامبر مهربان و رئوف خداست و از آسمان مائده بر سر آنها می باراند. بیماران به صف‌کشیده شده و تمامی آنها را معالجه و درمان خواهد کرد. در اشتباه و گمراهی بسیار بزرگی هستید. اگر وارد واتیکان شود، انبوهی از جنازه قطعه‌قطعه شده از آن خارج می‌شود. به او می‌گویند مگر تو داعشی هستی؟
در جواب می‌گوید پیروان خود من را گمراه و مشرک کردند و مانع شدند که مسلمان شده و از قرآن و الله تبعیت و پیروی کنند. وارد اسرائیل شود می‌گوید شما می‌دانستید که چه کسی را شکنجه و آزار کرده و سپس مصلوبش کردید و اینک زمان قصاص است. به سگ سنتی‌ها می‌گوید چه کسانی را جایگزین من کرده و با آنها بیعت کردید؟ این مهدی شما از رحم کدام مادر زاییده خواهد شد؟ نزد من بیاوریدش تا ببینم شباهتی به مادرم مریم دارد؟ به مهدوی‌ها هم می‌گوید که خاک‌برسر شما که هم برای‌خدا و هم برای خود من جایگزین تقلبی و جعلی درست و انتخاب کردید. این مهدی پسرعموی من است. ولی آیا می‌دانید که کجاست؟ زود پیدایش کنید و به نزد من آورید که همگی دریده و پاره‌پوره خواهید شد؛ چون در میدان هرمجدون هستید و کسی زنده از این میدان بیرون نرود. چون ملحمه است و گوشت از استخوانتان جدا می‌کنیم. به این می‌گویند مسیح عیسی ابن مریم واقعی و حقیقی یعنی روح‌الله و رسول‌الله نه آن چرندیات و توهمات ابلیس که در مغز پوسیده و چرند شما در جریان است. مادری همانند او نزاییده و نخواهد زایید. اگر خدا یکی است و البته بی‌همتا، بندگان او همچون مریم و عیسی هم همانند و مشابه و همتا ندارند. سراغ خدا و بندگان دیگری نروید وگرنه زیانکار می‌شوید. در نهایت مجبور به پذیرش و قبول الله، ملائکه و انبیا مخصوصاً مریم و عیسی خواهید شد. دست از پا خطا کنید مجازات خواهید شد.

عیسی ابن مریم برای یهود و نصارا یک نبی ناامن شده است؛ چون هر شیطانی می‌تواند جای او بنشیند و سخنرانی کند. ولی او برای مسلمانان کاملاً امن و بی‌خطر است؛ چون حکایت او به‌وضوح در کتاب قرآن قید شده و هیچ مسلمانی در مورد مسیح نمی‌تواند سخنی به گزافه به زبان آورد و به‌وسیله او شیطنت کند. ولی مهدی برای مسلمانان بسیار ناامن و خطرناک است؛ چون هر شیطانی می‌تواند در جای او نشسته و دست به هر کاری بزند؛ چون حکایت او در کتاب قرآن نیست و مهدی هیچ کتاب و دفتری ندارد. درحالی‌که قرآن کتاب مسیح محسوب می‌شود و با همین کتاب در آینده نبوت خواهد کرد.

با ظهور مسیح مخ مسلمانان تاب بر می‌دارد و آرزو می‌کنند که ای‌کاش با خاک یکسان می‌شدند و این چنین روزهایی را نمی‌دیدند و نمی‌شنیدند. چون بعد از گذشت قرن‌ها از وحی قرآن هیچ نفهمیدند؛ ولی اینک آن کتاب در دست مسیح است و تأویل آن را برای آنها بازگو می‌کند و می‌فهمند که چه چیز با ارزشی را ازدست‌داده‌اند. کتابی که زمانی در دست محمد بود اینک مثل یک سلاح سنگین در دست مسیح است که به‌طرف خود آنها آتش بسیار سنگینی گشوده است و خداوند این‌گونه مسلمانان را تنبیه و آزار و اذیت خواهد کرد تا از خشم خود بمیرند و آتش بگیرند.

 

قمار چیست؟
قماربازی کار شیاطین است و ادوات مختلفی دارد، مثل ورق پاسور و میز رولت و... ولی شیاطین را سرگرم می‌کند؛ چون هیجان دارد؛ ولی روزی چشمشان را بازکرده و می‌بینند که پیر و مفلس شده‌اند؛ چون ریسک می‌کنند و با تمام دارایی خود وارد شده و حتی قرض هم می‌کنند؛ چون حرص و طمع دارند و در نهایت بدبخت می‌شوند. ساحری و جادوگری و رمالی هم این‌گونه است. خلیفه بازی و نایب بازی و غیبت بازی هم این‌گونه است. ادوات آن را خدا فراهم کرده و در اختیار شیاطین می‌گذارد. هاروت و ماروت هم که در میان هستند؛ ولی شیاطین و انسان‌ها روزی چشم باز می‌کنند و می‌بینند که یا قبض روح شده و مرده‌اند یا اینکه مسیح بازی آنها را به هم زده است. پس آدم عاقل دنبال قمار و بازی شیاطین نمی‌رود؛ چون باختش حتمی و بدون شک و تردید است. شاید ببرد و برنده شود؛ ولی موقتی است و آن شکست بزرگ را با چشم خود می‌بیند. ولایت متعلق به الله خالق کیهان است و خلافت را هم به مسیح داده است. مابین دو رسول و دو نبی هر چه که بوده باشد باطل است چه خلیفه و چه... بوده باشد. شیاطین نه می‌توانند ولایت را به چنگ آورند و نه خلافت را بلکه شکست‌خورده و وارد جهنم می‌شوند؛ ولی چون به زنده شدن و قیامت و جهنم باوری ندارند، فکر می‌کنند که سفره‌ای بی‌صاحب است و سر آن می‌نشینند و زهرمار کوفت می‌کنند و مسموم می‌شوند و بعد از آن تا آخر عمر آلوده و معتاد می‌شوند.

تردستی و شعبده‌بازی را باید از خدا یاد گرفت؛ چون جنیان خودشان را پاره کردند ولی نتوانستند که سلیمان را فریب دهند و سلیمان متوجه حقه و ترفند آنها شد. خود سلیمان تخت بدلی و تقلبی را به گند و گوه کشید تا ملکه سبا را فریب دهد، او هم فریب نخورد و متوجه خرابکاری و افتضاح جنیان و سلیمان شد. سگ سنتی‌ها از اولاد محمد برای مسیح، ضد و متضاد ساختند و گفتند که در آینده متولد خواهد شد. خداوند آن ضد مسیح به نام مهدی را چنان ناپدید و مجهول کرد که کل طایفه سنی و شیعه و مهدوی داخل جهنم شود. به این می‌گویند انحراف ذهن و شعبده‌بازی. حالا تا روز قیامت هم باید بر سر هم بکوبند که مهدی از آن ماست یا شما، متولد شده است یا اینکه نشده است؟ مگر فرقی دارد؟ مگر می‌تواند مانع ورود آنها به جهنم ابدی شود. ساختن دشمن، مخالف، ضد، متضاد یا پارادوکس و تناقض آن هم برای پیامبر و نبی خدا؟ ایجاد اختلال در نبوت آینده مسیح؟ مسلماً جرم بسیار سنگینی دارد. چه برسد به شریک‌کردن آن ضد مسیح با خود خدا و جایگزین‌کردنش با اصل مسیح. از خدا باید ترسید و خیلی‌خیلی ترسید. گویا اعراب و پارسیان عربی بلد نیستند یا اینکه قرآن را با شاهنامه و عرفان مولانا اشتباه گرفته‌اند.

 

و زماني كه زده شد پسر مريم [را] مثالي ( پند و اندرزي ) ، آنگاه قوم تو از او باز ميدارند ( منع ميكنند ) 57

یعنی اعراب زنازاده و زناکار به‌صورت مادرزادی از مسیح خوششان نمی‌آید؛ چون ژنوم خبیث و پلیدی دارند و همیشه مانع ذکر خیر او می‌شوند؛ یعنی تنشان می‌خارد و این خصوصیات ایشان به سنی و شیعه هم منتقل شده است.

و گفتند آيا خدايان ما بهتري [هستند] يا او ، نزدند آن [مثال] را برايت مگر [به] جدال ( ستيزه ) ، بلكه ايشانند قومي خصومت ( دشمني و گينه ) كنندگان 58

یعنی آیا محمد، اصحابش، خلفا، آل محمد و مهدی بهتر است یا او مسیح. چون آنها جایگزین بت‌های سنگی مکه و کعبه شده‌اند. مهدی را برای جنگ و جدال با نصرانی‌ها و یهود تراشیده و ساخته‌اند. خاصیت اعراب و سنی و مهدوی هم رفتن به دنبال فلسفه و جنگ و جدال و جروبحث با یکدیگر و دیگران است و نیاز به دست آویز و ملعبه دارند. دختران و مسیح بی‌دفاع برای خدا باشد و پسرها و بت‌های سنگی ضدضربه و خلفای ضدگلوله از آن ما شود. حالا خودشان نمی‌دانستند که آن بت‌های سنگی مادینه هستند؛ بلکه فکر می‌کردند که نر هستند.

كه او [مسيح رسول الله نيست] مگر بنده‌اي [كه] نعمت داديم برايش و قرار داديم او را مثالي ( عبرتي ، الگويي ، سرمشقي ) براي پسران اسرائيل 59

نسبت به مسیح حسادت نکنید که چرا مادرش مریم برترین زن عالم است و خودش معجزه بود و کارهایی می‌کرد که محمد شما نکرد و...

و اگر بخواهيم حتما قرار ميدهيم از شمايان ملائكه‌اي را در زمين [تا] جايگزين شوند 60

یعنی بعد از ظهور مسیح کم‌کم رفع زحمت کرده و به درک واصل می‌شوید و ملائکه جانشین کالبد شما می‌شوند یا همانند شما نازل می‌شوند. یعنی سیاره زمین به تملک و اشغال گاگ و مگاگ و مسیح و روح‌القدس می‌افتد و نسل بشر در روی زمین ریشه‌کن و منقرض می‌شود.

و بدرستي او ( ظهور مسيح رسول الله ) حتما علمي ( دانشي ، مايه فهميدن و دانستني ) براي ساعت ( قيامت ) [است] ، پس ترديد ( شك ) نكنيد به آن [موضوع ، واقعه] و تبعيت كنيد مرا ، اين [است] راهي مستقيمي ( پابرجايي ) 61

مسیح را رویت کردی برو و برای خودت قبر بکن یا خودکشی کنی خیلی بهتر است. برای خودتان هم چرت‌وپرت و پرت‌وپلا نبافید. اگر دنبال حقیقت هستید خدا را پیروی کنید تا هدایت شوید به راه درست نه به راه فلسفه و عقل و شعور ناقص خودتان. به چرندیات یهود و نصارا هم اهمیت ندهید؛ چون احمق‌هایی مثل خود شمایند و زیاد زر اضافه می‌زنند.

و باز ندارد ( مسدود و منع ) نكند شما را شيطان ، بدرستي اوست براي شما دشمني آشكاري 62

یعنی یک فتنه بزرگ برای شما تدارک دیده‌ام و یک درخت بزرگ می‌کارم درست مثل درخت لوبیای سحرآمیز جک تا بالا بروید و پرت شوید داخل جهنم. آسانسور درختی برای انترهای درختی و فلاسفه بی‌سواد. ابلیس و شیاطین در اول می‌خورند و بالا می‌روند بعداً به شما میمون‌ها می‌گویند که نترسید به دنبال ما بالا بیایید که در بالا حلوا پخش می‌کنند؛ ولی نقره‌داغ می‌شوید.

و زمانی كه آمد عيسی به بينات ( دلايل آشكار ) ، گفت آمده ام ( يا آورده ام ) شما را به حكمت و برای اينكه آشكار ( مبين ) كنم برای شما بعض آنكه اختلاف ميكنيد در [مورد] آن ، پس بترسيد ( تقوی و پرهيزگاری ) كنيد خداوند را و اطاعت كنيد مرا 63

یعنی زمانی که عیسی ظهور کند سه کتاب تورات و انجیل و قرآن را به همراه دارد آن هم به ترتیب سوره‌ها تا بترکد چشم حسود و بدخواه. سرنوشت و سرگذشت مهدی را هم برای شما بازگو می‌کند که بر سر آن اختلاف دارید و بر سروصورت هم می‌کوبید. مثلاً پسرعمو مهدی را آب‌برد چون می‌خواست آب‌تنی کند؛ ولی شنا بلد نبود و رفت. از خدا بترسید و به نبوت من گوش دهید. قصه‌های بسیار زیادی از طرف خدا دارم. تاریخ بعد از اسلام و گند و گوه شما را می‌گویم.

بدرستی خداوند اوست سرورم و سرور شما ، پس بندگی كنيد او را ، اين راهی مستقيمی ( پايداری ) [است] 64

خدای محمد و خدای عیسی یکی است و او الله است.

پس اختلاف كرد احزاب ( گروها ) از مابينشان ، پس وای برای كسانی كه ظلم كردند از عذاب روزی دردناكی 65

یعنی سگ سنتی‌ها و مهدوی‌ها قانع و خرفهم نمی‌شوند و بر سر هم می‌کوبند و به‌طرف مسیح حمله می‌کنند. می‌گویند مهدی ما را برگردان که او از تو بهتر و شایسته‌تر است. تو نزد خدا بر علیه او دسیسه کردی تا این جمعه نیاید و خودت یکشنبه آمدی. از پشت به مهدی جان ما خنجر زدی و تو دجال و سفیانی هستی و...

آيا چشم به راهند مگر ساعت ( قيامت ) را كه بيايد ايشان را غافل گيرانه ای و [در حاليكه] ايشان درنيابند 66

مسیح هم می‌گوید خدا گفت که من شما را غافل‌گیر می‌کنم. منتظر تولد و یا قیام مهدی جانتان بودید؛ ولی من را ارسال و نازل کرد. گل‌یاپوچ بازی کرده‌اید؟ من گل بودم و مهدی پوچ. یا دست خدا برد.

دوستان ( رفيقان ) در چنين روزگاری  بعض ايشان برای بعضی دشمنی [هستند] مگر متقيان ( پرهيزگاران ) 67 زخرف

دوستان گرامی و صمیمی به‌واسطه فریب‌دادن و گمراه‌کردن یکدیگر به جان هم افتاده و یکدیگر را لت‌وپار می‌کنند و تبدیل به دشمن و خصم مادرزاد می‌شوند.

 

مسیح ابن مریم نجار بود؛ ولی گویا طبابت هم بلد بود و بیماران لاعلاج را به اذن خدا شفا می‌داد؛ ولی کار و حرفه و تخصص اصلی او نبوت است. مسیح برای دکورسازی نمی‌آید؛ بلکه برای نبوت و رسالت و انجام مأموریت می‌آید. طبابت قبلی او عمومی بود؛ ولی این بار دست به تیغ است و جراحی هم می‌کند.

 

 

به میدان نبرد قرقیسیا خوش آمدید:

 

و هنگامی كه واقع شد ( روی داد ) برای ايشان بلا ( مصيبت ، اضطراب ، بيماری ، پليدی و كثافت ) ، گفتند ای موسی دعا كن ( بخوان ، بخواه ) برای ما سرورت را به آنچه كه عهد داد ( پيمان بست ) در نزد تو ، اگر برداشتی ( مرتفع كردی ) از ما مصيبت ( بلا ) را ، حتما ايمان می آوريم برای تو و حتما ميفرستيم همراه تو پسران اسرائيل را

پس هنگامی كه بازكرديم ( رفع كرديم ) از ايشان مصيبت را تا مدت مشخصی  كه ايشان لغايت يابند ( به رسند ) به آن ، آنگاه ايشان تخلف ( پيمان شكنی ) كردند

پس انتقام گرفتيم از ايشان ، پس غرق كرديم ايشان را در شط ( رود نيل ) به [سبب] اينكه ايشان تكذيب كردند به آيات ما و بودند از آن غافلان 136 اعراف

 

 

به نام خداوندِ رحم کنندهِ (بخشنده، گذشت کننده) مهربان (با شفقت، باعاطفه)

حم

سوگند کتاب آشکار را

ما نازل کردیم آن را در شبی مبارکی (فرخنده‌ای) [که] ما بودیم هشدار دهندگان

در آن جدا می‌شود هر (تمام) کاری حکیمانه‌ای

فرمانی (کاری) از نزد ما [که] ما بودیم ارسال‌کنندگان

رحمتی از [جانب] سرورت، به‌درستی او، اوست شنوای دانا

سرور آسمان‌ها و زمین و آنچه که مابین آن دو است، اگر هستید یقین آورندگان

نیست خدایی مگر او، زنده می‌کند و می می‌راند، سرور شماست و سرور پدرانتان اولی‌هاست (گذشتگان است)

بلکه ایشان در شکی سرگرم‌اند (بازیگوشی می‌کنند)

پس منتظر (مراقب) باش روزی را [که] می‌آورد آسمان به دخانی (دودی، ماده تاریکی، ماده سیاهی) آشکاری

می‌پوشاند انسیان (مردم) را، این است عذابی دردناکی

[می‌گویند] سرور ما برطرف کن (بازکن، بگشای) از ما عذاب را، ماییم ایمان‌آورندگان

کجا برایشان ذکری است و [درحالی‌که] آمده است ایشان را رسولی آشکاری

سپس رو برگردانند از او و گویند آموخته‌ای (درس یاد گرفته‌ای) مجنونی [دیوانه‌ای است]

ماییم برطرف‌کننده عذاب اندکی (زمانی) را، به‌درستی شمایید عودت (بازگشت و تکرار) کنندگان

روزی که حمله می‌کنیم، هجوم بزرگ را، ماییم انتقام گیرندگان

... دخان

 

با مقایسه آیات سوره‌های اعراف و دخان به این نتیجه می‌رسیم که حوادث دوران فرعون با حوادث زمان ظهور مسیح یکسان و مشابه خواهد بود. یعنی توله‌های مشترک آدم و ابلیس، انبیا و خدا را دست‌کم می‌گیرند و در مقابل آنها عصیان و تمرد می‌کنند؛ ولی زمانی که بلای آسمانی از راه رسید، به گوه خوردن می‌افتند و درخواست بخشش و توبه می‌کنند و زمانی که بلا برطرف می‌شود، به نافرمانی و طغیان قبلی خود بر می‌گردند و الله در بار دوم انتقام گرفته و همه آنها را تارومار می‌کند.

ولی این نافرمانی توسط فراعنه بود و نه بردگان اسرائیلی. چون انسان‌ها در زمان بردگی و اسارت (مستضعفی) خداپرست و خداجو می‌شوند و همیشه خدا را به یاد می‌آورند؛ ولی در زمان اربابی و استکباری یعنی در زمان داشتن قدرت و ثروت، خدا را فراموش کرده و مستکبر یا مغرور و خودخواه و خودپرست می‌شوند. این دقیقاً به چه معنی است؟

معنی واضح و روشن آن این است که پیروان مذاهب ابراهیمی (یهود، نصارا، سنی، شیعه) در زمان ظهور مسیح در جایگاه فراعنه مصر خواهند بود و نه در مقام بردگان مستضعف اسرائیلی. یعنی آنها با مسیح همان رفتاری را خواهند کرد که فرعون با موسی و هارون کرد. اگر یکی از این مذاهب در بردگی و اسارت و استضعاف بوده باشد، خوب خیلی طبیعی است که از ظهور مسیح استقبال کرده و خوشحال شده و خودشان را تسلیم و مطیع کنند. چون می‌خواهند از آن وضعیت ناهنجار خارج شوند و مسیح را به دید منجی خود می‌بینند.

پس نتیجه می‌گیریم که شرایط ظهور مسیح فراهم است و این دوران بهترین زمان برای انجام حمله و عملیات توسط خداوند است. بهتر است بگوییم که خودش این شرایط را ایجاد کرده است؛ چون قیامت نزدیک است و احتمال واقع‌شدن آن به عدد صد نزدیک می‌شود. پیروان مذاهب ابراهیمی خواب مانده‌اند و به عصیان و طغیان خود دامن می‌زنند؛ چون مطمئن شدند که خدا نیست و انسان از نسل میمون است. قیامت هم کنسل شده و پرواز مسیح لغو شده است. حق با انترهای درختی زایشگاهی و کورتاژی است.

در زمان جنگ جهانی دوم تمام دنیا در این تصور و باور بود که نازی‌ها، یهودیت را کلاً نابود کرده و بنی‌اسرائیل را از بین می‌برند. ولی چشم‌باز کردند و دیدند که دولت و جامعه اسرائیل تشکیل شده و به قدرت رسید و امپراتوری مصر هم به امریکا منتقل شد و فراعنه یا فرزندان فرعون امریکا را تملک کرده و به کنترل خود گرفتند. ولی این بار نه‌تنها بنی‌اسرائیل را به بردگی و اسارت نگرفته‌اند؛ بلکه با آنها متحد و هم پیمان شده‌اند. چون دشمن مشترکی به نام اسلام دارند. نصرانی‌ها در اروپا به قدرت رسیده و ترکیب آنها با یهودیت، صهیونیست کاتولیک است که سهم عمده‌ای از قدرت امریکا را دارند. عرب‌های سنی روی چاه نفت خوابیده و در خاورمیانه جولان می‌دهند. مهدوی‌ها در ایران انقلاب کرده و به قدرت و ثروت رسیدند.

ولی ظهور و نزول مسیح آنها را غافلگیر، خراب، افتضاح و رسوا می‌کند. خدا به مسیح چنان فرامینش را ابلاغ و اعلام کند که توله‌های آدم جفتک پرتاب کرده و به یکدیگر شاخ بزنند. به ابراهیم فرمان داد که کعبه را درست کند، اینک لازم نیست؛ چون گاوداری تعطیل است یا خودتان تخریب کنید یا مسیح خودش خراب کند.

از حرم نبوی در مدینه زنگوله و ناقوس آویزان کنید یا آنجا را هم صاف کنید. قبله مجدداً عوض شده به‌طرف قدس. دیوار ندبه و معابد و کنیسه‌های یهود منفجر شود. نمی‌توانید یا بلد نیستید مسیح خودش انجام دهد. کلیساها و مساجد تخریب شوند و هزار و یک بایدونباید دیگر تا توله‌های آدم مجبور شوند تا عصیان خود را انجام دهند و بعد آن هم طبیعی است. حمله گاگ و مگاگ از هر طرف و سو و مکانی. در ضمن فراموش شد تمامی حرم‌ها و مقبره‌ها یا زیارت گاه ها نیز باید تخریب شوند و...

 

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۸﴾

مَا يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ ﴿۴۹﴾

فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ ﴿۵۰﴾

وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ ﴿۵۱﴾

قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ ﴿۵۲﴾

إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۵۳﴾ یس

إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ﴿۱۴﴾

وَمَا يَنْظُرُ هَؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَا لَهَا مِنْ فَوَاقٍ ﴿۱۵﴾
وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۱۶﴾  ص

پس قیامت زمانی حادث می‌شود که پیروان مذاهب ابراهیمی در حال مشاجره و جنگ و جدال هستند و بدتر از همه اینکه مسیح را تکذیب و انکار می‌کنند. هم اینک ما صدای شکسته‌شدن استخوان‌های شما را می‌شنویم.

 

بعضی‌ها بر این باور و اعتقاد هستند که ظهور و نزول مسیح برگ برنده‌ای خواهد بود برای یهودیت و نصرانیت و باعث شکست دو مذهب سنت و مهدویت خواهد شد. ولی این‌چنین نخواهد بود. چون مسیح با کتاب قرآن نبوت خواهد کرد. دنیای یهودیت و نصرانیت چنین خواهند پنداشت که مسیح به آنها خیانت کرد و موجبات فروپاشی یهودیت و نصرانیت را سبب شد و دنیای سنت و مهدویت هم به او به چشم یک فضول نامربوط نگاه خواهند کرد که کتاب محمد را به سرقت برده است و قصد سوءاستفاده از آن را دارد و از همه بدتر اینکه از مهدی یا ضد مسیح هم هیچ خبری در دست نیست و حکایت او را باید که از زبان مسیح بشنوند و چه شکنجه‌ای سخت‌تر از این برای در ظاهر مسلمانان.

کیهان خلقت خداست، قرآن هم کتاب خداست و مسیح نیز رسول‌الله است. بترکد چشم حسود. قرآن در دستان مسیح خواهد بود و همانند تورات و انجیل، همچون خاری در چشمان شماست و کور شوید به این کینه و خشم درونی خودتان. به شما هم اصلاً هیچ ربطی ندارد. مسیح با هر کتابی که دلش بخواهد نبوت خواهد کرد. تورات موسی بوده باشد یا انجیل خودش یا قرآن محمد. مگر نبی با نبی فرقی هم دارد؟ که کتاب با کتاب فرقی داشته باشد؟

دابةالارض، مسیح عیسی ابن مریم، روح‌القدس، تورات و انجیل و قرآن، یأجوج‌ومأجوج در آینده تبدیل به یک پکیج بسیار ویرانگر و مخرب خواهند شد که نسل بشر را روی سیاره زمین منقرض و نابود خواهند کرد و مراسمی ترتیب خواهند داد برای تشریف‌فرمایی خود الله. ابتدا خود مسیح قبض روح می‌شود و سپس سیاره زمین یا طاغوت کوبانده می‌شود.

اهل و ساکنین سیاره زمین خواب مانده‌اند. چون ۹ ماه قبل از تولد مسیح، تخریب کیهان و روز قیامت شروع شده است. اینک چه روزی نصیب سیاره زمین شود؟ جز خود الله کسی خبر نداشته و نمی‌داند؛ چون راهبرد خدا این است. او غافل‌گیری را دوست دارد؛ یعنی سورپرایز کردن را. چه مرگ باشد چه روز قیامت و چه زنده شدن مردگان. همگی پشت‌سرهم حادث می‌شوند و هیچ راه گریزی در آن نیست.

اینک امیرعلی سوار بر پالان دابةالارض باشد، یا هفت تا شاخ داشته باشد و مسیح شاخ‌های او را بشکند، در یک‌دست دسته‌گل و در دست دیگر شیرینی یا مائده آسمانی داشته باشد و به خواستگاری دختران شما بیاید و یأجوج‌ومأجوج قومی بربر و وحشی بوده باشند که مهدی با اسب سفید آنها را متفرق کند و براند، یا اینکه خدای پیر و ریشو و زال سوار بر ارابه (مرکاوا) بیاید، چیزی نیستند جز توهمات ابلیس آن فیلسوف بی‌سواد. چون نمی‌داند که این پکیج در اصل برای او تدارک دیده شده است و آن فیلسوف بی‌سواد با این قصه‌ها به دنبال پیداکردن راه نجاتی برای خود است که چشم باز می‌کند و خود را زیر سم اسب می‌یابد که گوشت از استخوانش جدا می‌شود و این است پایان شوم فلسفه، عقل‌گرایی یا مذهب و مکتب و ایدئولوژی سازی. به آن می‌گویند فرجام یا برجام.

 

 

انسجان ذاتاً موجودی متوهم و متوحش است؛ چون با ابلیس جن در اولاد و اموال شریک شده است و از سایه خودش هم می‌ترسد.

 

 

ابی لهب یا ابوجهل یک‌عمر با پدرش، برادرانش و برادرزاده‌هایش هم‌زیستی کرد؛ ولی از آنها سر در نیاورد و روزی چشم‌باز کرد و دید که برادرزاده‌هایش دارند او را قطعه‌قطعه می‌کنند. راهبرد خدا در مقابل یهود، نصارا، سنی و مهدوی هم این‌گونه است. اعراب و اسرائیل و پارس هم از خاندان علی سر در نیاوردند؛ ولی روزی چشم‌باز می‌کنند و می‌بینند که آنها بلای جانشان شده‌اند. درست همان‌طور که موسی بلای جان فرعون یعنی پدرخوانده‌اش شد. چون خدا مار را در آستین شیاطین پرورش می‌دهد تا شیاطین را نیش بزنند و فرعون نفهمید که حکمت مار شدن عصای موسی در چیست؟

این‌همه بلا و مصیبت که بر سر بشریت امروزی می‌آید همگی دسته‌گل نخبگان دانشگاهی و حوزوی است که روح و عقلشان را به ابلیس فروخته‌اند و در مقابل وعده‌ووعید قدرت و ثروت و حکومت را گرفته‌اند که نصیب فرعون هم نشد چه برسد به اینها. در نهایت آنچه را که مسخره می‌کنند و از آنچه که می‌ترسند بر سرشان می‌آید. همان‌طور که نمرود کرم گذاشت ابولهب هم در خانه کرم گذاشت و حوزوی‌ها و دانشگاهی ها هم در نبرد هرمجدون کرم گذاشته و خوراک درندگان صحرا و سیمرغ می‌شوند.

زنازادگان و خانواده خراب‌های سگ سنتی و مهدوی، اسلامی و توحیدی نیستند؛ بلکه مکتبی و ایدئولوژیک و البته به دنبال کسب ثروت و قدرت یا طاغوتی هستند؛ یعنی یک بی‌ناموس به تمام‌عیار. خدا مار را زیر عبا و ردای راهب و رهبان (آخوند، ملا، مولوی و ماموستا) پرورش می‌دهد. زمانش که فرارسید از آستین آنها خارج شده و رگ گردنشان را نیش می‌زند. فعلاً این مار را همانند عصای موسی می‌بینند برای گوسفندچرانی و الاغ سواری. زمانش که فرارسید بعد از نیش خوردن خودشان نوبت نیش خوردن اهل منزل و قوم‌وخویش است.

مهدوی‌ها روسپی زاده هخامنشی و کوروش زناکار هستند و هیچ ربطی به خدا و اسلام ندارند؛ چون مسیح را ارمنی می‌گسار دانسته و مهدی را جایگزینی مناسب برای او و خود الله یافته‌اند که شکست سنگینشان حتمی و بدون شک است.

 

من یقرا فاتحة مع الصلوات

می‌جنگیم، ولی نمی‌میریم و میریم تا سرنگونی بشریت. چون ما هم یک مگاگ هستیم.

زنازادگان ابلیس جن یعنی یهود، نصارا، سگ سنتی و مهدوی نمی‌دانند که باید منتظر باشند یا نباشند؟ اگر باشند چه کسی یا کسانی قرار است که بیایند؟ جمعه، شنبه یا یکشنبه می‌آیند؟ قرار است که چه اتفاقی بیفتد و چه بلایی سرشان بیاید؟ اصلاً نمی‌دانند که این زنان و دختران فاحشه و روسپی و پسران مفعولشان کجایند و زیر چه کسی خوابیده‌اند؟ تنها ادعایی که دارند یک مذهب شیطانی خودساخته و پوشالی فلسفی است که با کتاب خدا یعنی قرآن همخوانی ندارد؛ بلکه متضاد و متناقض هم می‌باشد. تا خروج دابةالارض جان به سرشان می‌کنیم تا هزار بار بمیرند و زنده شوند.

 

 

تعلیق تدریس محمدجعفر محلاتی در کالج اوبرلین به اتهام سوءاستفاده جنسی از یک دانشجو

محمدجعفر محلاتی، روحانی شیعه، سفیر پیشین جمهوری اسلامی در سازمان ملل و استاد ضد اسرائیلی مؤسسه آموزشی اوبرلین در ایالت اوهایو آمریکا، به دلیل طرح شکایتی از او با موضوع مجبور کردن یک دانشجوی دختر به رابطه جنسی برای گرفتن نمره قبولی در دهه ۱۹۹۰، تا زمان نامعلوم از تدریس و عضویت در هیئت‌علمی این دانشکده محروم شد.

به گزارش نیویورک پست، محمدجعفر محلاتی که پیش‌ازاین از فتوای روح‌الله خمینی درباره سلمان رشدی حمایت کرده و خواستار قتل او شده بود، در نوامبر ۲۰۲۳ به دلیل حمایت از گروه شبه‌نظامی حماس و دفاع از ایده جمهوری اسلامی برای نابودی اسرائیل، در مظان اتهام قرار گرفت و تحقیقات دولت فدرال درباره او آغاز شد. او اکنون پس از ثبت شکایتی به دلیل سوءاستفاده جنسی از شاگردانش در دهه‌های گذشته، به مرخصی اداری تا مدت نامعلوم فرستاده و نامش از وبگاه کالج اوبرلین پاک شده است. محمدجعفر محلاتی، دیپلمات سابق جمهوری اسلامی که ۷۱ سال دارد، از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۸۹ به مدت یک سال سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد بود و در بخش مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا در کالج اوبرلین تدریس می‌کرد. تعلیق محلاتی پس از آن صورت گرفت که اسناد دادگاهی مربوط به دهه ۱۹۹۰ نشان داد او زمانی که استادیار دانشگاه کلمبیا بود، متهم شد در ازای رابطه جنسی با یک دانشجو که ۱۱ سال از او کوچک‌تر بود، به او نمره قبولی داده است. مدارکی که میدل‌ایست فوروم برای نیویورک پست ارسال کرد، نشان می‌دهد که مقام‌های دانشگاه کلمبیا و محمدجعفر محلاتی در سال ۱۹۹۷ این اتهامات را رده کردند و این شکایت را جعلی و غیرواقعی خواندند.

این دانشجو که آن زمان ۳۲ سال داشت و یک زن مسیحی فلسطینی است، می‌گوید با محلاتی که آن زمان فردی متأهل و ۴۳ساله بود و پسری جوان داشت، اولین‌بار در سپتامبر ۱۹۹۵ برای تحقیق در رشته مطالعات خاورمیانه ملاقات کرد. او مدعی شد محلاتی به بهانه مصاحبه به‌عنوان دستیار پژوهشی، او را به خانه‌اش دعوت کرد و بارها با او رابطه جنسی داشت و در ازای این روابط که گفته می‌شود در محل کار محلاتی و منزل شخصی او در منهتن به مدت ۱۵ ماه تکرار شدند، به او نمره قبولی داده است. بر اساس این شکایت، محمدجعفر محلاتی این زن را تهدید کرده بود که اگر ساکت نماند و اعتراض کند، از دادن نمره قبولی به او خودداری می‌کند. سوابق دادگاه نیز نشان می‌دهد که محلاتی تلاش کرده بود با سوءاستفاده از حکم «مشاور ویژه در امور سیاسی» که در تاریخ اول دسامبر ۱۹۹۷ از سوی نماینده بعدی جمهوری اسلامی در سازمان ملل برای او صادر شد، برای خود در این پرونده مصونیت دیپلماتیک و قضایی به دست آورد. اکنون کالج اوبرلین تحت تحقیقات و بازرسی وزارت آموزش دولت فدرال آمریکا قرار دارد؛ زیرا طی چند ماه اخیر با شکایت‌هایی مبنی بر زیر پا گذاشتن حقوق مدنی دانشجویان یهودی به دلیل اجازه‌دادن به محمدجعفر محلاتی برای تدریس و اعتبار دادن به مقالات ضد اسرائیلی مواجه است.

 آندریا سیماکیس، سخنگوی این کالج، به نیویورک پست گفت که محمدجعفر محلاتی در تاریخ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۳ به مرخصی فرستاده شد، اما مشخص نیست این دانشکده دقیقاً چه زمان از پرونده اخلاقی محلاتی در دهه ۱۹۹۰ مطلع شده است. سیماکیس می‌افزاید: «ما تمام اتهام‌های مربوط به آزار و اذیت و آزار جنسی را بسیار جدی می‌گیریم. ما کسی را که بدانیم سابقه آزار جنسی یک دانشجو، همکار یا کارمند را داشته باشد، به‌عنوان عضو هیئت‌علمی استخدام نمی‌کنیم.» بنابراین گزارش، تحقیقات پلیس فدرال از محلاتی در پاییز ۲۰۲۳ آغاز شد؛ زمانی که دفتر حقوق مدنی وزارت آموزش فاش کرد به‌عنوان بخشی از تحقیقات گسترده‌تر درباره یهودی‌ستیزی، در حال بررسی شکایتی است که نشان می‌دهد او به دانشجویان در اوبرلین «حمایت از حماس و تروریسم» را آموزش می‌دهد.

 پرونده این تحقیقات با موضوع حمایت از تروریسم که ۲۹ سپتامبر باز شد، به دلیل شکایتی صورت گرفت که ملیسا لاندا، فارغ‌التحصیل کالج اوبرلین، در سال ۲۰۱۹ مطرح کرد. لاندا که در سال ۱۹۸۶ از اوبرلین فارغ‌التحصیل شده، رئیس یک سازمان غیرانتفاعی است که برای پایان‌دادن به یهودستیزی تلاش می‌کند. او پرونده‌ای از وقایع ضد یهودی و ضد اسرائیلی بین سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷ را به وزارت آموزش ایالات متحده ارسال کرد؛ از جمله اینکه محلاتی سال ۲۰۱۶ در کلاس‌هایش دانشجویان گفته که «اسرائیل یک کشور استعمارگر و یک دولت آپارتاید است».

 بااین‌حال کالج اوبرلین ماه نوامبر اعلام کرد که از یهودستیزی متنفر است و درباره محلاتی گفت: «پروفسور محلاتی اعلام کرد که به حق همه مردم برای زندگی در صلح معتقد است و راه‌حل دو دولتی را که به مردم اسرائیل و فلسطین اجازه می‌دهد هم‌زیستی مسالمت‌آمیز داشته باشند، تأیید می‌کند.»

 پیش‌ازاین، گروهی از فعالان حقوق بشر ایرانی و آمریکایی طی سه سال اخیر با راه‌اندازی یک کارزار خواستار محاکمه و بازداشت محلاتی شده بودند؛ زیرا طبق شواهدی که سازمان عفو بین‌الملل جمع‌آوری کرده، او علاوه بر یهودستیزی و بهائی ستیزی، در زمان اعدام‌های گروهی سال ۱۳۶۷ هم در جایگاه نماینده دائمی جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد، در زیرسؤال‌بردن گزارش‌های معتبر گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران و تضعیف واکنش سازمان ملل، نقش فعالی ایفا کرده است.

 محلاتی آذر ۱۳۶۷ (دسامبر ۱۹۸۸) در جلسه‌ای با گزارشگر سازمان ملل، گزارش‌های مربوط به اعدام‌های گروهی را رد کرد و آن‌ها را با جنگ ایران و عراق مرتبط دانست. او ۹ اسفند ۱۳۶۷ (۲۸ فوریه ۱۹۸۹) هم در نامه‌ای به عفو بین‌الملل مجدداً «وجود هرگونه اعدام سیاسی در ایران» را تکذیب کرد و مدعی شد که اعدام‌شدگان اعتراف کرده‌اند در کشتار ۴۰ هزار ایرانی در طول جنگ نقش داشته‌اند.

 نیویورک پست می‌گوید اقدام دانشگاه اوبرلین برای تعلیق محلاتی در بحبوحه خشم فزاینده از شکست دانشگاه‌های آمریکا در مقابله با یهودی‌ستیزی، پس از قتل‌عام هزار و ۲۰۰ اسرائیلی در حمله روز ۷ اکتبر «گروه تروریستی حماس» صورت‌گرفته است.

 جیم بنکس و ویرجینیا فاکس، دو عضو مجلس نمایندگان آمریکا، پیش‌تر در پاییز ۲۰۲۲ با ارسال نامه‌ای به رئیس کالج اوبرلین در ایالت اوهایو، خواستار تحقیق درباره ارتباط محمدجعفر محلاتی، استاد مطالعات اسلامی این کالج، با حکومت جمهوری اسلامی و نقش او در اعدام‌های سال ۶۷ شده بودند.

 

https://www.independentpersian.com/node/375311

 

 

اما تحلیل ما چیست؟
در همه جای دنیا دانشگاه روسپی‌خانه است و به این دلیل تهیه‌کنندگان و کارگردان‌های سینمای پورن، صحنه‌های جنسی را به کلاس دانشگاه منتقل می‌کنند یعنی روی میز و صندلی استاد دانشگاه. یعنی قصد ارائه این مفهوم را دارند در جای که به آن دانشگاه گفته می‌شود و چیزی به نام اخلاقیات جاری است و به ما هم ایراد گرفته می‌شود در حقیقت یک روسپی‌خانه مدرن است که به‌جای پول، نمره قبولی داده می‌شود. رئیس دانشگاه قرمساق یا بابوشکا (مادربزرگ یا خاله) است. دانشجویان دختر تنبل درس نخوان و فاحشه و اساتید دانشگاه عیاش و هرزه هستند و برای ما درس اخلاقیات می‌دهند و راه یا چاه نشان می‌دهند.

اما نظر رئیس دانشگاه این‌گونه نیست. او مدعی است که دو تخلف صورت‌گرفته، یکی دادن نمره قبولی به یک تنبل است. آن دیگری اینکه آن تنبل پول نداشته و در مقابل از اندام زنانه و عضو جنسی خود استفاده کرده است. سوءاستفاده یا تجاوز جنسی در کار نیست؛ بلکه سخن از یک معامله جنسی مطرح است که هر دو طرف به آن رضایت کامل داشته‌اند که مورد تأیید قاضی و حقوق‌دان است؛ چون آنها خودشان دانشگاهی هستند و موضوع برایشان کاملاً طبیعی و حل شده است؛ چون خودشان نمره داده و گرفته‌اند. پس قسمت دوم به ما و قانون ربطی ندارد؛ بلکه موضوعی شخصی است؛ بلکه قسمت اول تخلف بوده و رسیدگی خواهد شد. ولی افشای این موضوع باعث رسوایی کل دانشگاه و بی‌اعتبار شدند آن می‌شود. پس بهتر است که صدایش را در نیاوریم و افشایش نکنیم. بی‌سروصدا کمیته انضباطی تشکیل داده و مابین خودمان حل‌وفصل کنیم. خبرش به بیرون درز نکند وگرنه بیچاره شده‌ایم. مدارک دانشگاه بی‌اعتبار می‌شود؛ چون شهریه با عضو جنسی پرداخت شده و نمره قبولی با سکس داده شد و آن مدرک دانشگاهی، سند بزهکاری است. اما گروه‌های سیاسی، مذهبی، اجتماعی و... به دنبال نقطه‌ضعف هستند و آن را افشا و رسانه‌ای می‌کنند تا گروه مقابل را تخریب کنند. درحالی‌که خودشان برای پرداخت شهریه و گرفتن نمره قبولی همین کارها را کرده‌اند. منتها اطلاعاتی از آن در دسترس نمی‌باشد پس زبانشان دراز است. ولی خودشان آن‌کاره تشریف دارند. باید وکیل گرفت و طرح دعوی کرد.

 

نظر قاضی چیست؟
ما خودمان در همان روسپی‌خانه تحصیل‌کرده و مدرک گرفته‌ایم. آیا به کسی تجاوز شده است؟ خیر
اصل موضوع به ما هیچ ربطی ندارد؛ بلکه کمیته انضباطی دانشگاه خودش تصمیم بگیرد. فوقش ابطال مدرک دانشجو و ابطال صلاحیت تدریس استاد. آنها به‌جای پول اندام جنسی ردوبدل کرده‌اند البته با رضایت شخصی خودشان و به ما هم هیچ ربطی ندارد. زیاد پیله کنیم مدرک وکالت و صلاحیت قضاوت خودمان زیر سؤال می‌رود. همگی در یک روسپی‌خانه پرورش‌یافته و بیرون‌آمده‌ایم.

مقام‌های دانشگاه کلمبیا از سال ۱۹۹۷ تا به امروز خواب مانده‌اند؛ ولی امروز از خواب بیدار شدند و یادشان افتاد که دانشگاه آنها یک فاحشه‌خانه است. محمدجعفر محلاتی محکوم شود ثابت می‌شود که آنجا روسپی‌خانه است. پس در نتیجه نمی‌شود و می‌گویند سوءاستفاده جنسی یک سوءتفاهم بود. راهب مهدوی هم حق معشوقه‌بازی دارد؛ چون دل دارد. تمامی اساتید این دانشگاه دل دارند به همراه کلی معشوقه. معشوقه‌بازی نباشد دانشگاه صفایی ندارد. با همسران خودشان هم به توافق رسیده‌اند و آنها نیز برای خود معشوقه دارند و خانه و منزل شخصی آنها روسپی‌خانه شده است. صبح تا ظهر در اختیار خانم‌ها و بعد آن در اختیار آقایان است. چیزی به نام علم یا دین در دانشگاه و حوزه جریان ندارد، آنچه در جریان است پورن و اروتیک است. این رسوایی هم مدرک قطعی اثبات آن است.

در آنجا به هاله نور انگشت کردند و پیشنهاد لواط دادند. چون سه گروه کلی هستند. خدا نیست و انسان از نسل میمون یا لوسی است. خدا هست؛ ولی قیامت و جهنم کنسل شده است. مسیح فرزند خداست و منجی است. مهدی فرزند خداست و منجی شده است. دعوی بر سر لوسی، مسیح ابن الله و مهدی ابن الله و عزیز ابن الله است. برجام (برنامه جامع) هم روسپی‌خانه شدن دانشگاه است؛ چون راهبرد خدا این است. روز قیامت همگی خاموش شوید. چیزی نبودید جز یک بدکاره. خروجی جنده‌خانه شما همان نمایندگان مجلس و سنا و... هستند و همچنین تمامی مکاتب، مذاهب و ایدئولوژی و کل باورتان. متقلب بودید و از مکاتب شیطانی و مکاتب یکدیگر نسخه‌برداری می‌کردید و در حال نزاع دستگیر شدید.

دانشگاهی و حوزوی پرورش‌یافته در دو روسپی‌خانه است. روسپی‌خانه اول خانواده و روسپی‌خانه دوم حوزه و یا دانشگاه است.

انسان از نسل میمون است! خوب گوریل‌های پشمالو خرج و مخارج و شهریه دانشگاه را و انترهای درختی نمره قبولی را می‌دهند. کافی است که کمی از آن اندام زنانه مایه بگذارید تا همه چیز حل شود. خدا را شکر که یک‌مشت فاحشه و روسپی، اسلام و خداستیز شدند و در روز قیامت در جمع بدکاره‌ها هستند. ما مدارک عالیه زایشگاهی داریم. نخیر شما روسپی بودید. این هم فیلم و مدرکش. رمال مگر می‌داند که چه چیزی دست مشتری می‌دهد؟ اساتید شما ندانستند که چه خواندند و چه تدریس کردند. این هم شد تأویل آن جادو نوشته‌ها و داخل جهنم شوید.

تازه وضعیت استاد حوزه و زایشگاه خیلی بدتر است. زمانی که پای تخته‌سیاه چشم‌چرانی و برای دختران نقشه می‌کشند، صدای آه و ناله خانم و بچه‌ها گوش دروهمسایه را کر کرده است. فیلم آنها هم روی پرده قیامت است تا بدانند انسان چیست؟ میمون چیست؟ اولاد و شریک برای خدا چیست؟ منجی عدالت‌گستر چیست؟ قصه رمالان حوزه و زایشگاه چیست؟

شکست دختران و زنان در مقابل خدا قطعی است؛ چون آنها روسپی هستند و هر روسپی چندین پسر و مرد را آن هم چندین بار آلوده و نجس می‌کند. چیزی که در روز قیامت در مقابل خداست انبوهی از آشغال‌های کثافت و نجس است که اعراب و اسرائیل و پارس بیشتر به چشم می‌آیند؛ چون آنها ریشه خباثت و نجاست هستند و سایر اقوام و نژادها را گمراه و آلوده می‌کنند. به طور مثال فاحشه پارسی در میان اعراب و اسرائیل زبان زد عام و خاص است و البته گران‌تر از روس‌ها.

ابلیس ماده هم کاربردهای خودش را دارد و به کار نجاست کشیدن بشریت می‌خورد چون آنها ناقل انواع عفونت و خباثت زنا هستند. ابلیس نر اگر نافرمان است، ابلیس ماده برای خدا دم در می‌آورد و میمون می‌شود و چه دم درازی؟ حتی بلندتر از ریش جناب داروین آن گوریل پشمالو که هزینه گمراهی تمامی دختران و زنان را یک‌تنه پرداخت و هزینه کرد. بروید به دنبال گوریل بازی، با ریش‌وپشم من بازی کنید. از خدا و قیامت و جهنم هیچ خبری در دسترس نیست. خوش باشید و پای‌کوبی کنید.

 

 

در میان صفوف دشمنان خدا یا اسلام‌ستیزان یک آدم درست‌وحسابی به چشم نمی‌آید. یک‌درمیان فاحشه و مفعول هستند. چرا؟ چون خدا مخالف روسپی‌گری و مفعول شدن است؛ ولی اسلام‌ستیزان، خدا را مانعی بر سر راه خود می‌بینند و سعی می‌کنند که این مانع را برطرف کنند. ولی نمی‌توانند و بدتر از همه در فساد خود فرومی‌روند. راه باز جاده دراز تا خود جهنم. اسلام‌ستیزان مجبور هستند که اعتراف کنند که روسپی یا مفعولی بیش نیستند و مرکز تجمع و تراکم آنها حوزه و دانشگاه است.

 

ابلیس ماده = زنان و دختران = ناقل انواع و اقسام بیماری‌های عفونی = ناقل خباثت زنا
ابلیس نر = مردان و پسران = ناقل کثافت لواط

 

دم که سهل است در نهایت سیمای واقعی ابلیس هم از کالبد شما بیرون می‌آید

 

و آید هر (تمام) نفسی (کسی، شخصی) همراه او سوق‌دهنده‌ای (راننده و هول‌دهنده‌ای) و شاهدی ۲۱

همانا بوده‌ای در غفلتی  از این [روز یا واقعه] ، پس برداشتیم (گشودیم) از تو پوشش (پرده، پوشاننده، مانع دید و فهم و دانستن) تو را، پس بصیرت (دیده) تو امروز تیزی (ریزبینی) [است] ۲۲

و گوید قرین (هم‌نشین، هم سال، یار، رفیق، متصل، پیوسته، همدم، قرینه) او، این [است] آنچه که در نزد من [است] آماده‌ای (حاضری، نگهداری شده‌ای، ضبط شده‌ای) ۲۳

بیفکنید در جهنم هر (تمام) کفران کننده‌ای  عنودی (لجبازی، یک دنده‌ای) را ۲۴

منع کننده‌ای برای خیر (خوبی) متجاوزی (متعدی)  شکاکی را ۲۵

کسی که قرارداد همراه خداوند، خدایی دیگر را، پس بیفکنید  او را در عذاب  شدید ۲۶

گوید قرین (همنشین، هم سال، یار، رفیق، متصل، پیوسته، همدم، قرینه، همزاد) او، سرور ما، به طغیان  نکشیدم او را و لیکن بود در گمراهی دوری ۲۷

گوید [خداوند که] خصومت نکنید در نزد من و [درحالی‌که] جلو فرستاده‌ام (از قبل گفته‌ام)  به‌جانب شما به [وسیله] وعده ۲۸

بدل (تبدیل) نمی‌شود سخن در نزد من و نیستم من به ظالمی برای بندگان ۲۹ ق

 

جن

 

خبر خوش شکست شیاطین را با خود آوردیم (انجیل) و بعدازاین خاکستر مرگ همه‌جا را می‌پوشاند.

یک اِنجیل، (عربی شده واژهٔ یونانی εὐαγγέλιον «اِئوانگِلیون» euangelion، به معنای خبر خوش یا مژده است)

 

بلكه ايشان در شكی سرگرمند ( بازی گوشی ميكنند )

پس منتظر ( مراقب ) باش روزی را [كه] می‌آورد آسمان به دخانی ( دودی ، ماده سياه و كدری ) آشكاری

ميپوشاند انسيان ( مردم ) را ، اين است عذابی دردناكی

[می گويند] سرور ما برطرف كن ( بازكن ، بگشای ) از ما عذاب را ، ماييم ايمان آورندگان

كجا برايشان ذكريست و [در حاليكه] آمده است ايشان را رسولی آشكاری (مسیح)

سپس رو برگردانند از او و گويند آموخته‌ای ( درس ياد گرفته‌ای ) مجنونی [ديوانه‌ای است]

ماييم برطرف  كننده عذاب اندكی ( زمانی ) را ، بدرستی شماييد عودت ( بازگشت و تكرار ) كنندگان

روزی كه حمله ميكنيم ، هجوم بزرگ را ، ماييم انتقام گيرندگان 16 دخان

 

وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿۱۷۳﴾

فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ ﴿۱۷۴﴾

وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿۱۷۵﴾

أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ ﴿۱۷۶﴾

فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۱۷۷﴾

وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ ﴿۱۷۸﴾

وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿۱۷۹﴾

سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۸۰﴾ صافات

أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ ﴿۱۰﴾

جُنْدٌ مَا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ ﴿۱۱﴾ ص

شکست بسیار سنگین و بزرگی در انتظار دو طایفه بزرگ انس و جان است. آنها افتضاح می‌شوند.

 

مجادلات سگ سنی و مهدوی شنیدنی است:


برادر بزرگ خانواده عرق‌خور و لات چاقوکش و عربده‌کش شده و به دنبال نفس‌کش است. وای به حال برادر کوچک‌تر چون معتاد محله می‌شود. برادر بزرگ به کوچک نصیحت می‌کند که تو باید کباب و شراب بخوری؛ چون مواد خانمان‌سوز است. برادر کوچک‌تر هم می‌گوید که باید خرما و عسل بخری؛ چون با تریاک حال می‌دهد. سگ سنی ابوبکر رمال را جایگزین مسیح کرد و مهدی را برای ستیزه با او اختراع و آماده کرد. مهدوی هم گفت که کاربرد مهدی را بلد نیستید. باید جانشین خود خدا و مسیح شود. سگ سنتی به مهدوی می‌گوید که این کار را نکنید؛ چون مشرک می‌شوید. مهدوی هم به آنها پاسخ می‌دهد که پیرو مهدی شوید تا شما را شفاعت کند و منجی شما شده و طاغوت را برای شما هدیه دهد.

 

يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا ﴿۳۲﴾

وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿۳۳﴾

وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ﴿۳۴﴾ احزاب

 

در همه‌گیری کروناویروس تمام دنیا این مفهوم را فهمید و زنان و دختران را خانه‌نشین کردند چون ۹۰ درصد علت اپیدمی ویروسی، زنان و دختران بودند. این احکام شامل همسران نبی بود؛ ولی در نهایت شامل تمام زنان و دختران دنیا شد. عایشه نافرمانی کرد و بعد از فوت نبی از خانه به بیرون زد تا نقش‌آفرینی کند و آن افتضاح جنگ جمل حادث شد. عایشه دنیای اسلام را با احادیث جعلی آلوده و گمراه کرد. زنان و دختران دیگر چه کنند الله‌اعلم خیلی افتضاح‌تر خواهد شد.

 

 

زمانی که ابوبکر رمال اعلام خلافت کرد، بزرگان قریش به خشم آمدند که خلیفه محمد باید یک قریشی بوده باشد و نماینده خود ابوسفیان را به خانه علی فرستادند و گفتند که تو یک قریشی هستی و پسر عمومی محمد. اگر اعلام خلافت کنی، ابوبکر را ساقط کرده و با تو بیعت می‌کنیم. علی هم در جواب گفت که در مسجد جمع شوید تا اعلام خلافت کنم. زمانی که وارد مسجد شد و به‌طرف منبر حرکت کرد، مانع او شدند که منبر جای ابوبکر است. ابوبکر با دست اشاره کرد که رهایش کنید تا بالای منبر برود و او گفت:

 

ای مردم بشکافید امواج فتنه‌ها را (شروع دعوی و اعلام خلافت رسول را) به کشتی‌های نجات (آیات قرآن) و پرهیز کنید از راه پراکندگی و فرو بنهید تاج‌های فخرفروشی (پدرزن یا صحابه بودن، انصار یا مهاجر یا قریشی بودن)، رستگار شد کسی که برخاست به بال (عقل و شعور یا لیاقت و توانایی‌اش) یا دست برداشت (تسلیم و دست کشید) سپس استراحت کرد (به علت پیری و ... بازنشسته شد) این (خلافت) آبی بدمزه (حمیم) و لقمه‌ای گلوگیر (لقمه بزرگ‌تر از دهان، زقوم، ضریع) به سبب خوردنش است و چیدن میوه (به چنگ آوردن خلافت) به غیر وقت رسیدنش (روز قیامت، زمان ظهور مسیح)، همچون زراعت به زمین دیگری (بازی در میدان عیسی، خلافت فضولی به‌جای عیسی) است.

پس اگر چیزی بگویم (اعتراض کنم به دعوی و ادعای خلافت)، می‌گویند (خواهند گفت) که طمع کرد به پادشاهی (نیت و هدف خلفا از خلافت) و اگر سکوت کنم، خواهند گفت که ترسید از مرگ، هیهات بعد از آن‌همه اتفاقات (خطرات) و هرگز و سوگند خداوند را که حتماً فرزند ابی‌طالب (فرزند عمران) خوی گرفته است با مرگ همانند طفلی به پستان مادرش، بلکه واقف شدم به علمی (دانسته‌ای) سری که اگر افشا (گفتگو) کنم به آن، (فتنه ولایت و خلافت) حتماً مضطرب شوید به همانند لرزش طناب در چاهی عمیق.



بزرگان قریش سرخورده شده و گفتند ما معنی حرف تو را نفهمیدیم. علی در جواب گفت عرب و قریشی جدوآباد شماست و من یک عمرانی هستم همچنین محمد. من به آن پیر خرفت گفتم که مسیح خلیفه محمد است و نه‌تنها قبول نکرد؛ بلکه مرا تهدید کرد که جار می‌زنم علی به محمد خیانت و به اسلام پشت کرد. علی، مسیحی و نصرانی شده و شیعه مسیح شده است. فتوای قتل تو را صادر می‌کنیم. نظر شما چیست؟
ابوسفیان گفت که حق با ابوبکر است و تو مرتد شده‌ای. علی هم در جواب گفت، پس بدانید که از امروز راه من و فرزندانم از راه شما جدا شد و میان ما و شما شکاف عمیقی ایجاد شد. ما سوار بر کشتی نجات و رو به‌طرف سعادت همانند نوح و شما در طوفان دریا غرق و خفه خواهید شد همانند فرعون. بروید به‌طرف سرنوشت شوم خودتان.

علی نبی نبود و هرگز اعلام خلافت رسول نکرد؛ ولی با این کارش ثابت کرد که اولاد خلف ابراهیم است. اولاد خلف ابراهیم اگر درستکار و امانت‌دار باشد دست‌کمی از خود نبی ندارد. انبیا در کتاب خدا امانت‌داری کردند و علی در خلافت انبیا و روز قیامت پاداش بزرگی در نزد خدا و عزت و احترامی ویژه در نزد انبیا دارد. همه او را تحسین می‌کنند؛ چون خلافت در دوقدمی و پیشکش او بود؛ ولی آن را قبول نکرد و آن را پس‌زده و شایسته مسیح دانست؛ چون خلافت حق و ارث‌ومیراث خانوادگی عیسی است. علی هم برای خود ارث‌ومیراث خودش یعنی رضا و خشنودی الله و انبیا را دارد.

علی اگر خلافت مسیح را تشریح می‌کرد، خیلی سریع نقشه قتل او را می‌کشیدند؛ ولی او از کشته‌شدن ترسی نداشت. ترس او این بود که قرآن تحریف شود؛ یعنی تمامی آیات در مورد مسیح حذف شوند به این بهانه که علی عمرانی و سلمان نصرانی این مطالب را به محمد تلقین کرده‌اند و حق و حقوقی نامتعارف برای پسرعموی خودشان مسیح قائل شده‌اند که با مزاج اعراب سازگار نیست؛ بلکه برای بنی‌اسرائیل خوش است. امروزه همین مشکل پابرجاست و برای حل همان مشکل، خلافت خلفا و ولایت ولی و انقلاب مهدی ابداع و اختراع شده است. حافظان قرآن مقتول یا شکنجه و مجبور به تغییر می‌شدند.

اگر اعلام خلافت می‌کرد، درست است که مهاجرین و انصار و قریشی‌ها دخل ابوبکر رمال و طرف‌دارانش را می‌آوردند؛ ولی به خدا و انبیا و مسیح خیانت کرده بود و بعداً نمی‌توانست خلافت مسیح را توجیه کند؛ چون خودش سارق و غاصب خلافت شناسایی می‌شد؛ یعنی یک پارادوکس شخصیتی. مشکل علی اینجا بود که با جمع کثیری از گوسفندان و وحوش سرکار داشت که او را به‌عنوان یک عرب و قریشی اصیل قبول نداشتند؛ بلکه چنین فکر می‌کردند که نفوذی یهود و نصارا است. اعراب برای دین خدا دندان‌تیز کرده بودند؛ چون نبوت و دین خدا از بنی‌اسرائیل به میان اعراب انتقال‌یافته بود و سعی داشتند سیمای دین خدا همیشه و هر زمان عربی باقی بماند و حاضر نبودند بخشی از آن سیما را برای مسیح و انبیا قبلی قایل شوند. دوست داشتند که مسیح و انبیا قبلی در مقابل محمد پست و حقیر جلوه کنند؛ چون شخصیت خود را در سیمای محمد می‌دیدند درحالی‌که محمد خودش یک عمرانی بود و صرفاً عربی سخن می‌گفت و عبری را بهتر از بنی‌اسرائیل بلد بود. اعراب و اسرائیل در مورد واقعیت ماهیت خاندان عبدالمناف فریب‌خورده و سردرگم بودند.

اولاد صالح نبی و علی هم این‌گونه بودند. هر کدام از آنها اعلام خلافت و ولایت می‌کرد، سر تا پایشان را طلا و جواهرات می‌کردند. چنان تزیینشان می‌کردند همانند بت‌های داخل کعبه. ولی خلافت و ولایت را قبول نکرده و تبلیغ مسیح و قیامت کردند و به دیده خائن نگریسته شدند و البته در ظاهر دستگیر و مقتول و... ولی اولاد ابوسفیان اعلام خلافت و ولایت کردند و جواهرنشان شدند؛ چون به دیده خودی و عرب با اصل و نصب شناخته شدند که تعصب محمد را با خود به یدک می‌کشند. ولی چون اولاد صالح نبی و علی مخالف خلافت و ولایت بودند، بلایی سرشان آوردند بدتر از مصلوب شدن خود مسیح، چون به مسیح وفادار بودند؛ چون مسیح عموزاده خود آنها بود و خودشان را از اعراب بیگانه یافته بودند و متعلق به خاندان عمران و آنها برای اعراب نیز بیگانه انگاشته شدند.

داش مهدی در آینده متولدشونده همانند شمشیری بود که اهل‌سنت ساختند تا در آینده به شکم مسیح فروکنند؛ ولی این شمشیر به دست مهدوی افتاد و تیزش کردند و تا دسته فروکردند در ماتحت سگ سنی. پس زیاد آه و ناله نکنید؛ چون خودکرده را تدبیر نیست. علم‌کردن پیراهن خونین عثمان در مقابل علی یا قرآن‌های پاره بر سر نیزه خاصیت، مکر و حیله اعراب سگ سنی است. علمک یا قمپز مهدی هم ترفند و حقه اعراب در مقابل مسیح است. اعراب توانستند در مقابل علی ایستادگی کنند؛ ولی در مقابل مسیح هرگز. درست مثل علف هرز درو می‌شوند.

بیوگرافی یا حکایت زندگی علی و اولاد صالحش با زندگی‌نامه و سرنوشت انبیا بنی‌اسرائیل همخوانی و مطابقت کامل داشته و هیچ فرق و تفاوتی هم ندارد. این ثابت می‌کند که علی و اولاد صالح علی به‌درستی مأموریت و وظیفه خود را انجام داده و هیچ‌گونه گناه و خطایی هم نداشته‌اند.

به طور مثال زکریا، یحیی و مسیح هر سه هم‌زمان نبی و رسول بودند برای بنی‌اسرائیل ولی آن روسپی زاده‌های یهودی، زکریا را در میان درخت توخالی با اره بریدند، یحیی را در سیاه‌چال سر بریدند و کالبد قبض روح شده مسیح را مصلوب کردند و علی و حسن و حسین نبی و رسول نبودند؛ بلکه اولاد صالح نبی بودند. اعراب سگ سنتی و مادر فاحشه، علی را در راه مسجد ترور کردند، حسن را مسموم کردند و حسین را سر بریدند. مادر خراب‌تر از آنها نصارا و مهدوی است که این بندگان خدا را برای او اولاد و شرکایی قرار دادند. یهود و سگ سنی گوه خوردند و غلط بزرگی کردند؛ ولی سخنان لغو و باطل نصارا و مهدوی را دست آویز اشتباه خود می‌کنند که برای خدا پذیرفته نیست؛ چون انبیا و اولاد صالحشان هرگز ادعای الوهیت نکرده‌اند.

بعد از حمله علی به معاویه، اعراب درک کردند که خاندان عمران برای آنها خطرناک و دردسرساز است. چون همواره حمله مشابهی از طرف مسیح آنها را تهدید می‌کند؛ ازاین‌رو مهدی را ابداع و اختراع کردند که به‌عنوان نماینده محمد حافظ منافع مسلمانان بوده باشد. بعداً این مهدی نماینده و جانشین خدا شد تا کلاً این حمله را مرتفع و برطرف کند. درحالی‌که مادر به حالشان بگرید. این چنین پوشش و دفاعی در مقابل حمله و هجوم مسیح و... ندارند. زهی خیال باطل. حمله مسیح بر سنی و مهدوی سخت و دشوار است تا جایی که به دشمنی با او قیام کنند. چیزی به نام قیام مهدی وجود ندارد؛ بلکه هر چه باشد شورش مسلمانان بر علیه مسیح است.

 

 

اگر در سال ۵۷ در ایران انقلاب نمی‌شد، چه اتفاقی می‌افتاد؟

جواب خیلی ساده است، صدام و ارتش بعث با تمام قدرت به اسرائیل حمله می‌کرد و پیروز هم می‌شد؛ چون حمایت نظامی شوروی و حمایت مالی کل اعراب را داشت. شوروی هم هم‌زمان به ایران و افغانستان حمله می‌کرد. یعنی روس‌ها و اعراب بر علیه اسرائیل و غرب متحد می‌شدند و دنیای مذهبی، دوقطبی می‌شد. نصرانی‌ها در غرب و سگ سنی‌ها در خاورمیانه اکثریت را تشکیل می‌دادند و یهودی‌ها و مهدوی‌ها در زیر سلطه و اسارت آنها بودند. با ظهور مسیح در مقابل او گوسفند سر می‌بریدند هرچند که مسیح می‌گفت که گوسفند را نجس کردید. یهود از مسیح در آینده متولدشونده منصرف می‌شد و مهدوی از انقلاب مهدی و به مسیح می‌گفتند هرچه که تو بگویی و ما را از این اسارت و ظلم روس‌ها و اعراب نجات بده. ولی مهدوی‌ها انقلاب کردند و با صدام درگیر شدند و صدام به ایران حمله کرد و باعث شد که مهدوی‌ها در ایران تثبیت شوند و به اسرائیل آسیبی نرسد.

پس ايمان نياورد برای موسی مگر ذريه ای ( نسلی ) از قومش بر ترسی از فرعون و درباريانش كه [مبادا] فتنه اندازد [مصيبت زده و معذب كند] ايشان را و بدرستی فرعون حتما خودخواهی  در زمين [بود] و بدرستی او حتما از اسراف كنندگان [بود]

و گفت موسی ای قوم من ، اگر شما ايمان آورديد به خداوند ، پس برای او توكل كنيد اگر شماييد مسلمانان ( تسليم شدگان )

پس گفتند برای خداوند توكل كرديم ، سرور ما قرار نده ما را فتنه ای برای قوم ظالمان

و نجات ده ما را به رحمتت از قوم كافران 86 یونس

نتیجه انقلاب ۵۷ این شد که دنیای مذهب چهار قطبی شده و باقی بماند و تثبیت شود. یعنی نصرانی‌ها در غرب، یهودی‌ها در اسرائیل، سگ سنی‌ها در کشورهای عربی و مهدوی‌ها در ایران به قدرت، ثروت و نفوذ برسند. طرف‌داران نظریه توطئه بر این باور هستند که انقلاب سال ۵۷ تمامی به نفع اسرائیل بود، پس این انقلاب زیر سر یهود است. ولی این ظاهر قضیه است؛ بلکه باطن مسئله این است که قیامت نزدیک شده است. مسیح زمانی ظهور می‌کند که دنیای مذاب ابراهیمی چهار قطبی بوده باشد و همگی یکجا در مقابل مسیح و خدا عصیان و نافرمانی و طغیان کنند.

اگر یکی از این مذاهب در اسارت، حقارت، خفت و ضعف بوده باشد، مسلماً خیلی سریع جانب مسیح را گرفته و پشت سرش قرار می‌گیرند و از عقاید و باورهای خود دست می‌کشند و گوش به حرف خدا می‌دهند.

پس بهترین زمان برای ظهور مسیح و حمله مگاگ اینک است. اگر یکی از این مذاهب ابراهیمی سقوط کند و به اقلیت برسد، کار خراب می‌شود؛ چون آن مذهب طرف‌دار چندآتشه مسیح بعد ظهور می‌شود. پس انقلاب ۵۷ زمینه‌ساز ظهور یا انقلاب مهدی نبود؛ بلکه موجبات ظهور مسیح را آماده و فراهم کرده است. مهدوی‌ها برای خود قبر کندند و اگر اسرائیل در پیروزی انقلاب و حوادث بعد از جنگ نقشی داشته باشد آنها نیز با دست خود برای خودشان قبر حفر کرده‌اند.

چون ما مغول هستیم و مغولان همیشه و هر زمان زودتر از مگاگ وارد عمل می‌شوند، ما هم سعی می‌کنیم که این حوادث روز قیامت را زودتر شروع کنیم. چون برای قیامت عجله داریم و خیلی عجول هستیم. ما میانه خوبی با منجی و عدالت‌گستری و... نداریم. مستقیماً و بدون واسطه یا میانجی همان قیامت خدا مناسب است که محقق شود. منجی گری و عدالت‌گستری چرند است؛ چون قیامت را به تعویق و درازا می‌کشد و البته سدی است در مقابل آن. پس ما این سد پوشالی را می‌شکنیم تا قیامت خود خدا محقق و عملی شود.

 

وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾

أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾ واقعه

و گفتند چرا نمی آورد ما را به آيتی ( معجزه ای ) از [جانب] سرورش ، آيا نيامد ايشان را بينات ( دلايل آشكار ) آنچه كه در صحف ابتدايی ( بدوی ، اولی ) بود

و اگر ما نابود ميكرديم ايشان را به عذابی از قبل آن ، حتما ميگفتند سرور ما چرا ارسال نكردی به سوی ما فرستاده ای را ، پس پيروی ميكرديم آيات تو را  قبل از اينكه ذليل ( خوار ) و رسوا ( شرمسار ) شويم

بگو همگی چشم به راهی [هستند] ، پس چشم به راه باشيد ، پس به زودی ميدانيد كيست اصحاب راه ( سيرت و سلوك ) درست و كيست هدايت يافته تر 135 طه

ولی مجدداً به مسیح خواهند گفت که دیوانه‌ای مجنون و درس‌آموخته است.

أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرَى وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ ﴿۱۳﴾

ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ ﴿۱۴﴾ دخان

 

دفعه پیش سلمان فارسی در معرض اتهام معلمی محمد بود و این بار نوبت معلم بودن مسیح کیست؟ مسلماً خود محمد و کتاب قرآن. یعنی به او می‌گویند که تو یک مسلمان و پیرو محمد و قرآن هستی که می‌خواهی دین اسلام را اصلاح یا تغییر دهی. قدرمسلم مسیح برای اهل زمین قابل‌تحلیل و درک یا هضم نخواهد بود.

 

 

یک نمونه کوچک و بارز از حمله گاگ و مگاگ پرندگان ابابیل بودند که بر سر سپاه ابرهه خراب شدند.

 



یعنی جمع‌آوری طایفه انس خیلی راحت است؛ چون به سیاره زمین محدود شده‌اند. مگاگ کل طایفه جن را جمع‌آوری می‌کند که در کل کیهان پراکنده شده‌اند. شتاب اینرسی یا گرانشی آنها ۲۵ مایل بر مجذور ثانیه یا ۴۰.۲۳۳ متر بر مجذور ثانیه یعنی شهاب‌سنگ است.

 

 

به‌اصطلاح مسلمانان (سنی و مهدوی) این قافله را باختند و خودشان شکست‌خورده میدان نبرد مگاگ هستند؛ چون زمان یعنی فرصت ۱۴۰۰ساله را از دست دادند و شیاطین طاغوت را به تملک خود درآوردند درحالی‌که آنها فرمان یافته بودند که با طاغوتیان بجنگند؛ ولی خودشان طاغوتی شدند و میدان نبرد را به شیاطین واگذار کردند. پس سرنوشت بسیار شوم و هولناکی در انتظار آنهاست. اگر همانند مغولان می‌جنگیدند حمایت الله و پشتیبانی مگاگ را داشتند؛ ولی افسوس که با یکدیگر درگیر شدند.

 

 

پیغامی واضح و روشن اما رمزنگاری شده از طرف روح‌القدس رسول‌الله:

ایلی ایلی لَما سبقتنی، یعنی خدای من، خدای من، چرا مرا تنها گذاشته‌ای یا الهی‌، الهی‌، مرا چرا ترک کردی‌؟ به زبان آرامی (سوریه) ܐܠܝ ܐܠܝ ܠܡܢܐ ܫܒܩܬܢܝ

رمز اول: گویش مسیح آرامی سوری و سامی یا عبری است و به اناجیل رومی اعتماد و باور نکنید.

رمز دوم: بگذارید چنین فکر کنند که مسیح تنها و بی‌دفاع ماند و بی کس است و به خودشان مغرور و خودخواه شوند. زمانش که فرارسید خودم مرکاوا یا ارابه مرگ آنها خواهم شد. بی‌صبرانه منتظر نزول این ارابه مرگ یا ماشین کشتار دسته‌جمعی هستیم. ما هم می‌گوییم که اسرائیل آغل شماست و گابریل قصاب شماست.

این نمایش را برای اعراب نیز بازی کردند. زمانی که سر حسین را می‌بریدند در ظاهر می‌گفت که به فرزندان و خانواده‌ام رحم کنید تا بی‌سرپرست نمانند و اعراب یقین حاصل کردند که قیامت و خدایی در کار نیست. چون حسین تنها و بی‌کس‌وکار و بی‌پناه ماند. اما امام سجاد باهوش بود و به خاندان علی سفارش کرد که هرگز نام دوبل محمد یا مهدی را به زبان نیاورید و در مورد او بحث و جدال نکنید. اینها همگی شبیه هستند. مهدی فتنه بزرگ اعراب است و به ما اصلاً هیچ ربطی ندارد؛ چون ذهن ما را از ظهور مسیح و قیامت منحرف و گمراه می‌کند. کشتار و قتل‌عام مگاگ تماشایی است. آنها زمانی که در اوج قدرت و به خود مغرور هستند، زیر سم اسب می‌روند و ملحمه را به چشم خود می‌بینند. با صدای بلند مهدی را صدا می‌زنند که یابن رسول الله یاری‌مان کن و مسیح به آنها می‌گوید که با من و انبیا و خاندان صالحان چه کردید؟ اینک یکی از آنها را به کمک خود می‌طلبید؟ امروز فریاد رسی برای شما نیست.

بعد از ظهور مسیح، سگ سنتی‌ها از مهدوی‌ها می‌پرسند که این مهدی ما متولد نشد و بجایش مسیح بر سرمان خراب شد! این مهدی شما کجاست؟ خبرش کنید که زود بیاید. مهدوی‌ها در جواب می‌گویند گویا پدران شما او را کشته‌اند و مسیح در جواب می‌گوید که نخیر، مهدی را آب برد! همان‌طور که موسی را برد و در آغوش گرم فرعون جای گرفت. فرعون را پیدا کنید جای مهدی هم مشخص می‌شود. مهدی در دل طاغوتی شما بود که قرار است امروز پاره‌پاره و تکه‌تکه شود. هم دل شما و هم سیاره زمین اصل اصل خود طاغوت. یعنی چیزی که من بر علیه و ضد آن آفریده شده‌ام، هم سیاره زمین و هم دل ناپاک شما.

بعدازاین نوبت سنتی و مهدوی است که بگوید مهدی، مهدی لما سبقتنی. ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه لما سبقتنی. به ما رحم کنید چون زن و بچه داریم. اما کو گوش شنوا چون روزگار سختی است.

اگر می‌دانید که مادر مهدی کیست؟ بگویید که زود وضع‌حمل کند و اگر کسی از محل اسکان او خبری دارد، زود خبرش کنید؛ چون وقت تنگ است؛ زیرا مسیح در راه است و امروزوفردا دابةالارض خروج می‌کند. گویا مسیح شما را ترک و رها کرده بود و اینک زمان درد و دل با شماست و این بار شام آخر را با شما صرف می‌کند و چه شامی؟ چون آش است با یک وجب روغن داغ.

نتیجه می‌گیریم که منظور کلی خداوند از حکایت داستان ذی القرنین و یأجوج‌ومأجوج این است که همیشه و هر زمان مفسدین فی‌الارض و غارتگران هستند و برای فریب‌دادن مردم، جعل هویت و عنوان یا ظاهر می‌کنند. حتی برای خود مکتب‌سازی هم می‌کنند و چه ظاهری بهتر از دین یا مذهب الهی. یعنی مفسدین فی‌الارض و غارتگران علاقه شدیدی به مذاهب ابراهیمی همچون یهودیت، نصرانیت، سنت و مهدویت دارند؛ یعنی یک راهب و رهبان یا آخوند، خاخام، کشیش، ملا، مولوی، ماموستا، پاسدار و بسیجی، نظامی، حاکم دولتی، کارمند دولتی و... می‌تواند یک غارتگر و مفسدفی‌الارض بوده باشد که در قالب یک مهاجر تغییر مکان داده و مردمان آن شهر را سرکیسه و چپاول می‌کند. مهاجرین خودشان بزرگ‌ترین غارتگران دوران هستند. منتها در قدیم با جنگ و خونریزی همراه بوده است؛ ولی در دنیای مدرن ما به‌نوعی قانونی و شرعی یا مدنی شده است. غارتگران و مفسدین فی‌الارض در سال ۵۷ انقلاب مکتبی کردند و کل ایران را غارت و به یغما برده‌اند؛ ولی کسی خبر ندارد؛ چون در پوشش یک مکتب در ظاهر اسلامی ولی در باطن شیطانی انجام شده است. پس نتیجه می‌گیریم که یک آخوند یا ملا، پاسدار، بسیجی، نظامی، اداری، حکومتی، قضایی، حوزوی، دانشگاهی و... یک یأجوج‌ومأجوج تقلبی و ساختگی یا جعلی است که در نهایت با نوع اصلی و حقیقی خود رودررو می‌شود. یعنی همان اتفاق پشت سد اسکندر مقدونی. یأجوج‌ومأجوج واقعی در راه است و نوع تقلبی و جعلی خود را در دریایی از خون غرق می‌کند که سربریده خودشان و خانواده‌هایشان روی آن خون شناور است. تا گوه بخورند و غلط بکنند که ظاهر متدینین، مؤمنان و صالحان یا مجاهدین در راه خدا را جعل و تقلب کنند. جعل هویت یا عنوان یا سرقت آنها مخصوصاً اگر به خدا و اسلام مربوط بوده باشد کیفر و مجازات بسیار سنگینی دارد که هم در دنیا و هم در آخرت ستانده می‌شوند مخصوصاً اگر با فساد و غارتگری همراه بوده باشد.

مهاجر پست و فرومایه همیشه و هر زمان مفسدفی‌الارض و غارتگر است؛ چون کسی او را نمی‌شناسد و شرم و حیایی ندارد. مهاجرین صدر اسلام در حقیقت به‌نوعی اخراجی و فراری یا تبعیدی بودند و خدا برای تکریم و احترام و تمجید از آنها از واژه مهاجر استفاده کرده تا به غرورشان آسیبی وارد نشود و یک اخراجی، فراری یا تبعیدی هرگز مهاجر محسوب نمی‌شود؛ چون در نهایت به وطن خود رجعت می‌کند؛ ولی مهاجرین وطن‌فروش هستند و به سرزمین مادری خود پشت کرده و خیانت هم می‌کنند.

پس همیشه و هر زمان مراقب یأجوج‌ومأجوج تقلبی باشید و هرگز فریب آنها را نخورید. کاری بکنید که اسکندر مقدونی کرد؛ یعنی سدی در مقابل نفوذ و مهاجرت آنها بسازید و منتظر یأجوج‌ومأجوج واقعی باشید تا آنها را گوشت چرخ‌کرده بکنند.

مهاجرین غارتگر از نژاد خر کوهی ساسانی هستند و نمونه بارز آن بنی‌اسرائیل کنعانی است که مهاجرت کرده و مثل میکروب در دنیا پخش شده و کل زمین را غارت کردند. اما غارتگران قدیم باهوش بودند و اموال غارت شده را فراری و مخفی می‌کردند؛ ولی غارتگران امروزی اموال غارت شده را در خود محل نگهداری می‌کنند که مسلماً کشف مسروقه و به مالک اصلی مسترد یا مصادره خواهد شد. تقریباً تمامی غارتگران ایران و کوشیا از نژاد ساسانی و زنازادگان خرم‌دین یا سگ‌توله‌های بابک هستند.

 

 

اشتباه نکنید اینها سوسک نیستند؛ بلکه یأجوج‌ومأجوج تقلبی و جعلی هستند و کرم خانه آنها لشکر عاشورا است. زمانی در مقابل عباسیان یاوه‌گویی می‌کردند و البته قرمساقی رومیان ولی این بار گوشت زیر سم اسب مگاگ هستند و فریادی همانند شیهه الاغ از خود در می‌آورند؛ چون الاغ زاده هستند و خر کوهی. لباس مجاهدین اسلام را به تن کرده؛ ولی به شغل غارتگری هستند و البته قوادی.

داریول در حال گنیول شدن است.

و توله‌های بابک به پارس متواری می‌شوند. نه منه، سنه نه، سنه وردنه، اده، داینا، بوی، چیخ چوله تومان توهتی. سوخله سوخله. مانا نیستانی از نوابغ هنر کارتون یا کاریکاتور کشی است و ما اکثر کارهای او را تأیید و تمجید می‌کنیم. سوسک‌ها غارتگر هستند و شجره و حکایت آنها در کتاب قرآن مکتوب است. این موضوع قطعی و برای خود ترک‌های ساکن در کوشیا، ثابت و معلوم شده است و جای هیچ اعتراضی باقی نیست. پس مراقب باشید تا سوسک‌ها شما را غارت نکنند. کوشیا خطرناک‌ترین منطقه سیاره زمین است حتی خطرناک‌تر از مثلث برمودا چون خیلی‌ها اینجا در نهایت ناپدید و مفقودالاثر (سربه‌نیست) می‌شوند.

زمان حمله که فرارسید گاگ فرماندهان ارشد نیروهای نظامی و انتظامی و اطلاعاتی عملیاتی را قبض روح کرده و به نیروهای تحت امر خود فرمان جابه‌جایی می‌دهند تا گوشت دم تیغ مگاگ شوند. گاگ آنها را وارد تله کرده و مگاگ تارومارشان می‌کند. می‌دانید چرا؟
چون شیاطین این مکر و حیله را با اسلام و نیروهای در ظاهر جهادی کردند. یعنی دستگاه‌های اطلاعاتی، آنها را شناسایی و تیم‌های عملیاتی برای آنها بن لادن، ملاعمر، ابوبکر بغدادی یعنی طالبان و داعش ساختند و جایی بردند که عرب نی انداخت، سپس نیروی های نظامی آنها را گوشت دم توپ کردند. ولی یکجا را باختند و آن اینکه انسان طمع‌کار و عصیانگر است و این رهبران جهادی مغرور شده و هوای براندازی خودشان را کردند و نتیجه شد حملات ۱۱ سپتامبر چون آنها خود طاغوت یا کل دنیا را می‌خواستند و نه یک‌مشت دلار را.

اما خدا و ملائکه راه و روش درست و صحیح آن را به‌صورت عملی به شما نشان می‌دهند؛ ولی دیگر کار از کار گذشته و سر از بدنتان جدا شده و لاشه شما چرخ‌کرده شده است. این مکر و حیله‌ها با خدا همان تجربه قدیمی بنی‌اسرائیل از ماجرای طالوت و جالوت است که در کتب شیطانی آنها مکتوب و در دسترس است. خیلی علاقه برای پیاده‌سازی آن دارند؛ ولی در نهایت به ضرر و زیان خودشان تمام می‌شود؛ چون نیروهای تحت فرمان آنها خود شیاطین هستند و شیاطین هم به یک‌مشت دلار یا چند سکه طلا بسنده نمی‌کنند؛ چون تمامیت‌خواه هستند و برای خود آنها نقشه براندازی می‌کشند. پس فریب کسانی که اعلام ولایت و خلافت و جهاد در راه خدا می‌کنند را نخورید؛ چون آنها نیز یأجوج‌ومأجوج تقلبی و جعلی یا ساختگی هستند. چون هدف نهایی آنها غارتگری، فساد و کسب قدرت، ثروت و شهرت است نه چیز دیگری که در نهایت مجبور به خودکشی یا خودسوزی می‌شوند همان کاری که هیتلر با خودش کرد.

قصه و حکایت شبانه منجی و منجی گری، عدالت، عدل و قسط و دادگستری، رؤیا یا توهم ابلیس و شیاطین است تا یک شکم سیر از طاغوت بخورند. چیزی که نصیبشان می‌شود قلاب چرمی و طناب ابریشمی بسته شده به زین اسب است که کله زنان و دخترانشان را مثل گنجشک از گردن بکند و جدا کند. مردان و پسرانشان ماشه را به‌سوی مگاگ می‌کشند؛ ولی چاشنی عمل نمی‌کند و خراب می‌شوند و عزیزانشان بی‌دفاع می‌مانند. چه‌قدر هم جیغ‌وداد و شیون و زاری می‌کنند؛ ولی افسوس که بی‌فایده است؛ چون فرصت به پایان رسیده است.

فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ ﴿۵﴾ المسد

برای دختران و زنان هم این سؤال مطرح می‌شود که یأجوج‌ومأجوج واقعی که این‌همه خوش‌قیافه، جوان، خوش‌تیپ، خوش‌هیکل، موبلند و خوش‌پوش هستند، چرا با ما هم‌خوابه و صمیمی نمی‌شوند و دست به کشتار ما می‌زنند؟ آنها در جواب می‌گویند که ما مخالف خلقت انسان و آدم بودیم. نه‌تنها خدا خلق کرد؛ بلکه دستور داد که ما به پدر دیوس شما سجده کنیم. ما هم راضی نبوده و هیچ رغبتی نداشتیم؛ ولی مجبور بودیم که به فرمان خدا عمل کنیم وگرنه مثل شما نافرمان و یاغی می‌شدیم. الان پدر دیوس دومی دارید به نام ابلیس که کثافت‌کاری و خباثت او را هم دیدیم. اینک تمام آن عقده و کینه‌ها را بر سر شما خالی می‌کنیم؛ چون هیچ فرقی با آدم و ابلیس دیوس ندارید. اگر قرار باشد با کسی هم‌خوابه و رفیق شویم، خدا برای ما می‌آفریند. چرا با بدکاره و نجس‌هایی مثل شما وصلت کنیم؟ هر چیز به جاش.

دختران و زنان با حسرت داشتن یال اسبان بر سرشان و همخوابگی با آنها کشته می‌شوند و چه سخت است که انسان به دست کسی کشته شود که عاشق و شیفته او شده است. مردان و پسران نیز با حس کینه و حسادت به آنها کشته می‌شوند و چه سخت است که انسان به دست رقیب عشقی خود کشته شود.

 

 

اسب مگاگ خوشگل است یا دختر شیطان؟ حالا خود مگاگ را کی دیده و کی شنیده؟ مسیح ابن مریم هم که جای خودش را دارد و در میان مگاگ انگشت‌نماست و البته متمایز. خیلی مواظب سر خود و بسیار مراقب سم اسب باشید.

 

گفته می‌شود که شما فرمودید ملائکه خرافات است یا اینکه مادینه هستند و نصیب مردان در بهشت. الان دیدید و متوجه شدید که مرد مرد هستند و زنان و دختران روسپی و فاحشه شما دلباخته آنها شده و به شما پشت کرده و از جان‌ودل و والت درصدد مایه‌گذاشتن هستند. ای مردان و پسران مفعول چه کنیم؟ شما را سربه‌نیست کرده و زنان و دختران شما را تصاحب کنیم، یا آنها هم به درک واصل شوند؟ این دختران و زنان تربیت شده قواد و قرمساقی همانند شما هستند و فقط به درد نجاست کاری یا پیمانکاری ابلیس می‌خورند. مسلماً کاربرد دیگری نخواهند داشت الا آتش جهنم. بعدازاین شنوای قصه‌های هزار و یک شب طاغوتیان و پامنبری فراعنه هستند.

فکر و ذکرشان تنگ یا گشاد کردن واژن و مقعد، نصب آی یو دی، ترمیم بکارت، کاشت سیلیکون و ناخن و ابرو، اکستنشن، تتو، لیپوساکشن، سربالا کردن دماغ و هزار کثافت‌کاری صنعتی و سنتی دیگر بودند و اصلاً خدا را ذکر نمی‌کردند و چیزی نبودند الا یک مرغ کثافت خوار و کثافت‌کار که شعور مرغ بیشتر از آنها بود. چون مرغ‌ها فایده داشته و تخم می‌گذاشتند؛ ولی تخم اینها نطفه ابلیس و شیاطین بود.

 

و وارد شد شهر را برای هنگام غفلتی از اهلش ، پس دريافت در آن دو مرد را [كه] قتال ( پيكار به قصد كشت ) ميكردند آن دو [يكديگر را] ، اين از شيعه اش ( پيرو و مريدش ) و اين [ديگری] از دشمنش [بود] ، پس استغاثه ( درخواست كمك و ياری ) كرد او را كسی كه بود از شيعه او برای [برعليه] كسی كه از دشمنش بود ، پس مشت زد ( راند ، حول داد ) او را موسی ، پس گذشت ( مقتضی شد ، تمام شد ) برای او ( فوت كرد ، مرد ) ، گفت اين از عمل شيطان بود ، بدرستی او دشمنی گمراه گری آشكاری [است]

گفت سرورم ، بدرستی من ظلم كردم نفسم ( خودم ) را ، پس بيامرز برای من ، پس آمرزيد برای او ، بدرستی او ، اوست آمرزنده مهربان

گفت سرورم به سبب آنچه كه نعمت دادی ( لطف كردی ) برايم ، پس هرگز نباشم همدستی ( پشتيبانی ) برای مجرمان

پس صبح كرد در شهر ترسانی ، مواظب ( احتياط و مراقبت ) ميكرد ، پس زمانی كه كسی كه ياری كرده بود او را به ديروز ، به ياری ( امداد ) طلبيد او را [مجددا] ، گفت برای او موسی [كه] بدرستی تو حتما فريب خورده ای آشكاری هستی

پس آنگاه كه اراده كرد كه حمله كند ( هجوم آورد ) به كسی كه او بود دشمنی برای آن دو ، گفت ای موسی آيا ميخواهی كه به قتل رسانی مرا آنچنان كه به قتل رساندی نفسی ( كسی ) را به ديروز ، بدرستی كه [نه] ميخواهی مگر اينكه باشی زورگويی در زمين و نمی خواهی كه باشی از اصلاح گران

و آمد مردی از دورترين نقطه شهر [در حاليكه]  ميدويد ، گفت ای موسی بدرستی  بزرگان تصميم ميگيرند ( در صدد و انديشه اند ، می گذرند ) برای تو برای اينكه به قتل رسانند تو را ، پس خارج شو ( فرار كن ) بدرستی من برای تو از خير خواهان [هستم]

پس خارج شد از آن ترسانی [در حاليكه] مراقبت می كرد  ، گفت سرورم نجات ده مرا از قوم ظالمان 21 قصص

خود موسی همانند داود و سلیمان با هاروت و ماروت و یأجوج‌ومأجوج کنتاکت و تماس داشته است. آنها او را امتحان می‌کردند.

 

 

به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده )  مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )

پاك است كسی كه سير داد ( مخفيانه سير داد ) به بنده اش شبی را از مسجد الحرام ( كعبه ) به سوی مسجد الاقصا ( قدس ، مسجد دور دست ) ، آن را كه بركت داديم پيرامونش را برای اينكه نشان دهيم او را از نشانه هايمان ، بدرستی او شنوای بيناست

و داديم موسی را كتاب و قرار داديم او را [مايه] هدايتی برای پسران اسرائيل [كه] مبادا اتخاذ كنيد از غير من وكيلی ( مدافعی ) را

فرزندان ( نژاد ، زاد و رود ، نسل ) كسی كه حمل ( سوار ) كرديم همراه با نوح ، بدرستی او بود بنده ای شكر گزاری

و گذرانديم ( مقرر و سرنوشت كرديم ، مقتضی كرديم ) به جانب پسران اسرائيل در كتاب [تورات يا تقديرات خداوند]  كه حتما فساد ميكنيد در زمين دو مرتبه و حتما بزرگی ( برتری ) ميجوييد ، تكبری ( زياده خواهی ، خودخواهی ) بزرگی را

پس آنگاه كه آيد وعده اولی آن دو ، برمی انگيزيم برای شما بندگانی را از جانب مان دارندگان دلاوری ( نيروی ) شديدی ، پس جستجو كنند ميان شهرها را و باشد وعده ای انجام شدنی ( حتمی )

سپس رد كنيم ( باز گردانيم ) برای شما هجوم ( تاخت و تاز و حمله را ) برای ايشان و كمك كنيم ( توسعه دهيم ) شما را به اموالی و پسران و قرار دهيم شما را بيشتر نفراتی ( گروهی ، جمعيتی )

اگر نيكی كرديد ، نيكی كرديد برای خودتان و اگر بدی كرديد پس برای آن ( همانند آن ) [است كه بر خود بدی كرديد] ، پس آنگاه كه آيد وعده ديگری ( آخری ) برای اينكه ( تا اينكه ) مايوس كنند صورتهايتان را و برای اينكه ( تا اينكه ) داخل شوند مسجد [قدس] را همچنان كه داخل شدند آن را اولين باری و برای اينكه ( تا اينكه ) نابود كنند آنچه را كه خود بزرگی كرديد ( برتری جستيد ، بلند كرديد ) ويران كردنی را

اميد است سرور شما را كه رحم كند شما را و اگر برگشتيد ، بازميگرديم و قرار داديم جهنم را برای كافران بازداشتگاهی ( زندانی ) 8 اسرا

 

اولاً اجداد محمد ساکن قدس بوده‌اند و خداوند سرزمین آباواجدادی‌اش را به او نشان داده است. ثانیاً ورود گاگ و مگاگ و اشغال و تصرف حرمین (قدس و کعبه) بدون شک و شبهه است.

 

و زمانی كه اراده كنيم كه نابود كنيم قريه ای را ، فرمان دهيم خوشگذرانان آن را [به دين] ، پس فسق ( نافرمانی ) كنند در آن سپس تحقق يابد برای آن گفتار پس نابود كنيم آن را نابود كردنی 16 اسرا

و اینک بهترین زمان برای نابودی کل سیاره زمین است.

 

و اينكه [نيست] از قريه ای مگر اينكه ماييم نابود كننده آن قبل روز قيامت يا عذاب كننده آن عذابی شديدی را ، باشد آن در كتابی سطر بندی شده ای ( نوشته شده ای ) 58 اسرا

 

و اگر عجله كند خداوند برای انسيان ( مردم ) بدی را [همانند] تعجيل ايشان به خير ، حتما مقتضی شود ( گذرانده شود ) به سويشان  اجلشان ( موعدشان ) ، پس رها ميكنيم كسانی را كه اميد ندارند ملاقات ما را در طغيانشان [تا] حيران ( سرگشته ) باشند 11 یونس

 

 

محمدرضا طباطبايی ۱۹/۸/۱۴۰۲

http://www.ki2100.com